سنجش میزان عجین بودن شغلی بر اساس مدل Aon Hewitt (مورد مطالعه: نسل Z و کارکنان ماقبل آن در دانشگاه علم و صنعت ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، دسته بندی جامعی از روشهای ارائه شده به منظور اندازه گیری میزان عجین بودن شغلی نیروی کار و نیز انتخاب جامع ترین روش برای بررسی میزان عجین بودن شغلی نسلهای مختلف در دانشگاه علم و صنعت ایران و بررسی شکاف بین نسلی و برنامه ریزی برای سیاستگذاری های آتی بود. روش: روش پژوهش، اکتشافی- توصیفی است. ابتدا با بررسی کتابخانه ای ادبیات و مدلهای موجود، به دسته بندی جامعی از مدلها پرداخته؛ سپس با بهره گیری از روش کوکران برای یافتن نمونه آماری در دانشگاه و پیاده سازی روش «آون هِویت» با پرسشنامه های استاندارد آن با طیف لیکرت پنج گانه، به بررسی وضع موجود می پردازد. یافته ها و نتیجه گیری: مدلهای به دست آمده در دو دسته صنعتی و دانشگاهی، تقسیم بندی و مدل صنعتی «آون هِویت» به عنوان مدل مرجع برگزیده شد. در پیاده سازی مدل «آون هِویت»، نسل انفجار جمعیت در جایگاه نخست و نسل «وای» پایین ترین میزان عجین بودن را دریافت کرد. همچنین عوامل و شاخصهای مؤثر بر عجین بودن شغلی در مدل نشان داد که نسل «زِد» انگاره متفاوتی از سایرین داشته و برخلاف سایر نسلها که رهبری و مدیریت را بالاترین عامل دانستند، شهرت سازمانی را در اولویت عجین بودن شغلی خود دید. همچنین مهم ترین عامل کاهش میزان عجین بودن شغلی در تمامی نسلها، فرایندهای سازمانی و در خصوص نسل «زِد»، امور زیربنایی، به ویژه عدم تعادل کار و زندگی شناخته شد.