سعید رمشکی

سعید رمشکی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

جلوه های ساختاری و مضمونی تئاتر ابزورد در نمایشنامه های بهمن فرسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهمن فرسی تئاتر ابزورد تئاتر روایی درام نو ساختار و مضمون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۹ تعداد دانلود : ۲۹۱
پژوهش حاضر با تأکید بر جلوه های ساختاری و مضمونی تئاتر ابزورد به مثابه شکل نوینی از پردازش نمایشی، مجموعه ای از اصول نمایشی وام گرفته از این تئاتر، در نمایشنامه های دهه چهل بهمن فرسی را مطالعه می کند. یکی از این اصول، درک نوین فرسی از مقوله کنش دراماتیک است که به نوعی، عامل اصلی انتقال مفاهیم مورد نظر نویسنده به شمار می رود. فرسی در این روش، متأثر از تئاتر ابزورد، نقش رویدادهای بیرونی نمایش و پیرنگ علی ومعلولی رایج در تئاتر سنتی را کنار گذاشته و لایه های فکری و عقیدتی نمایش را تقویت کرده است. طرح مدور نمایش ها، پیچیدگی و نمایش مورب شخصیت ها و مواضع فلسفی- عقیدتی آنان، تصاویر شاعرانه، گسترش و غلبه لایه کلامی نمایش بر لایه کنشی و پایان باز نمایش- که در آن خبری از گره گشایی نیست- رویکردهای نوآورانه ای هستند که در نمایشنامه های فرسی به کار گرفته شده اند که این خود نشان دهنده تأثیرپذیری بارز فرسی از این مکتب هنری و نمایشی است. مسئله اصلی این پژوهش، کشف و شناسایی حدود تأثیرهایی است که این گونه متفاوت نمایشی بر نمایشنامه های بهمن فرسی داشته است.
۲.

بررسیِ مؤلفه های زمانِ روایی در رمان «جزیرة سرگردانی» و «ساربان سرگردان» سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایت شناسی ژرار ژنت سیمین دانشور جزیره سرگردانی ساربان سرگردان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰۸ تعداد دانلود : ۶۴۱
زمان روایی یا به تعبیر ژِرار ژِنت زمان داستانی، در انتقال مفاهیم، شخصیّت پردازی و توصیف نقشی غیر قابل انکار دارد. استفادة از مؤلفه های زمان روایی و لایه های مختلف زمان، از بارزترین ویژگی های رمان دو جلدی سیمین دانشور به شمار می رود. در این پژوهش، نویسندگان با روش استقرایی، مؤلفه های زمان روایی را در سه مقوله نظم، تَداوم و بَسامد در رمان دو جلدی «جزیرة سرگردانی» و «ساربان سرگردان» سیمین دانشور مورد بحث و بررسی قرار داده اند. تحلیل این دو رمان، نشان می دهد که زمانِ کرنولوژیک جاری در کل اثر، حوادث و اتفاقات حدود چهار سال زندگی اشخاص رمان را دربرمی گیرد. گذشته نگری به عنوان وجهِ غالب داستان، ابزار اصلی سبک روایی نویسنده به شمار می رود که در این بین گذشته نگری درونی، با مرور ذهنیِ خاطرات شخصیّت های اصلی، اغلب برای ترسیم روابط بین شخصیّت ها و کُنش فردی و اجتماعی شان استفاده شده است. زمان پریشی آینده نگر گرچه سهم اندکی در دو رمان مذکور دارد اما تصویرگر آشفتگی های روحی و دغدغه های شخصّیت های داستان است. شتاب مثبت که اصلی ترین مؤلفه آن در داستان ها، گفتگو است، دانشور از آن به بهترین شکل برای نشان دادن حالات درونی شخصیّت ها استفاده می کند. بسامد مفرد، دیگر عنصر روایی غالب در رمان است که منجر به شتاب مثبت شده است. بسامد مکرر و بسامد بازگو نیز برای تأکید بر عادات و ویژگی های شخصیّتی در دست نویسنده است.
۳.

کاربرد تعلیمی داستان های مثنوی در اجرای نمایش های کاربردی برای کودکان و نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کودکان و نوجوانان مثنوی مولوی اقتباس حکایت های تمثیلی نمایش کاربردی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات کودک و نوجوان ادبیات کهن و کودک و نوجوان
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای هنر اقتباس سینمایی از آثار ادبی
تعداد بازدید : ۲۷۵۰ تعداد دانلود : ۱۳۸۵
امروزه استفاده از تئاتر به عنوان شیوه ای مؤثر و روشی جدید برای آموزش، تعلیم، تربیت و درمان کودکان و نوجوانان مورد توجه فعالان تئاتر و هنرهای نمایشی قرار گرفته است. در این شکل استفاده از تئاتر، بر جنبه کاربردی نمایش تأکید می شود و درام کاربردی برای کودکان و نوجوانان زمینه های رشد ذهنی و فکری آن ها را فراهم می کند. مثنوی مولانا سرشار از داستان هایی است که علاوه بر قابلیت های نمایشی دارای محتوایی درمانی، آموزشی و تربیتی هستند. داستان های انتخاب شده در این پژوهش که به تفکیک بررسی شده اند، در رهایی کودکان و نوجوانان از رنج های عاطفی، جرأت ایجاد رفتارهای جدید، آیین زندگی اجتماعی، روحیه فداکاری و از خود گذشتگی، اصلاح و پرورش ذهنیت، بهبود مهارت های ارتباطی، ایجاد و بروز خلاقیت های فردی، درگیری و کنجکاوی در مسائل، ایجاد اعتماد به نفس، سخنوری و ارتقای بینش دربارة حوادث و سازش با آن ها بسیار مؤثرند. نویسندگان در پژوهش حاضر با انتخاب و بررسی ۳۲ داستان از داستان های مثنوی، ضمن برشمردن ویژگی های داستان های انتخاب شده، سعی دارند قابلیت این داستان ها را برای اقتباس جهت تبدیل به نمایش های خلاق، تربیتی، آموزشی و درمانی به اثبات رسانند.
۴.

تحلیل ریخت شناسی داستان سیاوش بر اساس نظریه ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه ریخت شناسی داستان سیاوش نظریة پراپ

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی ریخت شناسی
تعداد بازدید : ۴۳۱۱ تعداد دانلود : ۱۸۱۲
شاهنامه فردوسی، بزرگ ترین اثر حماسی ادب فارسی، با داشتن داستان هایی با ویژگی های مدرن و امروزی، راه را بر نظریه های ادبی متاخر برای آزمون، مقایسه و تطبیق باز کرده است. روش ولادیمیر پراپ روسی یکی از بهترین شیوه های تحلیل و طبقه بندی ریخت شناسی داستان ها و قصه های اساطیری و حماسی شاهنامه به جهت ماهیت خاص آن ها است. نوشته حاضر با بهره گرفتن از شیوه پراپ، که کارش را بر پایه کنش شخصیت ها نهاده است، به تحلیل داستان سیاوش می-پردازد. تطبیق داستان سیاوش با نظریه پراپ، فرضیه علمی و اساسی این تحقیق است. در این بررسی نشان می دهیم که این روایت با مقداری جابجایی در کنش های اشخاص قصه، کاملا با خویشکاری های ارائه شده توسط پراپ هماهنگ است. بیست و پنج خویشکاری اصلی و فرعی موجود در این داستان، نشان دهنده و گواه این مدعاست. کنش ها بین پنج شخصیت اصلی تقسیم شده است و کنش «مصیبت»، «فریب کاری» و «عمل قهرمان»، عناصر جدایی ناپذیر و تکرار شونده داستان هستند. روند داستان، عبور از آرامش به اوج فاجعه با سه حرکت است و سه حرکت موجود در داستان با وجود مضمون و ظاهری متفاوت، دارای ساختاری واحد هستند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان