دفاع از فلسطین سیاست راهبردی جمهوری اسلامی ایران (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
متن
. قانون اساسی
2. منافع ملی
3. وجدان انسانی
4. مسؤولیت دینی
1. قانون اساسی
بر اساس اصول یکصد و پنجاه و دوم و یکصد و پنجاه و چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، "دفاع از حقوق همه مسلمانان" و حمایت از "مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان" مسؤولیتی است که در بخش سیاست خارجی، بر عهده جمهوری اسلامی ایران میباشد. "نفی هر گونه سلطهجویی و سلطهپذیری" و پشتیبانی از "استقلال و آزادی" و برخورداری از "حکومت حق و عدل" برای "همه مردم جهان" از سیاستهای ثابتی است که در همین دو اصل برای این نظام ترسیم شده است. چه اینکه بر اساس اصل یازدهم، "همه مسلمانان یک امتاند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد."
پشتیبانی از حقوق مسلم مردم ستمدیده و آواره فلسطین و حمایت|4|همه جانبه از آنان برای بیرون راندن متجاوزان صهیونیستی از سراسر سرزمین فلسطین و حاکمیت شامل و کامل بر سرنوشت خویش، از روشنترین مصادیق مسؤولیت دینی و ملی است که به استناد اصول یادشده، از سوی قانون اساسی به عنوان محور اصلی وفاق ملی و مدیریت کشور و جامعه، بر عهده نظام جمهوری اسلامی و ملت مسلمان ایران میباشد.
2. منافع ملی
خاستگاه ملی و ماهیت اسلامی نظام جمهوری اسلامی ایران و اراده و خواست عمومی و قطعی جامعه اسلامی ایران در حاکمیت همهجانبه اسلام در این سرزمین و وظیفه مسلّمی که هر مسلمان برای گسترش حاکمیت اسلام و حوزه نفوذ آن دارد، به روشنی، تضاد اساسی میان حضور و بقای این نظام و منافع و مصالح این ملت با ماهیت استکباری و سلطهطلب حکومتهایی چون آمریکا و رژیم جعلی اسرائیل را نشان میدهد.
تلاش آمریکا و دیگر قدرتهای همسوی آن، برای گسترش حوزه نفوذ و سلطه خود، و تشویق و تقویت و دفاع همهجانبه آنان نسبت به دولت غاصب صهیونیستی، برای تثبیت موقعیت خود و تجاوز بهسرزمینهای اسلامی و تضعیف دولتها و کشورهای اسلامی و نزدیک کردن حوزه نفوذ خود به مرزهای جمهوری اسلامی ایران از یک سو، و مسؤولیت دفاع شامل و کامل از منافع ملی و مصالح عمومی و ثبات و استحکام نظام و پس راندن دشمن از مرزهای امن، و تثبیت و تقویت و گسترش حوزه امنیت ملی کشور از سوی دیگر، برای نظام و ملت، جز دفاع همهجانبه از ملت ستمدیده فلسطین و حمایت مادی و معنوی از|5|آنان برای دستیابی به حقوق خود و حاکمیت کامل آنان بر تمام سرزمینفلسطین، از مرزهای شمالی لبنان تا حدود جنوبی سینا و از مرزهای شرقی اردن و سوریه تا سواحل غربی مدیترانه، راهی دیگر باقینمیگذارد.
