فرزانه واحد دهکردی
مطالب
فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
مطالعه تطبیقی ساختار بصری نگاره "آوردن سر ایرج نزد فریدون" در مکاتب دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
فرزانه واحد دهکردی سید علی مجابی
کلیدواژهها: نگاره آوردن سر ایرج برای فریدون مکاتب صفوی ساختار بصری نگارگری
حوزه های تخصصی:
نگاره هایی با موضوع ادبیات فارسی و به ویژه داستان های شاهنامه فردوسی از مهم ترین آثار تصویری با مضمون حماسی در تاریخ نگارگری ایران می باشند. نگارگری ایرانی همانند شعر و ادبیات فارسی سنت ها و قوانین خاص خود را داراست، به طوری که نگارگر در تصویرسازی آثار ادبی بیش از آنکه به متن وفادار باشد، قوانین، ویژگی ها و سنت های خاص نگارگری دوره خود را در نظر می گیرد. پژوهش حاضر با عنوان" مطالعه تطبیقی ساختار بصری نگاره " آوردن سر ایرج نزد فریدون" در مکاتب دوره صفوی" نگاهی دارد به بررسی مضامین تصویری و عناصر بصری و ترکیب بندی نگاره هایی با موضوع مشترک" آوردن سر ایرج نزد فریدون" که در دوره صفوی در کارگاه های تبریز، شیراز، قزوین و اصفهان تصویر شده اند. بر این اساس پس از جستجوی 34 نگاره با موضوع یادشده، با در نظر گرفتن تاریخ و مشخصات نگاره ها تعداد11 عدد از آن ها مربوط به دوران صفوی تشخیص داده شده. نظر به موجود نبودن همه نگاره ها، جامعه آماری به 7 نگاره از مکاتب مختلف دوره صفوی محدود شد. نگاره ها به ترتیب دوره زمانی و به لحاظ عناصر تصویری(مضمون و موضوع) در سه وجه واقعی، بیانی و نمادین توصیف و از منظر تمهیدات تجسمی شامل عناصر بصری(خط، رنگ، بافت) و ترکیب بندی(مارپیچ طلایی، مربع شاخص، مستطیل طلایی و خطوط رهنمون گر) مورد تحلیل قرار گرفت. این پژوهش بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تطبیقی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و مشاهده آثار به شناسایی وجوه تفاوت و شباهت بین نگاره ها پرداخته است. در نگاره های ذکرشده به دلیل داشتن موضوع مشترک، مضامین تصویری واحدی بکار گرفته شده است؛ اما به لحاظ تمهیدات تجسمی از ویژگی های ساختاری کارگاه هنری زمان خود پیروی نموده اند. یافته ها نشان می دهد گرچه نگاره های مکاتب گوناگون دوره صفوی ویژگی های متفاوتی دارند، اما در ساختار بصری متأثر از یکدیگر بوده و هر کارگاه متناسب با میزان دسترسی به نسخه های قبل، از آن ها تأثیر پذیرفته است. این تأثیر منجر به کم شدن ارتباط نگاره با متن اصلی شاهنامه شده است.
شناسایی و تبیین ماهیت شر در نگاره های فالنامه درسدن بر اساس آراء ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
5 - 17
کلیدواژهها: ماهیت شر امور عدمی شر ادراکی شر اخلاقی ملاصدرا فالنامهٔ درسدن
حوزه های تخصصی:
مسئله خیر و شر یکی از بحث های عمیق فلسفه و کلام است که در دوران مختلف تاریخ، تفکر و ذهن اندیشمندان غرب و شرق را به خود معطوف داشته است. در این میان فلاسفه اسلامی به ویژه حکمای صدرایی با نگاهی عقلی و مستدل، رنج ها و شرور مطرح در جهان هستی را مورد مطالعه قرار داده و به تبیین حقیقت و ماهیت آن پرداخته اند. ملاصدرا ضمن روی آوردن به تعریف مصداقی از شر و تقسیم مصادیق شر به طبیعی، اخلاقی، عاطفی و مابعدالطبیعی به تشریح ماهیت آن پرداخته و برای آن چهار قِسم در نظر گرفته است: امور عدمی، شر ادراکی، شر اخلاقی و مبادی شر اخلاقی. پژوهش حاضر با ماهیتی توصیفی- تحلیلی نگاهی دارد به تشخیص ماهیت شر در نگاره های فالنامه تهماسبی نسخه درسدن. بر این اساس پس از مطالعات کتابخانه ای برای شناخت مسئله شر و ویژگی های آن، انواع ماهیت مطرح شده توسط ملاصدرا برشمرده و ضمن مشاهده آثار به یافتن نگاره هایی با موضوع شر در فالنامه نسخه درسدن به صورت هدفمند پرداخته می شود. سپس ماهیت شر که در این نگاره ها تصویر شده است، تشخیص و انواع آن ها بر مبنای آراء ملاصدرا تطبیق داده می شوند. این پژوهش در جستجوی یافتن پاسخ به این پرسش هاست: 1- ماهیت شرِ نمود یافته در نگاره های فالنامه درسدن چه ویژگی هایی دارد؟ 2- ماهیت شر در نگاره های فالنامه درسدن بر مبنای آراء صدرا چگونه قابل تحلیل است؟ یافته ها نشان می دهد تصویر شر که در فالنامه درسدن نمود یافته است، بر مبناء انواع ماهیت برشمرده شده توسط ملاصدرا یعنی امور عدمی، شر ادراکی، شر اخلاقی و مبادی شر اخلاقی قابل تطبیق است. همچنین آن قِسم از شر که به حالات درونی و ادراکی انسان برمی گردد، نمود متفاوتی با سایر انواع آن دارد.
تحلیل گروتسک در نگاره دابه الارض فالنامه ها بر اساس رویکرد باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۱۱۹
39 - 48
بیان مسئله: یکی از قالب هایی که در هنر برای بازنمایی پیکره مغایر با چارچوب های معمول به کار گرفته می شود، گروتسک است. گروتسک با تحریف حقیقت و ازشکل انداختن آن می کوشد تا با ساخت محتوای هیولاگونه ترس و طنز را توأمان به تصویر کشد. در تفکر متافیزیکی بدن اید ه آل همان بدن سالم است و بدن گروتسک قواعد چنین بدنی را به چالش می کشد، نقض یا گاه از نو بازنویسی می کند. بدن گروتسک یکی از اصلی ترین مفاهیمی است که باختین مطرح کرده است؛ بدنی ناتمام که مدام در حالِ شدن و صیرورت است؛ مفهومی برخاسته از کارناوال و رئالیسم گروتسک، رویدادی نو و تازه که در مجاورت این دو شکل می گیرد. در فالنامه های مصور، نگاره ای با موضوع دابه الارض دیده می شود. این نگاره ویژگی های بصری خاصی دارد که با مشخصات گروتسک منطبق و براساس آرای باختین در این رابطه قابل تحلیل است. هدف پژوهش: این پژوهش ضمن تطبیق ویژگی های گروتسک در نگاره دابه الارض موجود در فالنامه ها، به تحلیل ویژگی هایی که باختین در ارتباط با کارناوال و بدن گروتسک مطرح کرده، در پیکره دابه الارض می پردازد. روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی بوده و به شیوه توصیفی، به تطبیق مشخصات گروتسک در نگاره دابه الارض پرداخته است. در ادامه مطابق با تحقیقات نظریه مبنا، به تحلیل پیکره دابه الارض براساس آرای باختین در ارتباط با بدن گروتسک پرداخته است. روش گردآوری داده ها از طریق منابع کتابخانه ای و اسنادی است. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد ویژگی های گروتسکی مانند وحشت آور و خنده دار بودن، افراط و اغراق، ناهنجاری و ناهماهنگی در نگاره دابه الارض به چشم می خورد؛ از سوی دیگر شاخصه هایی مانند ناتمامی، حس مرگ، ماسک (مسخ)، تضاد و دوگانگی، درهم آمیختگی و قطع عضو که باختین در ارتباط با کارناوال و بدن گروتسک مطرح کرده، نیز در پیکره دابه الارض قابل تشخیص است.