شهلا پزشک

شهلا پزشک

مدرک تحصیلی: دانشیار کودکان استثنایی، دانشگاه علامه طباطبایی تهران، تهران،ایران.

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۵ مورد از کل ۲۵ مورد.
۲۱.

اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر افسردگی کودکان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تنظیم هیجان افسردگی کودکان مبتلا به سرطان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۱ تعداد دانلود : ۵۱۰
زمینه و هدف: بروز سرطان در کودکان رویداد تنش آوری است که علاوه بر ایجاد مسائل و مشکلات مختلف درمانی برای خانواده، عوارض جسمانی و روانی مختلفی برای فرد مبتلا نیز به دنبال دارد. افسردگی یکی از مهم ترین علائم روانی همبود با سرطان است که هم در مطالعات مختلف و هم در مشاهدات بالینی در افراد مبتلا با این بیماری، فراوان گزارش شده است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش تنظیم هیجان بر افسردگی کودکان مبتلا به سرطان بود. روش: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی یک گروهی با پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی کودکان 8 تا 12 سال (دختر و پسر) مبتلا به سرطان بود که در سال 1394 در مراکز درمانی بیمارستان طبی کودکان و شهید بهرامی شهر تهران بستری شده بودند. تعداد 10 کودک از این مراکز درمانی به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و برنامه مداخله ای تنظیم هیجان را طی 9 جلسه 30 دقیقه ای دریافت کردند. داده های پژوهشی به وسیله فرم های والدین و معلم پرسش نامه سیاهه رفتاری کودکان (آخنباخ و رسکورلا، 2001) در طی مراحل پیش آزمون و پس آزمون، جمع آوری شدند و در پایان با استفاده از آزمون تی وابسته، تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج آزمون تی وابسته نشان داد نمره افسردگی کودکان در پس آزمون نسبت به پیش آزمون به طور معناداری کاهش یافته است؛ درنتیجه آموزش تنظیم هیجان، تأثیر معنی داری بر کاهش افسردگی کودکان مبتلا به سرطان دارد ( 0/001 P< ). نتیجه گیری: با توجه به یافته پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که آموزش تنظیم هیجان با تقویت مهارت های مثبت تنظیم هیجانی و کاهش مهارت های منفی، می تواند نشانگان افسردگی را در کودکان مبتلا به سرطان کاهش دهد. علاوه بر این افزایش استفاده از شیوه های مثبت تنظیم هیجانی، به پذیرش شرایط موجود بیماری کمک کرده و با بهبود همکاری کودکان، موجب تسهیل روند درمان آنها در بیمارستان نیز می شود.
۲۲.

اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر شادکامی و مسئولیت پذیری مادران کودکان درخودمانده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توانایی خودنظم بخشی پرخاشگری دانش آموزان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۰ تعداد دانلود : ۳۸۷
داشتن یک کودک مبتلا به اختلال درخودماندگی می تواند منجر به تجربه هیجانات و احساسات ناخوشایند در والدین آنان گردد. از این رو پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر افزایش شادکامی و مسئولیت پذیری مادران کودکان مبتلا به اختلال درخودماندگی انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. با روش نمونه گیری در دسترس، 31 نفر از مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف درخودمانده انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و 16 نفری کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش آموزش واقعیت درمانی را به مدت 7 جلسه 90 دقیقه ای و به صورت هفتگی دریافت کردند، در حالی که گروه گواه در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه شادکامی آرگیل و پرسشنامه مسئولیت پذیری گاف استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره حاکی از تفاوت معنادار بین دو گروه در نمرات شادکامی و مسئولیت پذیری بود؛ بدین ترتیب، آموزش واقعیت درمانی موجب افزایش شادکامی و مسئولیت پذیری در مادران گروه آزمایش شد. با توجه به نتایج به دست آمده می-توان از آموزش واقعیت درمانی گروهی به عنوان روشی موثر و مفید در افزایش شادکامی و مسئولیت پذیری مادران کودکان درخودمانده در مداخلات درمانی و بالینی استفاده کرد.
۲۳.