پیوند میان منافع ملی کشور و ضرورت ایستادن در کنار مردم فسطین و مبارزه با اشغالگران سرزمین فلسطین و قدس شریف، موضوعی نیست که در نگاه ناظران منصف و آگاه به مسایل ایران و منطقه، قابل انکار یا تردید باشد. جمهوری اسلامی ایران در موقعیتی نیست که بتواند با پرداختن به امور خویش و نادیده گرفتن سلطه ظالمانه و جعلی اسرائیل در خاورمیانه، پیرامون خود، حصار امنی ایجاد کند. مرزهای امن جمهوری اسلامی ایران تنها با مرزهای رسمی و پذیرفته شده بینالمللی "ترسیم" نمیشود و منافع ملی آن در درون این مرزها "تأمین" نمیگردد. اگر به عنوان مثال، قدرت موشکی میانبرد ولی دفاعی جمهوری اسلامی ایران، در نگاه دولتمردان آمریکا خطری برای امنیت آن کشور در آن سوی اقیانوس اطلس معرفی میشود، قدرت نظامی رژیم غاصب اسرائیل که به مثابه پادگان نظامی آمریکا عمل میکند، در فاصله حدود 1500 کیلومتری، تهدیدی واقعی برای امنیت و منافع ملی ما به شمار میرود. چگونه است که تنها نیروگاه اتمی در دست احداث جمهوری اسلامی ایران که آغاز آن به سالهای پیش از انقلاب برمیگردد، علیرغم نظارت مسؤولان ذیربط بینالمللی و برای هدفی صلحآمیز و غیر نظامی، گناهی بزرگ و نابخشودنی است اما سلاحهای اتمی رژیم غاصبی که حتی حاضر به امضای قرارداد منع گسترش سلاحهای اتمی نیز نشده است در نزدیکی مرزهای امن ما، مخلّ امنیت و در تضادّ با منافع ملی ما نباشد. و این خود از مصادیق روشن اصل عقلایی در سخن امیرالمؤمنین|6|علی(ع) است که "به خدا سوگند، هیچ مردمی در درون خانههای خودمورد هجوم دشمن قرار نگرفتند مگر اینکه به خواری افتادند.">
[1] و این سخن حضرت که "اِنَّ اَخا الحرب ِالأرِقُّ وَ مَنْ نامَ لَمْ یُنَمْ عَنْه؛ بیگمان مرد جنگ و مبارزه، همواره بیدار و هشیار است و هر کس بخوابد، (بداند که) دشمن ِدر کمین او، نخوابد.">[2]و این گونه است که حتی اگر روزی مردم فلسطین و دیگر ملتهایاسلامی نیز به هر دلیل دست از مبارزه بردارند و موجودیت رژیم نامشروع اسرائیل را در آن سرزمین بپذیرند، نه تنها از مسؤولیت نظام جمهوری اسلامی ایران در مخالفت و مبارزه با آن رژیم غاصب کاستهنمیشود بلکه باید با احساس مسؤولیت بیشتر در این موضع بماند چرا که آن زمان، خطر نزدیکتر شده است.
3. وجدان انسانی
آنچه در ماههای اخیر در سطح جهان و حتی در کشورهای غربی و نامسلمان، در حمایت از مردم رنجدیده فلسطین و محکوم ساختن تجاوزها و خونریزیهای رژیم متجاوز اسرائیل جامه عمل پوشید، حجت دیگری است بر ما و مسؤولان نظام اسلامی که حتی با صرفنظر از مسؤولیتهای دینی و علایق ایمانی و منافع ملی، از مسؤولیتی که "وجدان انسانی" در دفاع از عدالت و صلح و حمایت از مظلومان فلسطین و راندهشدگان از سرزمین خویش، و زنان و کودکانی که خانه بر سرشانخراب میشود، نمیتوان شانه خالی کرد. به حکم انسانیت و به داوری وجدانهای بیدار و به اقتضای نوعدوستی و عاطفه انسانی و به خواست رقت قلب که همه ریشه در فطرت خدادادی دارد، در کشورهای مختلف، هر جا که فرصت بروز و ظهور حکم وجدان و عاطفه بشری و روحیه|7|عدالتطلبی آدمی، از سوی قدرتها کاملاً مهار و سرکوب نشده است، امواج عظیم انسانی به راه افتاد و هر دسته و جمعیتی با ادبیات خاص خود، به حمایت از مظلومان خانهخراب و زجرکشیده و داغ دیده فلسطین و بیان انزجار از رفتار رژیم سفّاک اسرائیل و تجاوز ارتش افسارگسیخته آن، پرداخت؛ که کم و بیش همچنان ادامه دارد. و این حداقل وظیفه انسانی در عدالتخانه "وجدان" و عزاخانه "عاطفه" میباشد. این منطق انسانی امیرالمؤمنین علی(ع) است که "اِمّا اخٌ لکَ فِی الدّین ِاو نظیرٌ لکفِیالخلق؛ مردمان یا برادر ایمانی تواند، یا همانندت در آفرینش.">
[3] ودر رثای پایمال شدن همین منطق انسانی است که "جوانمرد اگر از غصهبمیرد، نه که نکوهش نمیشود" بلکه در نگاه حضرت، "سزاوار ستایش است.">[4]4. مسؤولیت دینی
مرزهای پذیرفتهشده بینالمللی، واقعیتی است که جهان دیروز و امروز آن را به رسمیت شناخته است. ملتهای بسیاری در درون این مرزها و با حکومتهایی که به حق یا ناحق عهدهدار مدیریت سیاسی و نظم اجتماعی آنانند وجود دارند. عوامل متعددی چون نژاد، زبان، دین، موقعیت جغرافیایی، سلطهطلبی و ریاستخواهی، موجب پیدایش مرزها و ملتها شده است. نظام جمهوری اسلامی ایران نیز این امر را پذیرفته است و بدین سان "ملت ایران" به عنوان یک ملت مستقل و برخوردار از یک نظام سیاسی مستقل در درون مرزهای رسمی و شناخته شده خود در کنار دیگر کشورها و ملتها زندگی میکند و از همه حقوقی که یک ملت و یک "کشور مستقل" دارد، برخوردار است و با همه وجود بر تمامیت ارضی خود پای میفشارد و به همه مسؤولیتهای درونمرزی|8|و فرامرزی خود پایبند میباشد و باید باشد. و به همین سان است دیگر ملتهای اسلامی و غیر اسلامی.
در عرف پذیرفتهشده میان ملل و کشورها، اصول حقوق و وظایفی که در "دایره ملت" متوجه ما میباشد، فرقی با دیگر ملتها ندارد، اما مفهوم "امت اسلامی" مفهومی کاملاً دینی و قرآنی است که جامعه اسلامی ما و یکایک مسلمانان این کشور را با دیگر ملتهای اسلامی و اقلیتهای مسلمان در هر جای دنیا که باشند، پیوند میدهد و مسایل و مصالح و منافع آنان را با مصالح و منافع ما گره میزند.
از این منظر که یک نگاه کاملاً درون دینی و برخاسته از اندیشه اسلامی و مستند به متون صریح و مؤکد دینی است، دیگر مرزهای شناخته شده بینالمللی و نژاد و زبان و حتی نوع حکومتها نمیتواند، هیچ مسلمانی را از شمول دایره امت بیرون برد و همه سرزمینهای مسلمانان به عنوان سرزمین امت اسلامی در حمایت آحاد امت اسلامی قرار میگیرد. در این مرحله، به حکم آیه کریمه "انَّ هذه اُمَّتُکُمْ اُمَّةٌ واحِدةٌ" که در دو جای کتاب الهی آمده
[5] ، همه مسلمانان، در چارچوب مسؤولیت مشترک ومتقابل قرار میگیرند و به فرموده پیامبر عظیمالشأن اسلام(ص)، در دفاع از کیان و منافع و جان و مال یکدیگر، "یک دست" هستند: "انّ المسلمینَ یدٌ واحدةٌ علی مَنْ سِواهم">
[6] و یا "المسلمونَ اخوةٌ، تَتَکافَأُ دِماؤُهُمْ ... هُمْ یدٌ علی مَنْ سِواهم.">[7]لت مسلمان ایران، از این منظر نمیتواند و نباید خود را از سرنوشت دیگر ملتهای اسلامی و مردمان مسلمان و سرزمین امت اسلامی، فارغ و جدا بداند. با این نگاه، آنچه مسؤولیت مضاعفی را متوجه جامعه اسلامی ما میکند، برخورداری از نعمت بزرگ نظام جمهوری اسلامی است که خاستگاهی کاملاً دینی و اسلامی دارد و این ویژگی منحصر به فرد، همان
|9|
گونه که مسؤولیتهای ویژهای را در داخل کشور و در مقابل ملت ایران، برشانه آن میگذارد، در سطح جهانی و در باره دیگر ملتهای مسلمان نیزوظایف گستردهای را متوجه آن میسازد و الا به مسؤولیتهای اسلامیخویش عمل نکرده است. همان گونه که آحاد مردم مسلمان ایران، اگر بهرسالتی که در مقابل دیگر همکیشان مسلمان خود دارند، بهای لازم راندهند، پرواضح است که به مسؤولیت ایمانی و اسلامی خود عمل نکردهاند.
