میثم صاحب
مطالب
فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
مؤلفه ها و عناصر بیدارگر شعر بهار در مقابله با سیطره ی استبداد
نویسنده:
محمدرضا علم میثم صاحب
کلیدواژهها: استبداد مشروطه وطن بهار(ملک الشعرا).ادبیات سیاسی
حوزه های تخصصی:
ادبیات مشروطه بخشی از ادبیات غنی و پربار ایران است که در دوره ای شکل گرفت که اوضاع سیاسی اجتماعی، ساخت طبقاتی و بافت سنتی جامعه در حال تغییر بود.آنچه موجب تسریع این تحول در سطح کشور می شد، شعرها و اعمال مشروطه خواهان و روشنفکرانی بود که به صورت نظری و عملی در حوادث نقش مهمی داشتند و شعرهایشان که به زبان بسیار ساده و عامه پسند سروده می شد، زبانزد مردم کوچه و بازار بود.در میان این مشروطه خواهان و نواندیشان، ملک الشعرای بهار جایگاه ویژه ای داشت و شعرهایش بازتاب دهنده ی تحول زمان و نبوغ و آگاهی فراوان وی درباره ی شعر فارسی بود.نبوغی که عناصر بیدارگرانه ای همچون وطن، استبدادستیزی، آزادی خواهی، حکومت قانون، استعمارستیزی، آزادی خواهی، حکوت قانون، استعمارستیزی، و حتی اسلام را به قالب های شعری کهن درآورد و موجب بیداری و روشنفکری جامعه ی زمان خود می شد. در این مقاله تلاش می شود عناصر بیدادگر و هویت ساز شعر ملک الشعرای بهار، و انگیزه ای او از سرودن این شعرها، و نیز تأثیر آن ها بر جامعه تبیین شود
بررسی تعامل و مؤلفه های آن در روابط امام خمینی(ره) و جنبش های دانشجویی خارج از کشور بین سال های ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
محمدرضا علم میثم صاحب
کلیدواژهها: دانشجو امام خمینی جنبش دانشجویی کنفدراسیون انجمن اسلامی
حوزه های تخصصی:
اعزام دانشجویان ایرانی به خارج از کشور موجب تحول در جهان بینی انسان ایرانی گردید. نشانه های این تحول پس از انقلاب مشروطه، تشکیل نخستین گروه های اپوزیسیون دانشجویی خارج از کشور در زمان رضاشاه بود. این حرکت های سیاسی که در دهه ۲۰ و ۳۰ ادامه یافت، متأثر از جریان های سیاسی درون کشور بود. در دهه ۴۰ تحولات سیاسی شتاب بیشتری یافت و با سرکوب قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و تبعید امام به خارج از کشور، دانشجویان با تأسیس تشکل هایی طی سال های دهه ۴۰ و ۵۰ با ایشان ارتباط برقرار کرده و خواهان روابط متقابل جهت مبارزه با استبداد و استعمار شدند. ایشان با استقبال از فعالیت های دانشجویان، آنان را تشویق و نسبت به آینده کشور امیدوار کرد. در مقاله حاضر تلاش می شود علل و مؤلفه های تعامل میان امام و جنبش های دانشجویی خارج از کشور بین سال های ۱۳۵۷ ۱۳۴۲ بررسی شود.
زمینه های بحران ارزاق عمومی (غله) توسط بریتانیا در ایران و مدیریت بر آن در ﻧیﻤه غربی کشور سال های 1296و1297ش/1917و1918م(مقاله علمی وزارت علوم)
کلیدواژهها: بحران ارزاق بریتانیا غله قحطی
حوزه های تخصصی:
ایرانیان در طول تاریخ، به طور متناوب با قحطی و بحران ارزاق روبه رو بوده اند. در طول سالیان متمادی، عوامل متعددی بر بحران ارزاق تأثیر گذاشته است که در نگرشی کلی می توان این عوامل را به دو دسته عوامل طبیعی و عوامل انسانی تقسیم کرد که عامل انسانی در دو دسته داخلی و خارجی جای می گیرد. وضعیت شبه استعماری و سیاست اقتصادی خاصی که روسیه و به ویژه بریتانیا از ابتدای دوره قاجاریه بر ایران تحمیل کردند، کمبود ارزاق و گرانی و قحطی را تشدید کرد. تداوم چنین وضعی به بحران ارزاق و قحطی عمومی در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه منجر شد و هزاران نفر جان خود را از دست دادند. سیاست های اقتصادیِ انگلستان که پیش از جنگ جهانی اول با بستن قراردادهایی در ایران به اجرا درآمده بود، در اواخر جنگ جهانی اول بر وخامتِ اقتصادی و بحران ارزاق عمومی افزود. در اسناد، ارزاق عمومی بیشتر با عناوین غله و نان آمده است. در این ایام، بریتانیا بیشترین حضور نظامی را در ایران داشت و در بحران، نقش مستقیم و غیرمستقیم ایفا کرد. در این جستار با روشی تحلیلی توصیفی و با تأکید بر اسناد، تلاش شده است به این پرسش ها پاسخ داده شود که زمینه های بروز بحران ارزاق توسط بریتانیا چه بود و این بحران را چه نیروهایی مدیریت می کردند. فرض ما بر این مبنا استوار است که قراردادهایی همچون میرجوار، نفت، 1907 و 1915 زﻣیﻨه بحران ارزاق توسط بریتانیا را در ایران فراهم کرد. بر این اساس انگلیسی ها با کمک نیروهای مختلفی همچون کنسول بریتانیا، بانک شاهنشاهی، پودراتچی ها و تعامل با برخی از ملاکانِ حاکم و تجار موجب پیاده شدن مقدمه واجب سیاستشان، یعنی تهیه ارزاق برای نیروهای نظامی خود شدند. به این ترتیب باید گفت بریتانیا برای تأمین منافع خود، در مدیریت بحران ارزاق نقش مهمی داشت.
عملکرد ملاکین و مسئولین حکومتی در بحران ارزاق عمومی (غله) و پیامدهای آن در ایران سال 1297-1296 ش/ 1918-1917 میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
کلیدواژهها: ملاکین مسئولین حکومتی بحران ارزاق غله قحطی جنگ جهانی اول
حوزه های تخصصی:
ایرانیان در طول تاریخ به صورت متناوب با قحطی و کمبود ارزاق مواجه بوده اند. در این سالیان متمادی، عوامل متعددی بر بحران ارزاق تأثیر گذاشته که می توان در یک نگرش کلی این عوامل را به طبیعی و انسانی (داخلی و خارجی) تقسیم کرد. از میان عوامل انسانیِ داخلی که نقش مهمی در بحران ارزاق عمومی (در اسناد، بیشتر با عناوین غله و نان آمده است) داشته اند، عملکرد ملاکین و مسئولین حکومتی در سال های 1297 و 1296ش بسیار قابل تأمل است؛ چرا که اقدامات این گروه ها تأثیر قابل توجهی بر قحطی ارزاق و سایر مشکلات اجتماعی- اقتصادی بر جای نهاد. این پژوهش با هدف تبیین یکی از عوامل مؤثر در بحران ارزاق عمومی (غله) و پیامدهای آن، با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال آن است تا مشخص سازد عملکرد ملاکین و مسئولین حکومتی چه نمودهایی در بحران ارزاق در سال های 1297- 1296ش داشت؟ و این عملکرد چه پیامدهایی به دنبال داشت؟