مجید سروند

مجید سروند

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

اصلاح فرهنگی و دگرگونی معنوی در بستر پروژه عقلانیت و معنویت: مطالعه مواضع سیاسی «مصطفی ملکیان»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ملکیان اصلاح فرهنگی دگرگونی معنوی عقلانیت معنویت اصلاح طلبی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۴
«مصطفی ملکیان»، یکی از شاخص ترین روشن فکرانِ فرهنگ گرا، رویکردی کاملاً فردگرایانه دارد؛ به طوری که به باور او، همه معنویانِ جهان، فردگرا هستند؛ یعنی مخاطبشان فرد است، نه جامعه. از این رو تفاوتِ آنها با روشن فکران و مصلحانِ اجتماعی در این است که اغلبِ اینها به اصلاحِ جامعه و نهادهای اجتماعی معطوف هستند، ولی به باورِ معنویان، هدفِ فرد، تنها باید اصلاحِ شخصِ خودش باشد و اصلاحِ جامعه، نتیجه کار او خواهد بود. همچنین در نظر ملکیان، همه چیز به انسان برمی گردد. انسان ها برای اصول نیامده اند، بلکه اصول برای انسان ها آمده و باید در خدمت آنها باشد. دل نگرانی ما هم تنها باید انسان باشد، نه هیچ امرِ انتزاعی دیگری از جمله سنّت، تجدّد، فرهنگ و حتّی دین؛ زیرا دین نیز برای انسان آمده، دغدغه اصلی اش نجاتِ اوست و از این رو خادمِ انسان است. در نگرش وی، نهاد نیز مفهومی انتزاعی و موجودی موهوم است و از منظرِ آنتولوژیک، به غیر از افراد و انسان های گوشت و پوست و خون دار، چیزی با عنوان نهاد و به تَبَع آن جامعه وجود ندارد و تغییر و اصلاحِ هر نهادی، وابسته و منوط بر اصلاحِ افرادی است که در آن دست اندرکار هستند و نقشی دارند. بر این اساس تحوّلِ سیاسی، نه از طریقِ انقلابی گری با قهر و خشونت و صرفِ دگرگونیِ سطحیِ رژیم سیاسی و ساختارهای کلان، بلکه در رویکردی اصلاحی و تدریجی از طریق تغییرِ باورها، احساسات و خواست های تک تکِ افراد و با اتّخاذِ روش های دموکراتیک و مسالمت آمیز ممکن خواهد بود. در نتیجه در پاسخ به این پرسش که «منظور از تعبیرِ «اصلاحِ فرهنگی» یا اصالتِ فرهنگ در رویکردِ ملکیان چیست؟»، فرضیه ما، این مهم است که فرهنگ نسبت به دیگر ساحت ها و حوزه های زندگی فردی و جمعی -از جمله سیاست یا اقتصاد- اصالت، اولویت و تأثیرگذاری بیشتری دارد. از این رو تا عنصرِ فرهنگ تغییر نکند، هیچ گونه دگرگونی اساسی و معناداری را نمی توان انتظار داشت. در ضمن این دگرگونی باید به سمت وسویی معنوی باشد تا مشکلات اجتماعی و درد و رنج آدمی حتّی الامکان رفع گردد. روش پژوهش در این مقاله، توصیفی- تحلیلی بوده، بر پایه مطالعات کتابخانه ای- اسنادی تنظیم شده است.
۲.

مبانی هستی شناسی فلسفه ایرانی و اقتضائات سیاسی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امام شاه آرمانی کربن معرفت شناسی شهودی هستی شناسی تشکیکی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۷ تعداد دانلود : ۲۱۹
هدف این پژوهش طرح مبانی هستی شناسی فلسفه ایرانی از منظری خاص، برای استنتاج اقتضائات سیاسی این نوع نگرش است. در تبیین هستی شناسی ایرانی، ناگزیر به مبانی معرفت شناسی، انسان شناسی و فرجام شناسی نیز پرداخته شد. به طور کلی، روح معنویت گرایی و توجه به عوالمی ورای عالم مادی و محسوس در تفکر ایرانی چنان برجسته است که در بررسی هریک از حوزه های بالا نیز خود را آشکار می سازد. از این حیث، باور به نظامی سلسله مراتبی از عوالم وجودی و درک تجلی گون هستی و ارتباطی که بین مرتبه هر فرد در ساحت های وجودی و میزان معرفت و آگاهی وی مطرح می شود، امکانی را برای در محوریت قرار گرفتن آدمی و ایده بازگشت به سرمنزل مینوی و بازیابی ازلیت به تأخیرافتاده، فراهم می آورد. از همین منظر و با توجه به اینکه هر آن کس که از معرفت بیشتری برخوردار بوده و در مرتبه والاتری از وجود قرار گرفته است، شایستگی و وظیفه هدایت دیگر انسان هایی را که در مرتبه پایین تری هستند، داراست، جایگاه و نقش شاه آرمانی یا امام و سایر ابعاد سیاسی این اندیشه برجسته و آشکار می شود. پرسش پژوهشی اصلی این است که مبانی و ویژگی های خاص تفکر ایرانی در حوزه هستی، معرفت، انسان و فرجام شناسی بیانگر چه اقتضائات سیاسی است؟ در فرضیه پژوهشی استدلال می شود که نوعی معنویت گرایی و توجه به ساحات ماورای عالم مادی و محسوس در بطن اندیشه ایرانی ملحوظ است که پیامدهای سیاسی روشنی نیز داشته است. با بررسی برخی از آثار برجسته در این حوزه، به ویژه نوشته های هانری کربن با استفاده از روش تحلیل مضمونی کیفی، و تأیید فرضیه به این نتیجه می رسیم که در این آثار مبانی بیان شده مضمونی معنوی از هدایت، ریاست و سیاست را پیش کشیده اند که متفاوت با ریاست ظاهری و قدرت دنیوی است.
۳.

انتخاب «شیوه زندگی» همچون امری سیاسی: فهم جریان روشنفکری پس از انقلاب اسلامی 1357(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۶۹ تعداد دانلود : ۲۸۲
در این مقاله بر آنیم تا آثار شماری از روشنفکران برجسته ایرانی را با نگرشی نوگرایانه به «امر سیاسی» بررسی نماییم تا انتخاب «شیوه زندگی» همچون موضعی سیاسی در جریان روشنفکری پس از انقلاب اسلامی، بهتر درک شود. در این پژوهش، برگرفته از الگوی هایدگر، امر سیاسی در سطحی وجودی یا هستی شناختی (انتولوژیک)، ورای ساحت موجود، عینی، تجربی و نهادینه (انتیک) «علم سیاست» در نظر گرفته شده است. این دیدگاه افق و موضع تازه ای است مربوط به «شیوه زندگی» فرد که در آن، موضوع و اهداف سیاسی دربرگیرنده تلاش های همیشگی فرد در دگرگونی «خود» و فرایندهای خودتحقق بخشی است؛ در وضعیتی که نهادهای رسمی و مراجع سنتی، دیگر نقش مطلقی در ارائه معیارها و ارزش های زندگی روزمره ندارند. از اهداف مهم این پژوهش پاسخگویی به این پرسش اصلی است که چگونه حق انتخاب «شیوه زندگی» را می توان همچون موضعی سیاسی در جریان روشنفکری پس از انقلاب اسلامی تلقی کرد؟ در فرضیه پژوهشی استدلال می شود که مواضع فرهنگی روشنفکران ما، در به چالش کشیدن گفتمان حاکم و ارائه شیوه دیگری از بودن-در-هستی و فهم متفاوتی از خود و جهان را که در غیریت با آن گفتمان هژمونیک قرار می گیرد، می توان در چارچوب فرایندهای گفتمانی و سیاسی ارزیابی کرد؛ یعنی گفتمان هایی که جامعه را می سازند و به فهم ما از جهان نظم می بخشند، در ذات خود سازه هایی سیاسی اند. با روش تحلیل مفهومی کیفی آثار چندین اندیشمند ایرانی و بررسی مقایسه ای دیدگاه های آنان به این نتیجه رسیدیم که رویکرد فرهنگ گرایانه روشنفکران ما در ترویج و به رسمیت شناختن حق انتخاب «شیوه زندگی»— از آنجا که در دشمنی با الگوها و ارزش های مسلط در جامعه که گفتمان حاکم گسترنده و پشتیبان آنهاست، قرار می گیرد— می تواند همانند امری سیاسی در نظر گرفته شود.
۴.

ریاست معنوی در فلسفه سیاسی ایرانی از منظر هانری کربن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آرمان شهر ریاست و سیاست معنوی شاه آرمانی فلسفه ایرانی فلسفه سیاسی ولایت معنوی هانری کربن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۹ تعداد دانلود : ۶۵۰
برجستگی روح معنویت گرایی در ذهن و ضمیر انسان ایرانی و البته انعکاس آن در هستی شناسی، انسان شناسی و فرجام شناسی اندیشه ایرانی، در پرداختن به امر سیاسی نیز پیامدهای خود را آشکار خواهد ساخت. در این پژوهش بر آنیم تا از این منظر به بررسی جایگاه، چیستی و تداوم ریاست و سیاست باطنی و روحانی و به طور خاص شاه آرمانی و ولایت معنوی در فلسفه ایرانی بپردازیم. در این زمینه، اندیشه های هانری کربن، به عنوان فیلسوفی که در جای جای آثار خود به این استعداد ایرانی اشاره دارد، و درک و دریافت وی از مضامین بالا، هدایتگر مسیر و مقصود ما بوده است. در پاسخ به این پرسش که مبانی شاه آرمانی و ولایت معنوی در فلسفه سیاسیِ ایرانی چیست؟ مستلزم آن بوده ایم تا از ساحت «علم سیاست» به «فلسفه سیاسی» با مختصاتی که در ادامه بدان اشاره شده است، گذر نماییم. به اختصار، درکی که از شاه آرمانی و ولایت معنوی و به طور کلی سیاست باطنی در اینجا توصیف می شود، در ساحتی کلی، ژرف اندیشانه، فراتاریخی و مبنایی است که قابل فهم می باشد و این امری متمایز با سطح جزئی، تاریخی و عینی سیاست بوده و قابل فروکاست یا مقایسه صوری با مقتضیات و واقعیات موجود آن نیست. به باور ما، کربن بر آن است تا ضمن تأکید و برجسته سازی بُعد معنویِ نبوّت و امامت، تمایزی بین ولایت، ریاست و هدایت روحانی با شکل ظاهری و دنیوی آن ایجاد نموده و بی آنکه مجبور باشد تا از آرمان به واقعیت سقوط کند، با اصالتی که به عالم و ساحتی مینوی و باطنی و تاریخ و زمانی لطیف و درونی در جهان بینی فلسفه ایرانی دریافته و بهره گیری از تأکیدی که در آنجا به آرمان شهر، شاه آرمانی و فرشگرد و منجی گرایی وجود دارد، از مفهومی چون ولایت و ریاست معنوی سخن بگوید.
۵.

تأملاتی در مفهوم ارته (اشه) ایران باستان در پرتو هستی شناسی و انسان شناسی فلسفه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارته انسان شناسی خویشکاری خورنه حق فلسفه (سیاسی) ایرانی هستی شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰۶ تعداد دانلود : ۷۵۱
به منظور توصیف و فهم مفهوم «ارته»(arta) به عنوان یکی از مبانی اساسی فلسفه سیاسی ایران باستان در کنار آرمان شهر و شاه آرمانی، به نظر می رسد نظریه های جدید «علم سیاست» که مبتنی بر رویکردهای طبیعی و پوزیتیویستی و عینیت گرا هستند، چندان وافی به مقصود نباشند. به همین سبب در پژوهش حاضر بر آنیم که با ورود به ساحت «فلسفه سیاسی» و طرح مبانی هستی شناسی و انسان شناسی «فلسفه ایرانی»، به سیاست از چشم اندازی هستی شناسانه، فیلسوفانه، ژرف اندیشانهو حقیقت جویانه نظر افکنیم. ضرورت کار در جایی برجسته تر می شود که توجه داشته باشیم که چه بسا به طور مشخص و بی واسطه سخنی از مفاهیم اساسی اندیشه سیاسی ایران باستان مورد بحث نباشد، اما بی تردید همچنان در پس ذهن و ضمیر انسان و اندیشه ایرانی تداوم چنین موضوعاتی را شاهدیم؛ البته در شرایطی که گرد تحریفات و آداب و رسومات زمینه ای و گردوغبار تاریخی شفافیت و حقیقت آنها را پوشانده است. به طور خاص در پژوهش پیش رو در پی پاسخگویی به این پرسش هستیم که چه معنا، فهم و برداشتی از ایده و باوری تحت عنوان ارته یا اشه و به تبع آن مفهوم «خویشکاری» در اندیشه سیاسی ایران باستان مطرح بوده است؟ مفروض ما در طول مقاله این است که معنای حقیقی اشه در چارچوب تفکر معنوی ایرانی و در ساحتی هستی شناختی و با توجه به مبانی انسان شناختی و فرجام شناختی فلسفه ایرانی قابل درک بوده و از تقلیل آن به ساحتی تاریخی، عینی و مادی که مؤید نوعی ساختار و سلسله مراتب عینی و بیرونیِ متصلب و تغییرناپذیر اجتماعی و سیاسی است، باید برحذر بود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان