تحلیل مؤلفه های تجربه عرفانی در داستان دقوقی با استفاده از نظریه والتر استیس و ویلیام جیمز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
9 - 38
حوزههای تخصصی:
داستان دقوقی در مثنوی معنوی روایتی چند وجهی است و به دلیل ساختار سیالش می توان آن را از ابعاد مختلف تحلیل کرد. شناخت ویژگی های تجربه عرفانی که جوهره اصلی برسازنده این تمثیل است، می تواند یکی از این تحلیل ها باشد. تجربه عرفانی، قرار گرفتن در لحظات جذبه و کشفی است که طی آن فرد، واجد تجربه ای شگفت می شود و خود را در ارتباط با جهان بالا می یابد. شناخت ماهیت این امر وجهه همت بسیاری از اندیشمندان حوزه فلسفه عرفان بوده است. ویلیام جیمز و والتر استیس از بزرگ ترین نظریه پردازان در حوزه تجربه عرفانی هستند که ویژگی های آن را شناسایی کرده اند. نظام علمی و نظری که این دو در باب شناخت ویژگی های تجارب عرفانی بنا کرده اند می تواند گره از از کار پیجیده ترین تجارب عرفانی باز کند. تجارب عرفانی داستان دقوقی واجد مشخصه هایی است که می تواند با استفاده از این نظام علمی شناسایی و ابهامات آن برطرف گردد. ویژگی هایی چون بیان ناپذیری، تناقض آمیزی، بینش وحدانی، احساس برکت و عینیت، داشتن کیفیت معرفتی و... در این داستان به چشم می خورد. دقوقی در ابتدای تجربه اش به ادراک وحدتِ کثرات می رسد، این تجربه با تبدل های پیاپی، متناقض به نظر می رسد. تجربه او واجد کیفیت معرفتی است. دقوقی به ادراکی می رسد که سرشار از برکت است. وی بر بیان ناپذیری تجربه خود نیز تصریح می کند؛ بنابراین مسئله اصلی در این جستار این است که با استفاده از مختصات طرح شده در باب تجارب عرفانی، خوانشی دیگر از این تمثیل نمادین به دست داده شود. هرچند همچون عموم این تجارب، همه ویژگی ها در آن نیامده و خصوصیاتی چون زودگذری در این تمثیل غایب است.