اثربخشی آموزش برنامه شناختی - رفتاری برکاهش رفتار تنبیهی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش شناختی - رفتاری رفتار تنبیهی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۸ تعداد دانلود : ۳۰۱
زمینه و هدف: حضور یک کودک دارای ناتوانی یا بیماری، برای والدین و به خصوص مادران بسیار تنش آور است، زیرا که آنها تنیدگی، احساس گناه، و خستگی بیشتری را در مقایسه با سایر والدین تجربه می کنند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه شناختی رفتاری برکاهش رفتار تنبیهی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی مقطع ابتدایی شهرستان شادگان در سال تحصیلی 1393 بود (90 مادر). 20 نفر از این جامعه آماری که دارای شرایط ورود به پژوهش بودند به روش نمونه گیری تصادفی ساده، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه، جایدهی شدند. گروه آزمایش، در 12جلسه، آموزش برنامه شناختی رفتاری را دریافت کردند و شرکت کنندگان گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه 25 گویه ای تنبیه ملک پور (1376) و مصاحبه بالینی همراه با مشاهده استفاده شد. داده ها از طریق آزمون آماری کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش برنامه شناختی- رفتاری برکاهش رفتار تنبیهی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی اثرگذار است؛ به طوری که مادران گروه آزمایش نسبت به مادران گروه گواه در مرحله پس آزمون، به طور معنا داری رفتار تنبیهی کمتری نشان دادند (001/0 , P = 494/539 F= ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، آموزش برنامه شناختی- رفتاری به عنوان یک شیوه مورد تأیید برای کمک به مسائل و مشکلات روان شناختی والدین و در جهت کاهش رفتار تنبیهی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
۲۴.

اثربخشی مداخلات روان شناختی بر تمایلات بی رحمی – بی عاطفگی کودکان دارای مشکلات سلوک: مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۱۴ تعداد دانلود : ۱۴۱
Background and Purpose: Children with conduct problems and callous-unemotional traits form a separate group who exhibit persistent, widespread, and more severe patterns of delinquent, antisocial, and aggressive behaviors and are generally assumed to be resistant to therapeutic interventions and improvement. Accordingly, this study seeks to answer these questions: 1- What interventions have been used for this group so far? 2- Have the interventions effectively reduced this group's problems? 3- What factors have influenced the effectiveness of the interventions? Methods: A systematic review was used in this research. Articles between 2000 and 2021 with the keywords Callous-unemotional traits, intervention, treatment, and therapy were reviewed in PubMed، ProQuest، ،PsycINFo sciencedirect، Google scholar & Springer databases. They were reviewed using the Prisma guidelines and 17 articles were selected according to the inclusion and exclusion criteria. Findings: The results of this study showed that the interventions that have been carried out so far for the group of children with conduct problems and callous-unemotional traits are in three categories: interventions based on behavioral approach, based on parent-child interaction therapy. And they are divided based on the training of individual, cognitive, and social skills. Ten studies have reported low effectiveness and seven studies have reported appropriate effectiveness. Among these, the interventions based on behavioral approaches were the least effective, the interventions based on parent-child interaction were the most effective, and skills training was effective only in combination with the parent education program. Conclusion: In general, the response to treatment of children with conduct problems and callous-unemotional traits compared to those without callous-unemotional traits was low, and among different interventions, behavioral interventions had a more insufficient improvement. Innovative programs focusing on the warm and emotional relationship between parent and child have responded well.
۲۵.

مقایسه تمایلات حرکتی در کودکان ۶ تا ۹ ساله با سبک های دلبستگی ایمن و ناایمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابعاد حرکتی تمایلات حرکتی سبک های دلبستگی کودکان کیفیت حرکتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۲ تعداد دانلود : ۱۶۳
هدف این پژوهش مقایسه تمایلات حرکتی در کودکان 6 تا 9 سال با سبک دلبستگی ایمن و ناایمن بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی و علی مقایسه ای بود و نمونه ها شامل ۲۴ کودک ۶ تا ۹ سال دختر و پسر (۸ کودک دلبسته ایمن، ۸ کودک دلبسته ناایمن اضطرابی و ۸ کودک دلبسته ناایمن اجتنابی) بودند که با استفاده از مقیاس دلبستگی کودکی میانه (رونقی، دلاور و مظاهری، ۱۳۹۱) به روش دردسترس و با در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج انتخاب و رفتار حرکتی هر کودک در حین انجام فعالیت تصویربرداری و در پایان، فیلم ها با نظارت ارزیاب متخصص و با استفاده از چک لیست مشاهده ای کیفیت های حرکتی محقق ساخته و چک لیست مشاهده ای ابعاد حرکتی (اساسه، ۱۳۹۳) نمره گذاری و داده ها با استفاده از آزمون های خی دو و تحلیل واریانس چندمتغیری بررسی شد. نتایج این پژوهش تفاوت معنادار در کیفیت های حرکات سه گروه را نشان داد. این کودکان در استفاده از ابعاد فضایی نیز تفاوت هایی داشتند؛ بدن کودکان اضطرابی بیش تر در بعد افقی و بدن کودکان اجتنابی در بعد عمودی شکل گرفته بود. این یافته ها نشان داد که تفاوت های فردی مشاهده شده در الگوهای حرکتی به گونه ای معنادار با جهت گیری های دلبستگی مرتبط است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان