سید علی آل یاسین

سید علی آل یاسین

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۶ مورد از کل ۱۶ مورد.
۱.

پیش بینی اعتیاد به فضای مجازی بر اساس سبک های فرزندپروری، جو عاطفی خانواده، اضطراب اجتماعی در دانش آموزان دبیرستانی شهر قم

کلیدواژه‌ها: اضطراب اجتماعی سبک های فرزندپروری جو عاطفی خانواده اعتیاد به فضای مجازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵۲ تعداد دانلود : ۲۱۸۲
پژوهش حاضر با هدف، پیش بینی اعتیاد به فضای مجازی بر اساس سبک های فرزندپروری، جو عاطفی خانواده و اضطراب اجتماعی در بین دانش آموزان دبیرستانی شهر قم در سال تحصیلی 96- 95 انجام گرفت. تحقیق حاضر از نوع کمی همبستگی و پیش بین بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دبیرستانی بود که از جامعه مذکور 360 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و در تحقیق شرکت داده شدند. پرسشنامه های مورد استفاده دراین پژوهش شامل 4 پرسشنامه اعتیاد به فضای مجازی (یانگ) سبک های فرزندپروری (بامریند)، جوعاطفی (هیل برن) و اضطراب اجتماعی (کانور) بود. جهت تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی، آزمون های آماری، درصد فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد و شاخص های استنباطی، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شد که نتایج نشان داد بین اعتیاد به فضای مجازی و اضطراب اجتماعی و بین سبک تربیتی استبدادی با اعتیاد به فضای مجازی همبستگی مستقیم و معنادار و بین سبک تربیتی سهل گیرانه با اعتیاد به فضای مجازی و بین سبک تربیتی مقتدرانه با اعتیاد به فضای مجازی و بین اعتیاد به فضای مجازی وجوعاطفی رابطه معکوس و معنادار وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیری نشان داد که به ترتیب، سبک مقتدرانه و اضطراب اجتماعی پیش بینی معناداری را در ارتباط با اعتیاد به فضای مجازی ارائه می دهند و سبک استبدادی و سبک سهل گیرانه به دلیل معنادار نبودن از مدل خارج می شوند.
۴.

اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به نشانگان سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کیفیت زندگی آموزش هوش هیجانی سندرم روده تحریک پذیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶۰ تعداد دانلود : ۴۵۰
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر انجام شد. طرح پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون به همراه گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر مراجعه کننده به پزشکان متخصص گوارش و مراکز و درمانگاههای شهر تهران در سال 1395 بود. بدین منظور، برای اطمینان یافتن از تشخیص، تمامی درمانجویان دارای تشخیص این نشانگان به وسیله پژوهشگر و بر مبنای معیار های تشخیصی نشانگان روده تحریک پذیر مورد مصاحبه تشخیصی قرار گرفتند و سپس بار عایت تمایل به شرکت در جلسه های آموزشی به گونه تصادفی 18 نفر در گروه آزمایش و 18 نفر در گروه گواه قرار گرفتند. روش کار بدین صورت بود که پس از اجرای پیش آزمون در گروه آزمایش، آموزش هوش هیجانی به افراد گروه آزمایش ارایه شد و در گروه گواه آموزش به آن ها ارایه نشد. آنگاه پس آزمون از هردو گروه انجام گرفت. ابزار مورد استفاده در پژوهش پرسش نامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1989) بود و برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تک متغیره استفاده شد. در نهایت، یافته ها نشان داد که آموزش هوش هیجانی منجر به ارتقای کیفیت زندگی در افراد مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر شده است.
۵.

مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و غنی سازی روابط گاتمن بر الگوهای ارتباطی زنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: درمان هیجان مدار غنی سازی روابط گاتمن الگوهای ارتباطی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۷ تعداد دانلود : ۵۱۰
زمینه و هدف: یکی از مهم ترین ویژگی های روابط زناشویی، چرخه ها یا الگوهای ارتباطی است که میان همسران شکل گرفته و بیشتر در پرتو تکرار استوار می شوند. پژوهش حاضر باهدف مقایسه تأثیر مداخله آموزشی مبتنی بر رویکرد هیجان مدار و رویکرد غنی سازی روابط گاتمن بر الگوهای ارتباطی زنان صورت گرفت. مواد و روش ها: پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنانی که به دلیل مشکلات ارتباطی با همسر در سال 1396 به مرکز مشاوره فراز شهرستان خمین مراجعه کرده بودند، تشکیل دادند. تعداد 36 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، به روش تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه الگوهای ارتباطی (Communication Patterns Questionnaire) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس و بونفرونی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد میان آزمودنی های گروه های آزمایش و گواه در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری در الگوهای ارتباطی وجود دارد، به گونه ای که رویکرد هیجان مدار و غنی سازی روابط توانسته بودند به طور معنی داری در کاهش الگوهای ارتباطی اجتنابی، توقع/کناره گیری و افزایش الگوی ارتباطی سازنده متقابل در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری مؤثر باشند. همچنین نتایج آزمون بونفرونی نشان داد تفاوت بین گروه رویکرد هیجان مدار با گروه غنی سازی روابط گاتمن در الگوهای ارتباطی زنان معنی دار بود؛ به این معنی که رویکرد غنی سازی بیشتر از رویکرد هیجان مدار بر الگوهای ارتباطی مؤثر است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، می توان از هر دو رویکرد به ویژه رویکرد غنی سازی روابط گاتمن جهت بهبود الگو های ارتباطی زوجین و درنهایت افزایش کیفیت زندگی زناشویی استفاده نمود.
۶.

اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر علایم وسواس، نشخوار فکری و اجتناب شناختی بیماران زن مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان متمرکز بر هیجان اختلال وسواس فکری - عملی اجتناب شناختی و نشخوار فکری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۶ تعداد دانلود : ۴۹۳
مقدمه: هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر علایم وسواس، نشخوار فکری و اجتناب شناختی بیماران زن مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی بود. روش: به منظور انتخاب شرکت کننده گان پژوهش، از بین بیمارانی که به مراکز مشاوره شهر اصفهان در سال 1397 مراجعه  کردند، 20 نفر بیمار مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه درمان متمرکز بر هیجان و گواه قرار گرفتند. درمان متمرکز بر هیجان طی هشت جلسه هفتگی انجام شد وگروه گواه طی این دوره زمانی، درمان خاصی دریافت ننمود. پرسشنامه های وسواس- اجبار ییل براون، پاسخ نشخواری و اجتناب شناختی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر به کار برده شد. یافته ها: نشان داد که اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر کاهش علائم وسواس، نشخوار فکری و اجتناب شناختی بیماران در نمرات پس آزمون معنی دار است (05/0 >sig). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش به طور بالقوه، اثرات کاربردی مهمی برای درمانگران جهت توجه به اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر شدت علایم وسواس، نشخوار فکری و اجتناب شناختی بیماران زن مبتلا به وسواس فکری عملی دارد.
۷.

مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و واقعیت درمانی بر ناگویی هیجانی در مددجویان مرد زندانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ناگویی هیجانی درمان متمرکز برشفقت واقعیت درمانی زندانیان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۴ تعداد دانلود : ۳۴۲
زمینه: مطالعات مختلفی اثربخشی درمان متمرکز برشفقت و واقعیت درمانی را در بهبود شاخص های سلامت روان مراجعان با مشکلات گوناگون تأیید نموده اند، اما مطالعه ای که به مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و واقعیت درمانی بر ناگویی هیجانی مددجویان مرد زندانی پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و واقعیت درمانی بر ناگویی هیجانی در مددجویان مرد زندانی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و با بهره گیری از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش حاضر را تمامی مددجویان مرد زندان شهرستان الیگودرز در سال 1398 تشکیل دادند که تعداد آنها 209 نفر بود. نمونه 45 نفر از زندانیان بودند که به شیوه هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در سه گروه شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی، پارکر و تایلر، 1994) بود. گروه آزمایشی اول، درمان متمرکز برشفقت (گیلبرت، 2010؛ 2014) و گروه آزمایشی دوم، واقعیت درمانی (ووبلدینگ، 2013) را در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. آزمودنی های گروه گواه تا پایان فرآیند پژوهش مداخله ای دریافت ننمودند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیری و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده گردید. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که هر دو مداخله درمانی در بهبود ناگویی هیجانی در گروه های آزمایش مؤثر واقع شدند (0/01 > p ). همچنین بین اثربخشی درمان متمرکز برشفقت و واقعیت درمانی تفاوت معنی داری وجود نداشت و هر دو مداخله اثربخشی یکسانی داشتند (0/05 < p ). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش، حمایت تجربی مناسبی را برای درمان متمرکز برشفقت و واقعیت درمانی فراهم می آورد. پیشنهاد می گردد روانشناسان و مشاوران شاغل در زندان ها، از این دو رویکرد در جهت ارتقاء سلامت روان زندانیان استفاده نمایند.
۸.

مقایسه اثربخشی آموزش ورزش مغزی و فرزند درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک بر مشکلات رفتاری دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: فرزند درمانی مشکلات رفتاری ورزش مغزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۲ تعداد دانلود : ۴۹۹
هدف: مطالعات نشان می دهد که شیوع مشکلات عاطفی-رفتاری در دانش آموزان ابتدایی بالا می باشد که این می تواند زمینه ساز عوارض و مشکلات بسیاری برای آنان و خانواده هایشان باشد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش ورزش مغزی و فرزنددرمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر کاهش مشکلات عاطفی-رفتاری دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی انجام شد. روش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر 11-7 ساله مشغول به تحصیل در مقطع ابتدایی شهرستان گرگان بود. با روش در دسترس تعداد 30 دانش آموز که در پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر- فرم والدین (فرم A) نمره بالا کسب کرده بودند، انتخاب و در سه گروه مساوی 10 نفری گمارش شدند. برای گروه ورزش مغزی 8 جلسه 1 ساعته به صورت 1 جلسه در هفته و برای گروه فرزنددرمانی 10 جلسه 5/1 ساعته به صورت 1 جلسه در هفته انجام شد اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی و کوواریانس یکراهه با اندازه گیری مکرر با SPSS نسخه 22 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون بین میانگین نمرات پرخاشگری، افسردگی، اضطراب و ناسازگاری در آزمودنی های سه گروه تفاوت آماری معنادار است (05/0>P). همچنین، نتایج نشان داد که در مرحله پیگیری دوماهه این اثربخشی پابرجا بوده و میزان تأثیر ورزش مغزی بر کاهش ابعاد مشکلات عاطفی-رفتاری نسبت به فرزنددرمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک مؤثرتر بوده است (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت برنامه آموزش ورزش مغزی و فرزند درمانی والدین راهبردهای مؤثری برای کاهش مشکلات عاطفی-رفتاری کودکان هستند. بر مبنای نتایج این پژوهش به مشاوران و روانشناسان کودک پیشنهاد می شود با استفاده از این برنام های آموزشی در کاهش مشکلات عاطفی-رفتاری کودکان بکوشند.
۹.

مقایسه اثربخشی مشاوره انگیزشی نظام مند و درمان پذیرش و تعهد بر سبک های حل تعارض زنان ناسازگار زناشویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: درمان پذیرش و تعهد حل تعارض زنان مشاوره انگیزشی نظام مند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۱ تعداد دانلود : ۶۸۶
زمینه و هدف: مشاوره انگیزشی نظام مند (Systematic Motivational Counseling یا SMC) و درمان پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy یا ACT) با تأکید بر اصلاح ساختار انگیزشی و پذیرش مشکلات زندگی می توانند باعث بهبود سبک های حل تعارض زنان ناسازگار شوند. این پژوهش باهدف مقایسه اثربخشی SMC و ACT بر سبک های حل تعارض زنان ناسازگار زناشویی انجام شد. مواد و روش ها: روش این پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان ناسازگاری بود که در سال 1396 به مراکز مشاوره شهر اراک مراجعه کرده بودند. از بین این افراد 36 نفر انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. داده ها در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با پرسشنامه سبک های حل تعارض رحیم (Rahim Organizational Conflict Inventory یا ROCI-II) جمع آوری شد. اعضای گروه های آزمایش پس از اجرای پیش آزمون به طور جداگانه در 10 جلسه SMC و 12 جلسه ACT شرکت کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تأثیر SMC و ACT بر سبک های حل تعارض معنی دار و باثبات است (05/0p<). بین اثربخشی SMC و ACT بر سبک های اجتنابی و مصالحه تفاوت وجود داشت (05/0p<). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که SMC و ACT می توانند در بهبود سبک های حل تعارض زنان ناسازگار زناشویی مؤثر باشند.
۱۰.

Effectiveness of Metacognitive Therapy on Dysfunctional Beliefs, Inflated Sense of Responsibility, and Intolerance of Uncertainty in Patients with Obsessive-Compulsive Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Obsessive-Compulsive Disorder (OCD) Dysfunctional beliefs Inflated sense of responsibility Intolerance of uncertainty Metacognitive Therapy

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۹ تعداد دانلود : ۲۵۷
The present study aimed at investigating the effectiveness of metacognitive therapy on dysfunctional beliefs, inflated sense of responsibility, and intolerance of uncertainty in patients with obsessive compulsive-disorder (OCD). The design used in the present study is semi-experimental, pretest-posttest with control group and a tree-month follow-up stage. The statistical population consisted of all patients with OCD in Mahallat, a city located in Markazi province, Iran in 2018. The participants first screened by using inclusion and exclusion criteria. Then sixteen patients with OCD selected as the sample of the study through available sampling method and assigned randomly into two groups: one experimental group and one control group (eight patients in each group). Each participant in the experimental group received 12 treatment sessions according to Well's metacognitive therapy method for OCD. The participants were measured both before and after interventions as well as three months later in the follow-up phase by the Yale-Brown Obsessive-Compulsive Scale (Yale-BOCS; Goodman, 1989), the Obsessive Beliefs Questionnaire (OBQ-44; OCCWG, 2005), the Salkovskis Responsibility Attitude Scale (RAS; Salkovskis, 2000) and the Intolerance of Uncertainty Scale (IUS; Feriston, 1994). Data analyzed by multivariate co-variance analysis. The results indicated that metacognitive therapy had a significant effect on reducing dysfunctional beliefs, the inflated sense of responsibility and the variable intolerance of uncertainty (p˂0.050), and its effect remained three months after treatment (p˂0.050). The findings of the study support the effect of metacognitive therapy in improving the dysfunctional beliefs, inflated sense of responsibility and uncertainty of intolerance in patients with OCD.
۱۱.

بررسی اثربخشی روان درمانی تحلیلی کارکردی بر تمایز یافتگی خود و کیفیت روابط موضوعی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت نارسیستیک

کلیدواژه‌ها: روان درمانی تحلیلی کارکردی تمایز یافتگی خود کیفیت روابط موضوعی اختلال شخصیت نارسیستیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۹ تعداد دانلود : ۱۶۱
  پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی تحلیلی کارکردی بر تمایزیافتگی خود و کیفیت روابط موضوعی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت نارسیستیک انجام شد. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه مردان مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته مراجعه کننده به کلینیک های روانشناختی منطقه 5 شهر تهران در سال 1400 تشکیل دادند که از بین آنها با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی 15 نفری جایگزین شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه روابط موضوعی بل (1985) و پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورن و فریدلندر (1998) بود. در تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیری برای آزمون فرضیه اصلی و تک متغیری برای فرضیه های جانبی با نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که روان درمانی تحلیلی کارکردی بر تمایزیافتگی خود و کیفیت روابط موضوعی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت نارسیستیک تأثیر معنی دار دارد.
۱۲.

مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان فعال سازی رفتاری بر تنظیم شناختی هیجانی در زنان مبتلا به اختلال دیس تایمیک

کلیدواژه‌ها: درمان فراشناختی درمان فعال سازی رفتاری تنظیم شناختی هیجانی اختلال دیس تایمیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۱۷۸
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان فعال سازی رفتاری بر کاهش تنظیم هیجانی منفی و افزایش تنظیم هیجان مثبت در بیماران زن مبتلا به اختلال دیس تایمیک انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران دارای اختلال دیس تایمی مراجعه کننده به کلینیک های روان شناسی مستقر در منطقه 8 شهر تهران بود که تعداد 45 نفر به شیوه غیرتصادفی و در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار این پژوهش پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و همکاران (2002) با اعتبار 73/0 تا 88/0  بود. برای گروه آزمایش اول درمان فراشناخت (ولز، 2009) در 8 جلسه 90 دقیقه ای و برای گروه آزمایش دوم درمان فعال سازی رفتاری (دیمیدجیان و همکاران، 2008) در 12 جلسه 90 دقیقه ای برگزار شد، اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با بهره گیری از تحلیل واریانس آمیخته و بنفرونی در نرم افزار spss-26 تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان فراشناختی و درمان فعال سازی رفتاری باعث کاهش تنظیم شناختی هیجانی و مؤلفه های آن در پایان مداخلات و دوره پیگیری شده بودند (05/0p>). همچنین درمان فعال سازی رفتاری در کاهش علائم تنظیم شناختی هیجانی، نسبت به درمان فراشناختی اثربخشی بیشتری را نشان می دهد (05/0p>). نتیجه گیری: درمان فعال سازی رفتاری به دلیل تأثیری که بر افسردگی دارد می تواند به تنهایی و یا با درمان مکمل در کاهش تنظیم شناختی هیجانی و علائم افسردگی در بیماران مبتلا به اختلال دیس تایمیک مؤثر باشد.
۱۳.

مقایسه اثربخشی درمان گروهی فراشناختی و فعال سازی رفتاری بر احساس گناه در زنان مبتلا به اختلال دیس تایمیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: احساس گناه اختلال دیس تایمیک درمان فراشناختی درمان فعال سازی رفتاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸ تعداد دانلود : ۳۱
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان فعال سازی رفتاری بر احساس گناه در زنان مبتلا به اختلال دیس تایمیک بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان دارای اختلال دیس تایمی مراجعه کننده به کلینیک های روان شناسی مستقر در منطقه 8 شهر تهران در سال 1400 بود که تعداد 45 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار این پژوهش پرسشنامه احساس گناه کوگلر و جونز (1992) (CJGFQ) بود. برای گروه آزمایش اول درمان فراشناخت (ولز، 2009) و برای گروه آزمایش دوم درمان فعال سازی رفتاری (دیمیدجیان و همکاران، 2008) در 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای دوبار برگزار شد. داده ها با بهره گیری از تحلیل واریانس آمیخته تجزیه وتحلیل شدند. نتایج تحلیل واریانس نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری احساس گناه و مؤلفه هایش تفاوت معناداری وجود دارد (05/0p>). نتایج نشان داد هردو مداخله در احساس گناه و مؤلفه هایش اثربخش بودند اما مداخله فعال سازی رفتار اثربخشی بیشتری را نشان می دهد و بین دو درمان تفاوت معنادار مشاهده شد (05/0p>). بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت که به دلیل تأثیر بیشتری که درمان فعال سازی رفتاری بر کاهش احساس گناه دارد می تواند به تنهایی و یا با درمان مکمل در کاهش احساس گناه ناشی از افسردگی در زنان مبتلا به اختلال دیس تایمیک مؤثر باشد.
۱۴.

مقایسه اثربخشی مداخله آموزشی مبتنی بر رویکرد امید درمانی و رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امید درمانی بهزیستی روانشناختی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی مولتیپل اسکلروز زنان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹ تعداد دانلود : ۱۱۱
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مداخله آموزشی مبتنی بر رویکرد امید درمانی و رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی زنان مبتلا به بیماری ام اس بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش متشکل از کلیه زنان دارای بیماری ام اس و عضو انجمن ام اس ایران در سال 1398 بود که از این جامعه تعداد 36 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. همه آن ها قبل از اجرای مداخلات پرسشنامه بهزیستی روانشناختی (PWB-SF) ریف (1989) را تکمیل کردند. پس از آن گروه های آزمایش مداخلات درمانی را دریافت کردند. پس از اتمام مداخلات، هر سه گروه پس آزمون را دریافت کرده اند. در نهایت پس از گذشت سه ماه مجدداً آزمون پیگیری به عمل آمد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس مختلط تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد در متغیر بهزیستی روانشناختی بین سه گروه در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P). گروه های مداخله امید درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در متغیر بهزیستی روانشناختی تفاوت معنی داری با گروه گواه داشتند. این در حالی بود که بین دو گروه امید درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0<P). بر این اساس می توان گفت استفاده از روش های امید درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند در ارتقای بهزیستی روانشناختی زنان دارای بیماری ام اس مؤثر باشد.
۱۵.

اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر بهزیستی روان شناختی، تاب آوری و معنای زندگی مادران کودک کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنای زندگی روان درمانی مثبت نگر بهزیستی روان شناختی تاب آوری مادران کودک کم توان ذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۱۲
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر بهزیستی روان شناختی، تاب آوری و معنای زندگی مادران کودک کم توان ذهنی بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش کلیه مادران دارای فرزند کم توان ذهنی در مرکز توان بخشی ساعی نور شهرستان ساوه در سال 1401 بودند که از بین آنان تعداد 24 نفر، 12 نفر در گروه گواه و 12 در گروه آزمایش از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه جایگذاری شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ویژگی های جمعیت شناختی، بهزیستی روان شناختی ریف (PWB، 1989)، پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (CD_RSC، 2003)، پرسشنامه معنای زندگی استگر و همکاران MLQ)، 2006) استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون بهزیستی روان شناختی، تاب آوری و معنای زندگی در دو گروه. آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت در نتیجه، روان درمانی مثبت نگر می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر مادران کودک کم توان ذهنی مورد توجه قرار داده شود.
۱۶.

اثربخشی درمان روان تحلیلی کارکردی بر سبک های دلبستگی و طرح واره های ناسازگار اولیه در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طرح واره های ناسازگار اولیه درمان روان تحلیلی کارکردی سبک های دلبستگی خیانت زناشویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰ تعداد دانلود : ۷۰
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان روان تحلیلی کارکردی بر سبک های دلبستگی و طرح واره های ناسازگار اولیه در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 5 شهر تهران در سال 1400 بود. بر این اساس تعداد 30 زن به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و با گمارش تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق پرسشنامه سبک دلبستگی هازن و شیور (1987 AASQ,) و پرسشنامه طرح واره ناسازگار اولیه یانگ (1998YSQ-SF, ) بود. پروتکل روان درمانی تحلیلی کارکردی در 12 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای دو بار به صورت گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون در سبک های دلبستگی و طرح واره های ناسازگار اولیه در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. در نتیجه، درمان روان تحلیلی کارکردی می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر برای زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی مؤثر باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان