با پذیرش اسلام توسط اوس و خزرج و مهاجرت پیامبر اسلام(ص) به یثرب، این شهر به مدینه النّبی و مردم آن به انصار معروف شدند. انصار در وقایع قبل و بعد از رحلت پیامبر(ص) مواضع تقریباً مشخّصی در قبال تحوّلات جهان اسلام داشتند. در دوره ی پیامبر(ص) تابع ایشان بودند و در دوره ی پس از پیامبر(ص) نیز، چه در سقیفه و چه در جنگ های ردّه و فتوحات حاضر بوده و در کنار مهاجران، از تصمیم گیرندگان و مجریان اصلی این حوادث محسوب می شدند. در این میان بعضاً افرادی از انصار نیز پیدا می شدند که خلاف میل عمومی آنها حرکت کرده و مواضع متفاوتی از سایر انصار در پیش می گرفتند. در این نوشتار سعی شده با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع دست اوّل، مواضع متفاوت دو تن از انصار؛ بشیر بن سعد و پسرش نعمان در مخالفت با میل عمومی این گروه، مورد ارزیابی و نقد قرار گیرد. نتایج حاصله خصوصاً در مورد نعمان بن بشیر، گرایش به امویان و مخالفت با علویان را نشان می دهد.
ابوالرضا راوندى و قطب راوندى، دو عالم شیعى قرن ششم هجرى، در زمینههاى مختلفى از علوم اسلامى، از جمله نگارش تاریخ، سهیم بودهاند. البته شهرت این دو عالم بیشتر در فقه و حدیث است و به این دو جنبه شناخته مىشوند. با توجه به جایگاه آنان در میان علماى شیعه و نیز با عنایت به محل سکونت ایشان (مناطق رى و کاشان) لازم است دیدگاههاى آنان در زمینه تاریخنگارى تشیع بررسى شود. در این میان، هدف عمده، پرداختن به اثر مشهور قطب راوندى، کتاب الخرائج و الجرائح است.
نویسنده (مرحوم آیت الله میرزا خلیل کمره ای) در این گفتار، دشواری های مسلمانان در شعب ابی طالب را بر می شمرد و قصیدة لامیه ابوطالب را سرود حماسی جوانان مسلمان محاصره شده می داند. آنگاه به ترجمة منظوم آن به فارسی توسط غلامرضا دبیران اشاره می کند. نویسنده به دولت های مسلمان پیشنهاد می دهد که این قصیده را به عنوان سند افتخار آن سالهای دشوار، ترویج کنند. همچنین علت مظلومیت ابوطالب را سیاست های بنی امیه در ظلم به اهل بیت: می داند. این نوشتار برای نخستین بار منتشر می شود.