الهام سادات کریمی دورکی

الهام سادات کریمی دورکی

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

آزادی و ضرورت؛ از مغاک نابنیاد تا کمال بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آزادی ضرورت نابنیاد شلینگ ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۷
این پژوهش به بررسی انتقادی و تطبیقی مسئله بنیادین آزادی و ضرورت در دو نظام فکری متفاوت یعنی ایدئالیسم آلمانی و حکمت صدرایی می پردازد. این نوشتار، با فراتر رفتن از دوگانگی های سنتی و فروکاهش گرایانه (جبرگرایی و اختیار مطلق)، نشان می دهد که چگونه هر دو فیلسوف به درکی عمیق تر و پیچیده تر از آزادی به مثابه یک تجلی وجودی دست یافته اند. این تحلیل نشان می دهد که شلینگ، با معرفی مفهوم مغاک «نابنیاد»، آزادی را کنشی فرازمانی می داند که از دل این بنیادِ تاریک و بی شکل برمی خیزد و، درعین حال، خود مبنای ضروری و نهاییِ وجود است. درمقابل، ملاصدرا، با استناد به مبانی هستی شناختیِ اصالت وجود، تشکیک در مراتب وجود و به ویژه نظریه نوآورانه «امر بین امرینِ» مبتنی بر حرکت جوهری، آزادی را نه در تعارض با ضرورت بلکه در امتدادِ آن و به عنوانِ عالی ترین مرحله از فرآیند تکامل وجودی (شدن) تبیین می کند. نتیجه این بازخوانی آشکارساختنِ هم گرایی شگفت انگیز این دو اندیشمند در تعریف آزادی به مثابه امری وجودی است که استثنایی بر نظم یکپارچه هستی نیست بلکه خودآگاهانه ترین و عالی ترین تجلی آن است. در این نگاه، آزادی، در ژرف ترین لایه های خود، با ضرورت پیوند خورده است و پارادوکسیکال بودنِ آن ماهیت حقیقی این مفهوم را آشکار می سازد.
۲.

«متافیزیک شر»؛ تفسیر هستی شناختی از نظام آزادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: متافیزیک شر مطلق (خدا) نظام آزادی شلینگ هایدگر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۱ تعداد دانلود : ۱۹۵
رساله پژوهش های فلسفی در باب ذاتِ آزادی انسان (1809)، پژوهشی هستی شناختی درباره آزادی به مثابه ذات بشر است که وجه مثبت و تعیین کننده شر را در ذات آزادیِ انسان تصدیق می کند. شلینگ برای تثبیت کردن امکانِ آزادی (شر) در تمامیت هستندگان، به عنوان یک کل، تمایز هستی شناختیِ «بیناد» و «وجود» را به میان می آورد. هایدگر این تمایز را از ابداعات فلسفه شلینگ به شمار می آورد و در رساله شلینگ در باب ذات آزادی انسان (1936)، آن را «شکاف هستی» می نامد. به نظر او، جایگاه آزادی در نظام شلینگ در بنیادی هستی شناختی تحقق می یابد و پرسش او از آزادی قابل تحویل به پرسش از هستی، به مثابه پرسش بنیادیِ فلسفه است. بر این اساس، هدف مهم  مقاله حاضر، تحلیل تفسیرِ هایدگر از تمایز بنیاد و وجود به مثابه شرط هستی شناختیِ امکان شر در نظام آزادی شلینگ است. این پژوهش در جستجوی پاسخ به این دو پرسش است که چگونه این تمایز، راه را برای تبیین بنیاد هستی شناختیِ امکان شر می گشاید؟ و چرا برای شناخت این دو اصل، باید به بررسی روح انسانی و ذات آن به مثابه آزادی پرداخت؟ نشان خواهیم داد که چگونه در تفسیر هایدگر از خوانش شلینگ، وی علی رغم نزدیکیِ پذیرفته شده اش به این تمایز بنیادین، همچنان فلسفه ایدئالیستی، از جمله نظام فلسفی شلینگ را در برداشتنِ گام نهایی ورای ساختارهای بنیادینِ متافیزیک اراده و رهایی حقیقی از سنت متافیزیکی ناکام می شمارد

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان