فاطمه بابایی مطلق

فاطمه بابایی مطلق

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

اثربخشی آموزش گروهی معنویت درمانی مبتنی بر خانواده بر کاهش علائم افسردگی و نشخوار فکری طلاب زن

کلیدواژه‌ها: معنویت درمانی مبتنی بر خانواده افسردگی نشخوار فکری طلاب زن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹ تعداد دانلود : ۷۰
هدف این پژوهش کاهش علائم افسردگی و نشخوار فکری طلاب زن از طریق برنامه آموزش گروهی معنویت درمانی مبتنی بر خانواده بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه زنان مبتلا به افسردگی مشغول به تحصیل در حوزه علمیه معصومیه شهرستان خرم آباد در سال 1398 بودند. نمونه شامل 38 طلبه بود که با روش نمونه گیری داوطلبانه به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. طرح این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری بود.  8 جلسه معنویت درمانی گروهی مبتنی بر خانواده برای گروه آزمایش انجام شد. هر دو گروه  در مراحل پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری یک ماهه پرسش نامه های افسردگی بک (1996) و نشخوار فکری نولن هکسما و مورو (1991) را تکمیل کردند. یافته ها نشان داد که برنامه آموزشی معنویت درمانی مبتنی بر خانواده تفاوت معناداری در مراحل پس آزمون و پیگیری ایجاد کرده است. با توجه به یافته های این پژوهش، توجه به بعد معنوی در خانواده، به عنوان یکی از ابعاد سلامت روان، می تواند در بالا بردن شاخص ه ای سلامت روان زنان طلبه به صورت خاص و کل زنان مفید باشد. ازاین رو، استفاده از برنامه های درمانی معنویت محور مبتنی بر خانواده در پروتکل های سلامت عمومی مراکز آموزشی و علمی می تواند کارآمد و کاربردی باشد.  
۲.

تأثیر سرمایه روانشناختی بر رفتار نوآورانه دبیران با نقش میانجی روش های نوین تدریس

کلیدواژه‌ها: سرمایه روانشناختی رفتار نوآورانه روش های نوین تدریس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶ تعداد دانلود : ۷۰
یکی از ارکان اصلی آموزش وپرورش دبیران هستند که ایجاد نوآوری در رفتارشان منجر به تسریع در یادگیری و فهم عمیق تر مطالب برای دانش آموزان می شود، از همین رو، به نظر می رسد وجود سرمایه روان شناختی و استفاده از روش های نوین فنون تدریس در ایجاد رفتار نوآورانه مؤثر باشد. هدف این پژوهش مطالعه تأثیر سرمایه روان شناختی بر رفتار نوآورانه دبیران با نقش میانجی گر روش های نوین تدریس بود. بدین منظور، 152 نفر دبیر (76 نفر مرد و 76 نفر زن) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به پرسشنامه های سرمایه روان شناختی مک گی (2011)، رفتار نوآورانه کانتر (1988) و روش های نوین تدریس (گراشا و ریچمان، 1996) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین سرمایه روان شناختی با رفتار نوآورانه (0/48=r)، روش های نوین تدریس با رفتار نوآورانه (0/38=r) و بین سرمایه روان شناختی با روش های نوین تدریس (0/42=r) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (0/05>p). ضمن اینکه دامنه شاخص های ارزیابی کلیت مدل با اجرای مدل معادلات ساختاری، مطلوب بود و مدل پیشنهادی از برازش مناسبی برخوردار شد. همچنین، اثر مستقیم سرمایه روان شناختی بر رفتار نوآورانه (0/74=B) و اثر غیرمستقیم سرمایه روان شناختی بر رفتار نوآورانه با نقش میانجی روش های نوین تدریس (0/77=B) مشاهده شد. نتیجه اینکه با افزایش سرمایه روان شناختی و آشنا نمودن دبیران با روش های نوین تدریس، امکان تغیر رفتار در جهت نوآورانه بودن وجود دارد و مطالعات عمیق تر و دقیق تری نیز برای پژوهشگران آینده توصیه می شود.
۳.

درگیری تحصیلی در دانشجویان: مقایسه نظریه آزمون کلاسیک و نظریه سؤال پاسخ

کلیدواژه‌ها: درگیری دانشجویان نظریه سوال پاسخ نظریه آزمون کلاسیک روانسنجی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵ تعداد دانلود : ۹۷
این مطالعه به مقایسه کاربرد نظریه آزمون کلاسیک در مقابل نظریه سؤال پاسخ در اعتباریابی پرسشنامه درگیری تحصیلی دانشجویان پرداخته است. حجم نمونه این پژوهش 750 دانشجو (265 پسر و 485 دختر) بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از بین دانشجویان دانشگاه های تهران انتخاب شدند. به دلیل موجود نبودن نسخه فارسی پرسشنامه ابتدا ترجمه و تحلیل محتوایی آن توسط متخصصان صورت پذیرفت. سپس، روا سازی آن از طریق تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و پایایی آن با استفاده از تتای ترتیبی انجام شد. در ادامه، قدرت تمیز و قابلیت قبول و همچنین، منحنی ویژگی های سؤال و تابع آگاهی کل آزمون هم از طریق نرم افزار R بررسی شد. تحلیل پارامترهای سؤال و آزمودنی ها مشخص کرد این پرسش نامه قادر به تمیز بین افراد ازلحاظ مفهوم درگیری هستند. همچنین، بر اساس نظریه آزمون کلاسیک و نظریه سؤال می توان به خوبی مشخص ساخت که کدام سؤال ها بهتر درگیری اجتماعی و درگیری تحصیلی را اندازه گیری می کنند. از نظر نظریه آزمون کلاسیک میزان دقت دو پرسش نامه بر اساس تتای ترتیبی مناسب است و نظریه آزمون کلاسیک نمی تواند نحوه پاسخ دهی افراد در گروه های بالاتر و پایین تر را به سؤالات درگیری اجتماعی و درگیری تحصیلی نشان داده و مقایسه کند. در نهایت، بر اساس مجموع شاخص های برازش می توان دریافت که داده ها با مدل مفروض هماهنگی دارند.
۴.

رابطه انزوای فردی و اعتیاد به اینترنت با گرایش به رفتارهای پورنوگرافی در دوران کرونا

کلیدواژه‌ها: انزوای اجتماعی اعتیاد به اینترنت پورنوگرافی اضطراب کرونا کرونا ویروس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۸ تعداد دانلود : ۱۲۴
یکی از پیامدهای انزوای اجتماعی افراد، پناه بردن آن ها به فضای مجازی و استفاده از اینترنت است که ممکن است منجر به اعتیاد آ ن ها به اینترنت شود. دسترسی به رسانه های صریح جنسی و برنامه های پورنوگرافی نیز می تواند متعاقب اعتیاد به اینترنت ایجاد شود که در شرایط قرنطینه ناشی از شیوع ویروس کرونا قابل تأمل است. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین انزوای اجتماعی و اعتیاد به اینترنت با رفتارهای جنسی نامتعارف در دوران کرونا است. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. بدین منظور، تعداد 365 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان دانشجویان کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد انتخاب شدند و به پرسش نامه های انزوای اجتماعی راسل و همکاران (1976)، اعتیاد به اینترنت یانگ (1998)، مقیاس استفاده از پورنوگرافی کارول و همکاران (2008)، مقیاس استفاده مشکل ساز از پورنوگرافی کر و همکاران (2014) و مقیاس اضطراب بیماری کرونا علی پور و همکاران (1398) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین انزوای اجتماعی و اعتیاد به اینترنت با رفتارهای پورنوگرافی رابطه معنی دار مثبت وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که رفتارهای پورنوگرافی از طریق انزوای اجتماعی و اعتیاد به اینترنت قابل پیش بینی است. بر این اساس، در گام اول، تقریباً 56% از واریانس پورنوگرافی از طریق اعتیاد به اینترنت تبیین شد. در گام دوم، اعتیاد به اینترنت و انزوای اجتماعی 75% از واریانس پورنوگرافی را تبیین کردند. بر این اساس، بین انزوای فردی، اعتیاد به اینترنت و گرایش به رفتارهای پورنوگرافی نقاط تلاقی نظری وجود دارد و به نظر می رسد عوامل فردی و محیطی دیگری نیز در این ارتباط دخیل باشند. با توجه به اینکه این یافته در دوره کرونا به دست آمده است، انجام مطالعات بیشتر و در مقایسه با مطالعه حاضر می تواند مد نظر محققان قرار بگیرد.
۵.

فلسفه علم: مقایسه دیدگاه های پیاژه و کوهن

تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۱۸۸
یکی از نظریه پردازان روان شناسی که در زمینه پیشرفت علم نیز دیدگاه های قابل تأملی دارد، پیاژه است که همراه با گارسیا (1989) کتابی در این زمینه به رشته تحریر درآورده است. براین اساس، رشد دانش فردی را می توان برابر با رشد دانش در علم دانست. نظریه های علمی ساخته ذهن انسان می باشند و تمامی ساختمان معرفتی به همین شیوه ساخته می شود. پیاژه، تحول دانش را با مفهوم تعادل جویی توضیح داده است. از سوی دیگر، سه وجه درون، بین و انتقال سازوکارهایی هستند که در شکل نظریه مرحله ای بیان می گردند و به منظور تحول دانش هم برای فرد و هم برای علم به کار می روند و در توضیح ساختِ ساختارهای معرفتی کاربرد دارند. کوهن، مفهوم پارادایم را مطرح می سازد که از نظر وی عبارت است از دستاوردهای علمی موردپذیرش همگانی است که در یک دوره زمانی، الگوهای مسائل و راه حل ها را برای جامع ه ای از کارورزان فراهم می آورند. علم بهنجار فعالیتی که بیشتر دانشمندان هم دوره، همه وقت خود را به طور اجتناب ناپذیری صرف آن می کنند تا پاسخ برخی از پرسش ها را بیابند. وقتی مسئله ای جدید در قالب علم موجود قابل حل نباشد علم بهنجار دچار بحران می شود. در این شرایط انتظار وقوع انقلاب های علمی وجود دارد. در این مقاله سعی شده است دیدگاه های پیاژه و کوهن از نظر پیشرفت علمی مقایسه شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان