مرجانه سوزن کار

مرجانه سوزن کار

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۶ مورد از کل ۶ مورد.
۱.

شأن وجودشناختی هنر و صنعت نزد هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر صنعت وجود تخنه پوئسیس گشتل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۰ تعداد دانلود : ۵۰۳
در مقام تعریف غالبا صنعت را مجموعه ابزار و وسایلی می دانیم که توسط صنعتگر تولید شده است. همچنین است نگاه مان به هنر؛ مجموعه آثاری همچون نقاشی، شعر و غیره که هنرمند آن ها را به وجود آورده است. در نگرشی موجودشناسانه تعریف های انسان مدار از این قبیل صحیح هستند، اما اگر در پی ذات یا حقیقت چیز ها باشیم و بخواهیم شأن وجودشناسانه آن ها را تعیین کنیم تعریف های صحیح کافی نیستند؛ چرا که ذات هر چیز عبارت است از آن چه امکان داده تا آن چیز همان که هست باشد. بر این اساس، ذات صنعت و هنر نمی تواند تنها از شخص صنعتگر یا شخص هنرمند و نیز از دست ساخته های آن ها تعین پذیرفته باشد. در این نوشتار تلاش شده تا شأن وجودشناختی هنر و صنعت بر اساس نسبت انسان با وجود از نگاه هیدگر معلوم گردد؛ و با در نظر گرفتن این نکته که وی دوره های گوناگون تاریخ را اعصار وجود می داند و معتقد است وجود در اعصار گوناگون به انحاء متفاوت از جمله پوئسیس و گشتل خود را مکشوف کرده است، به این پرسش پاسخ داده شود که چرا این متفکر دوران یونان باستان را عصر هنر و روزگار کنونی را عصر صنعت نامیده است.
۲.

هیدگر و فروکاهی شأن هنر در زمانه ما(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر حقیقت میمسیس زیباشناسی صنعت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۰ تعداد دانلود : ۲۸۹
هیدگر ذات هنر را در کار نشاندن حقیقت می داند و معتقد است آنچه هنر را به عنوان هنرِ (اصیل) ممکن می کند، ذات هنر است. به باور او هنر که روزگاری - در یونان باستان- با تحقق حقیقت پیوند داشت و از این رو، از امکان وجودی برخوردار بود، با آغاز عصر متافیزیک و طی چندین مرحله، پیوند خود را با ذاتش گسسته و از امکان وجودی دور شده است. به عبارتی هیدگر جدایی هنر از ذاتش را نه ناگهانی و یک باره، بلکه آرام آرام و تدریجی می داند؛ روندی که به اعتقاد او با تلقی هنر به مثابه میمسیس توسط افلاطون و ارسطو آغاز شد و در ادامه، به تلقی هنر به مثابه تجربه زیباشناختی در دوران متقدم عصر جدید انجامید. اما وی جدایی کامل هنر از ذاتش را مربوط به دوران متأخر عصر جدید یعنی زمانه ما می داند؛ زمانه ای که در آن، هنر به اشتغالات هنری فروکاسته شده و شأنی همانند صنعت پیدا کرده است. به عقیده هیدگر رانده شدن هنر به قلمرو صنعت در این عصر موجب شده است تا هنر اصیل، بیش از هر عصر دیگری، از امکان وجودی خود دور شود.
۳.

سوگردانی از ساحت صنعت به ساحت هنر؛ امکان نجات بخش زمانه ما از نگاه هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گشتل پوئسیس هنر صنعت تقدیر انکشاف سوگردانی چرخش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۱ تعداد دانلود : ۲۱۸
  هیدگر در رساله پرسش از تکنیک ضمن صحیح دانستن تعریف های موجودشناسانه از صنعت یعنی صنعت به مثابه مجموعه ابزارآلات و وسایل یا فعالیت هدفمند انسانی، معتقد است این تعریف ها به هیچ وجه ذات یا حقیقت صنعت را به دید نمی آورند. در نگاهی وجودشناسانه، وی صنعت را - به مانند هنر- نحوی انکشاف وجود به واسطه آدمی میداند و عقیده دارد برخلاف هنر که انکشافی به نحو پوئسیس یعنی تحقق حقیقت وجود در موجودات است، صنعت انکشافی به نحو گشتل یعنی ظاهرشدن موجودات به عنوان منابع قابل بهره برداری است. هیدگر در این رساله گشتل را تقدیر انکشاف در عصر کنونی دانسته و مخاطرات آن را برای زمانه ما برشمرده است. اما درعین حال بین سرنوشت و تقدیر تفاوت قائل شده و بر این باور است که چنانچه بشر امروز خطر گشتل را - که بیش از همه متوجه سرشت انسانیاش است - به عمق جان دریابد، سوگردان خواهد شد. به عقیده وی با سوگردانی یا چرخش به سوی وجود، نسبت آدمی با وجود - از بُعد ُ به قرب- تغییر خواهد کرد و امکان تغییر تقدیر زمانه - از گشتل به پوئسیس- و در نتیجه امکان نجات از خطر گشتل در عصر جدید ّ میسر خواهد شد.
۴.

بازنمایی چالش سنت و مدرنیته در فیلم به همین سادگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سنت فیلم های خانوادگی سینمای ایران مدرنیته نشانه شناسی گفتمانی نظریه گفتمان لاکلا و موف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۹ تعداد دانلود : ۱۰۸
بنا به گفته محققان، در یکی دو دهه اخیر در پی گسترش وسایل ارتباط جمعی و آشنایی هر چه بیشتر جوانان با مظاهر زندگی مدرن، تأثیرات مدرنیته بیش از همه در نهاد خانواده ظهور پیدا کرده است. این مقاله برآن است تا دریابد برخورد سنت و مدرنیته چه تأثیری بر جامعه و مهم ترین نهاد آن یعنی خانواده داشته و این تأثیرات چگونه در فیلم های خانوادگی سینمای ایران بازنمایی شده است. به این منظور فیلم به همین سادگی ساخته رضا میرکریمی (1386) برای مطالعه موردی انتخاب شد. براساس نظریه گفتمان لاکلا و موف و به روش نشانه شناسی گفتمانی، همچنین با استناد به مطالعات نظری پژوهش تحلیل انجام شده است. نتیجه به دست آمده این بود که نخست، در فیلم های خانوادگی سینمای ایران، اختلافات خانوادگی و تفاوت دیدگاه های اعضای خانواده در قالب تقابل دو گفتمان سنت و مدرنیته بازنمایی شده است. دوم، با مطالعه فیلم های سینمایی به مثابه محصولات فرهنگی جامعه، می توان به شناخت بهتری نسبت به دغدغه های اجتماعی از جمله چالش های خانواده ایرانی رسید.
۵.

مطالعه امکان وجودیِ پرسپکتیو در نقاشی ایران و اروپا

کلیدواژه‌ها: پرسپکتیو نقاشی رنسانس اومانیسم ن‍ق‍اش‍ی ای‍ران‍ی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰ تعداد دانلود : ۶۴
تصویرگرانِ قرون وسطی در مدتی بسیار طولانی و با سبکی تقریباً ثابت نقاشی هایی را پدید می آوردند که فاقد پرسپکتیو و ژرف نمایی بود. اما از حدود سده پانزدهم میلادی آن سبک کارایی خود را از دست داد و تحول نقاشی ضروری شد. زیرا برآمدن رنسانس، به مرور تقریباً تمام شئون زندگی را دگرگون کرد و هنر نیز نمی توانست از تحول برکنار بماند. در رنسانس با به صدر آمدن اندیشه های اومانیستی، انسان از نو زاده شد و معیارِ همه چیز ازجمله هنر قرار گرفت. هنرِ نقاشی نیز اقتضائات خاص خود را طلب می کرد ؛ تکنیکی که بتوان به واسطه آن انسان و طبیعت را باورپذیر و همانند جهان مرئی (دارای بُعد) نمایش داد. به بیان دیگر، مقتضیات تاریخی رنسانس، ژرف نمایی را برای نقاشی آن دوره به یک مسئله تبدیل کرد و قواعد علمیِ آن نیز توسط جمعی از هنرمندان کشف شد. نقاشی کلاسیک ایران هم فاقد پرسپکتیو است. از این نگاه شاید بتوان نقاشی ایرانی را شبیه نقاشی قرون وسطی دانست. اما برخلاف نقاشی اروپا که با رنسانس متحول شد، در نقاشی ایران چنین تحولی هرگز رخ نداد. پرسش اساسی مقاله آن است که چگونه فضای فکری و ارزش های فرهنگی دو تمدن موجب شده تا حضور تکنیک نقاشانه ای همچون پرسپکتیو، برای یکی به الزام تبدیل شود و در دیگری جایگاهی نداشته باشد. هدف از نگارش مقاله تبیین چراییِ موجه بودن پرسپکتیو در نقاشی غرب و عدم موجه بودن آن در نقاشی ایرانی است. روش مقاله توصیفی تحلیلی است و بر اساس تطبیق مؤلفه های اساطیری، فرهنگی و فکری دو تمدن یونان (اروپا) و ایران، دغدغه مطروحه واکاوی شده است. نتیجه مقاله نشان داد پرسپکتیو با این که در ابتدا مسئله ای کاملاً تکنیکی می نماید، اما اساساً پدیده ای فرهنگی و محصول تحولات فکری است. درواقع اگر پرسپکتیو را ترجمان ارزش های اومانیسم در نقاشی اروپا بدانیم، این تکنیک در نقاشی ایران به دلیل فضای فرهنگی و فکری متفاوت و حتی متضاد با اومانیسم هرگز ضروری نشد.
۶.

نقش هنر در مشروعیت بخشی به قدرت (نمونه پژوهشی: مصورسازی و نظیره نویسی شاهنامه فردوسی)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه فردوسی ن‍ق‍اش‍ی ای‍ران‍ی نظیره نویسی گفتمان قدرت میشل فوکو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۲۲
بررسی نسخه های مصور تاریخ نقاشی ایران نشان می دهد که شاهنامه فردوسی همواره یکی از مهم ترین گزینه های کتابخانه های سلطنتی برای مصورسازی بوده و در تمام مکاتب مهم نقاشی ایرانی دست کم یک نسخه از این حماسه به تصویر در آمده است. مطالعه تاریخ ادبیات ایران هم آشکار می کند که شاعران بسیاری به ویژه شاعران نزدیک به دربارهای سلطنتی بر مبنای کتاب فردوسی نظیره سروده اند. مسئله گزینش شاهنامه برای مصورسازی و نظیره نویسی زمانی بیشتر قابل تأمل می شود که بدانیم پس از اسلام در دوره های طولانی، حاکمانی غیرِفارسی زبان و گاه حتی غیرِایرانی بر ایران مسلط بوده اند. توجه حکومت ها به شاهنامه موضوعی تنها مربوط به سده های گذشته نیست، بلکه کمتر از صد سال پیش نیز در پروژه ساخت دولت - ملت مدرن از قابلیت های این اثر استفاده شده است. مهم ترین پرسش پژوهش پیشِ رو این است که شاهنامه واجد چه ویژگی ها یا ارزش هایی است که از زمان سرایش آن تا عصر حاضر، همیشه در کانون توجه قدرت های حاکم قرار داشته است. روش گردآوری داده ها در این مقاله کتابخانه ای است. روش انجام پژوهش توصیفی تحلیلی است و برای تحلیل یافته ها از نظریات میشل فوکو درباره گفتمان و قدرت و همچنین چگونگی استخدام دانش توسط قدرت استفاده شده است. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که شاهنامه با تأکید بر ارزش هایی ویژه از فرهنگ اسطوره ای و تاریخ ایران، امکانات گفتمانی قابل توجهی برای گسترش سلطه و مشروعیت بخشی به قدرت حاکم فراهم می آورد. درواقع مصورسازی و نظیره نویسی شاهنامه توسط نقاشان و شاعران، با انتساب امتیازات پادشاهان باستانی ایران به سلاطین پس از اسلام می توانست این حاکمان را به گذشته ایران پیوند داده و به این ترتیب برای آنها کسب مشروعیت کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان