نقش پذیری زنان در شعر معاصر در مقایسه با زنان معمار و هنرمند دوره های تیموری و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
40 - 58
جنس زن در شعر و ادب فارسی به خصوص ادبیات کلاسیک چهره ای منفور دارد و در اشعار معمولاً مورد بی مهری گویندگان قرار گرفته و پیوسته در هاله ای از ابهام و پوشیدگی است. ولی در شعر معاصر باتوجه به تغییر بینش و اندیشه شعرا و ارتقا شعور اجتماعی، زن از جایگاه والایی برخوردار شد و در قاب مدح و ستایش شاعران قرار گرفت. هدف از نگارش این مقاله بررسی نقش پذیری زنان در شعر معاصر در مقایسه با زنان معمار و هنرمند دوره های تیموری و صفوی است. روش این پژوهش، کتابخانه ای و توصیفی- تحلیلی است. حاصل پژوهش نشان می دهد که در شعر کلاسیک شاعران کمتر از مدح و ستایش زن سخن گفته و بیشتر او را نکوهش کرده اند. اما در شعر و ادب معاصر از آن جا که تفکرات مردسالاری و مردمحوری تا حد زیادی کاسته شده و زن مورد ستایش و مدح قرار گرفته است و در این دوره ذهنیت غنایی شاعران تغییر کرده و آن ها نه تنها زبان به ستایش زن گشوده و در سه سطح واژگانی، دیدگاهی و ادبی زنان توصیفات جدیدی را تجربه کردند که در ادبیات کلاسیک ما اصلاً سابقه ندارد. از سوی دیگر دوره تیموری و صفوی نقطه آغازی برای فعالیت زنان هنرمند و معمار بوده است ولی در تطبیق با دوره معاصر این نقش بسیار کم رنگ بوده است. اهداف پژوهش: بررسی نقش پذیری زنان در شعر معاصر در مقایسه با زنان معمار و هنرمند دوره های تیموری و صفوی. بررسی جایگاه زن در شعر معاصر و هنر دوره تیموری و صفوی. سؤالات پژوهش: چه عواملی بلعث تغییر نگرش شاعران معاصر به جنس زن شده است؟ نقش پذیری زنان در شعر معاصر نسبت به زنان هنرمند دوره تیموری و صفوی معلول چه عواملی است؟