امروز به یک معنا مهمترین و فوریترین مسأله جهان اسلام، موضوع فلسطین و قدس شریف و دفع تجاوز غاصبان صهیونیستی از جان و مال و سرزمین مردم مسلمان آن دیار است. آیا با وقوع جنایاتی همانند آنچه در اردوگاه جنین به دست سفّاکان صهیونیستی واقع شد میتوان در این مهم تردید کرد. تردیدی نیست که مردم مسلمان فلسطین، چه آنان که در مناطق اشغالی 1948 میباشند، چه آنان که در دیگر مناطق فلسطین به سر میبرند و چه میلیونها آوارهای که به دیگر کشورهای اسلامی و غیر اسلامی رانده شدهاند، و اکثریت قاطع مردم اصلی فلسطین را تشکیل میدهند، باید بر تمام سرزمین اسلامی فلسطین حاکمیت یابند. آنان و سرزمینشان در دایره امت اسلامی قرار دارد. هیچ کس، چه فلسطینی و چه غیر فلسطینی، نمیتواند اصل حاکمیت مسلمانان و تعلق آن سرزمین به امت اسلامی را مورد تردید یا موضوع بده و بستان قرار دهد. شعار صهیونیستی "زمین در مقابل صلح" معنا و مفهوم ندارد.
بر این اساس همان گونه که حضرت امام خمینی از موضع اسلامی، بر این مهم پای فشردهاند که اسرائیل باید از میان برود و فلسطین و قدسشریف متعلق به مسلمانان است، هیچ طرحی حتی از سوی سران فلسطینی یا مردم فلسطین نمیتواند اصل حاکمیت اسلامی بر آن|10|سرزمین و از میان رفتن رژیم غاصب و جعلی اسرائیل را نادیده بگیرد. و آنچه از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت اللَّه خامنهای در کنفرانس فلسطین به عنوان راه حلّی، بر اساس عرف و ملاکهای بینالمللی و پذیرش رأی اکثریت مردم فلسطین، مطرح شد و اخیراً نیز ایشان در خطبههای نماز جمعه 81/1/16 بر آن تأکید فرمودند
[8] تنها با این هدف است که ملت مسلمان فلسطین به عنوان اکثریت قاطع ساکنان اصلی آن سرزمین، به چیزی جز تحقق حاکمیت مسلمانان و دولت اسلامی و باز گشت تعلق آن سرزمین به اسلام و البته زندگی مسالمتآمیز دیگر اقلیتها در سرزمین اسلامی فلسطین، رأی نخواهند داد، و الا نه مسلمانان فلسطین و نه جمهوری اسلامی ایران و نه هیچ کشور اسلامی دیگر نمیتواند از راه حلی سخن بگوید که حتی تلویحاً غصب یک وجب از سرزمین فلسطین و حضور سیاسی غاصبان صهیونیستی پذیرفته شود. ملتهای مسلمان و کشورهای اسلامی بویژه جمهوریاسلامی ایران نمیتوانند به چیزی جز آنچه حضرت امام خمینی در موضوع فلسطین بر آن تأکید ورزیدند، بیندیشند، و سیاست راهبردی جمهوری اسلامی ایران جز این نیست و نمیتواند باشد. جمهوری اسلامی ایران نیز به همان نسبت که سران فلسطینی به این راهبرد نزدیک شدهاند از آنان پشتیبانی کرده است.
اصل تنشزدایی در روابط خود با دیگر کشورها و اصل بازدارندگی دشمنان از تعرّض به منافع انقلاب و نظام و کشور و اصل حسن همجواری و روابط مسالمتآمیز با کشورهای دیگر و تلاش برای عدم تحریک دشمنان بهانهجویی چون امریکا و تبیین سیاستهای منطقی و عدالتخواهانه و صلحجویانه، از سیاستهای اصولی نظام جمهوری اسلامی ایران است که در چارچوب آموزههای اسلام و انقلاب و حسن|11|تدبیر مسؤولان نظام و برخاسته از اصل "حکمت، عزت و مصلحت" در سیاست خارجی کشور است. چه اینکه پیشنهاد "ائتلاف برای صلح" در مقابل ائتلاف برای جنگ بر اساس همین سیاست اصولی مطرح شده است و درست از همین نقطه و برخاسته از مسؤولیت دینی و انقلابی نظام جمهوری اسلامی ایران و دینخواهی مردم مسلمان ایران میباشد. والسلام.
پی نوشت ها:
[1] ـ فو اللَّه ما غزی قوم قطّ فی عقر دارهم الاّ ذلّوا؛ نهجالبلاغه، خطبه 27.
[2] ـ همان، نامه 62.
[3] ـ همان، نامه 53.
[4] ـ فلو أنّ امرأً مسلماً مات من بعد هذا أسفاً ما کان به ملوماً، بل کان به عندی جدیراً؛ همان، خطبه 27.
[5] ـ انبیاء، آیه 92؛ و مؤمنون، آیه 52.
[6] ـ بحارالانوار، ج28، ص104.
[7] ـ همان، ج27، ص67 و نیز ص69، و نیز نگاه کن: ج2، ص148 و، ج21، ص138، و ج37، ص114 و ج47، ص365، و ج61، ص150، و ج70، ص242، و ج77، ص132 و 148، ج96، ص81، و ج100، ص32 و 46.
[8] ـ نک: روزنامه جمهوری اسلامی، ش 6597، تاریخ 81/1/17، ص 14.
2. منافع ملی
3. وجدان انسانی
4. مسؤولیت دینی
1. قانون اساسی
بر اساس اصول یکصد و پنجاه و دوم و یکصد و پنجاه و چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، "دفاع از حقوق همه مسلمانان" و حمایت از "مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان" مسؤولیتی است که در بخش سیاست خارجی، بر عهده جمهوری اسلامی ایران میباشد. "نفی هر گونه سلطهجویی و سلطهپذیری" و پشتیبانی از "استقلال و آزادی" و برخورداری از "حکومت حق و عدل" برای "همه مردم جهان" از سیاستهای ثابتی است که در همین دو اصل برای این نظام ترسیم شده است. چه اینکه بر اساس اصل یازدهم، "همه مسلمانان یک امتاند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد."
پشتیبانی از حقوق مسلم مردم ستمدیده و آواره فلسطین و حمایت|4|همه جانبه از آنان برای بیرون راندن متجاوزان صهیونیستی از سراسر سرزمین فلسطین و حاکمیت شامل و کامل بر سرنوشت خویش، از روشنترین مصادیق مسؤولیت دینی و ملی است که به استناد اصول یادشده، از سوی قانون اساسی به عنوان محور اصلی وفاق ملی و مدیریت کشور و جامعه، بر عهده نظام جمهوری اسلامی و ملت مسلمان ایران میباشد.
2. منافع ملی
خاستگاه ملی و ماهیت اسلامی نظام جمهوری اسلامی ایران و اراده و خواست عمومی و قطعی جامعه اسلامی ایران در حاکمیت همهجانبه اسلام در این سرزمین و وظیفه مسلّمی که هر مسلمان برای گسترش حاکمیت اسلام و حوزه نفوذ آن دارد، به روشنی، تضاد اساسی میان حضور و بقای این نظام و منافع و مصالح این ملت با ماهیت استکباری و سلطهطلب حکومتهایی چون آمریکا و رژیم جعلی اسرائیل را نشان میدهد.
تلاش آمریکا و دیگر قدرتهای همسوی آن، برای گسترش حوزه نفوذ و سلطه خود، و تشویق و تقویت و دفاع همهجانبه آنان نسبت به دولت غاصب صهیونیستی، برای تثبیت موقعیت خود و تجاوز بهسرزمینهای اسلامی و تضعیف دولتها و کشورهای اسلامی و نزدیک کردن حوزه نفوذ خود به مرزهای جمهوری اسلامی ایران از یک سو، و مسؤولیت دفاع شامل و کامل از منافع ملی و مصالح عمومی و ثبات و استحکام نظام و پس راندن دشمن از مرزهای امن، و تثبیت و تقویت و گسترش حوزه امنیت ملی کشور از سوی دیگر، برای نظام و ملت، جز دفاع همهجانبه از ملت ستمدیده فلسطین و حمایت مادی و معنوی از|5|آنان برای دستیابی به حقوق خود و حاکمیت کامل آنان بر تمام سرزمینفلسطین، از مرزهای شمالی لبنان تا حدود جنوبی سینا و از مرزهای شرقی اردن و سوریه تا سواحل غربی مدیترانه، راهی دیگر باقینمیگذارد.
پیوند میان منافع ملی کشور و ضرورت ایستادن در کنار مردم فسطین و مبارزه با اشغالگران سرزمین فلسطین و قدس شریف، موضوعی نیست که در نگاه ناظران منصف و آگاه به مسایل ایران و منطقه، قابل انکار یا تردید باشد. جمهوری اسلامی ایران در موقعیتی نیست که بتواند با پرداختن به امور خویش و نادیده گرفتن سلطه ظالمانه و جعلی اسرائیل در خاورمیانه، پیرامون خود، حصار امنی ایجاد کند. مرزهای امن جمهوری اسلامی ایران تنها با مرزهای رسمی و پذیرفته شده بینالمللی "ترسیم" نمیشود و منافع ملی آن در درون این مرزها "تأمین" نمیگردد. اگر به عنوان مثال، قدرت موشکی میانبرد ولی دفاعی جمهوری اسلامی ایران، در نگاه دولتمردان آمریکا خطری برای امنیت آن کشور در آن سوی اقیانوس اطلس معرفی میشود، قدرت نظامی رژیم غاصب اسرائیل که به مثابه پادگان نظامی آمریکا عمل میکند، در فاصله حدود 1500 کیلومتری، تهدیدی واقعی برای امنیت و منافع ملی ما به شمار میرود. چگونه است که تنها نیروگاه اتمی در دست احداث جمهوری اسلامی ایران که آغاز آن به سالهای پیش از انقلاب برمیگردد، علیرغم نظارت مسؤولان ذیربط بینالمللی و برای هدفی صلحآمیز و غیر نظامی، گناهی بزرگ و نابخشودنی است اما سلاحهای اتمی رژیم غاصبی که حتی حاضر به امضای قرارداد منع گسترش سلاحهای اتمی نیز نشده است در نزدیکی مرزهای امن ما، مخلّ امنیت و در تضادّ با منافع ملی ما نباشد. و این خود از مصادیق روشن اصل عقلایی در سخن امیرالمؤمنین|6|علی(ع) است که "به خدا سوگند، هیچ مردمی در درون خانههای خودمورد هجوم دشمن قرار نگرفتند مگر اینکه به خواری افتادند.">
[1] و این سخن حضرت که "اِنَّ اَخا الحرب ِالأرِقُّ وَ مَنْ نامَ لَمْ یُنَمْ عَنْه؛ بیگمان مرد جنگ و مبارزه، همواره بیدار و هشیار است و هر کس بخوابد، (بداند که) دشمن ِدر کمین او، نخوابد.">[2]و این گونه است که حتی اگر روزی مردم فلسطین و دیگر ملتهایاسلامی نیز به هر دلیل دست از مبارزه بردارند و موجودیت رژیم نامشروع اسرائیل را در آن سرزمین بپذیرند، نه تنها از مسؤولیت نظام جمهوری اسلامی ایران در مخالفت و مبارزه با آن رژیم غاصب کاستهنمیشود بلکه باید با احساس مسؤولیت بیشتر در این موضع بماند چرا که آن زمان، خطر نزدیکتر شده است.
3. وجدان انسانی
آنچه در ماههای اخیر در سطح جهان و حتی در کشورهای غربی و نامسلمان، در حمایت از مردم رنجدیده فلسطین و محکوم ساختن تجاوزها و خونریزیهای رژیم متجاوز اسرائیل جامه عمل پوشید، حجت دیگری است بر ما و مسؤولان نظام اسلامی که حتی با صرفنظر از مسؤولیتهای دینی و علایق ایمانی و منافع ملی، از مسؤولیتی که "وجدان انسانی" در دفاع از عدالت و صلح و حمایت از مظلومان فلسطین و راندهشدگان از سرزمین خویش، و زنان و کودکانی که خانه بر سرشانخراب میشود، نمیتوان شانه خالی کرد. به حکم انسانیت و به داوری وجدانهای بیدار و به اقتضای نوعدوستی و عاطفه انسانی و به خواست رقت قلب که همه ریشه در فطرت خدادادی دارد، در کشورهای مختلف، هر جا که فرصت بروز و ظهور حکم وجدان و عاطفه بشری و روحیه|7|عدالتطلبی آدمی، از سوی قدرتها کاملاً مهار و سرکوب نشده است، امواج عظیم انسانی به راه افتاد و هر دسته و جمعیتی با ادبیات خاص خود، به حمایت از مظلومان خانهخراب و زجرکشیده و داغ دیده فلسطین و بیان انزجار از رفتار رژیم سفّاک اسرائیل و تجاوز ارتش افسارگسیخته آن، پرداخت؛ که کم و بیش همچنان ادامه دارد. و این حداقل وظیفه انسانی در عدالتخانه "وجدان" و عزاخانه "عاطفه" میباشد. این منطق انسانی امیرالمؤمنین علی(ع) است که "اِمّا اخٌ لکَ فِی الدّین ِاو نظیرٌ لکفِیالخلق؛ مردمان یا برادر ایمانی تواند، یا همانندت در آفرینش.">
[3] ودر رثای پایمال شدن همین منطق انسانی است که "جوانمرد اگر از غصهبمیرد، نه که نکوهش نمیشود" بلکه در نگاه حضرت، "سزاوار ستایش است.">[4]4. مسؤولیت دینی
مرزهای پذیرفتهشده بینالمللی، واقعیتی است که جهان دیروز و امروز آن را به رسمیت شناخته است. ملتهای بسیاری در درون این مرزها و با حکومتهایی که به حق یا ناحق عهدهدار مدیریت سیاسی و نظم اجتماعی آنانند وجود دارند. عوامل متعددی چون نژاد، زبان، دین، موقعیت جغرافیایی، سلطهطلبی و ریاستخواهی، موجب پیدایش مرزها و ملتها شده است. نظام جمهوری اسلامی ایران نیز این امر را پذیرفته است و بدین سان "ملت ایران" به عنوان یک ملت مستقل و برخوردار از یک نظام سیاسی مستقل در درون مرزهای رسمی و شناخته شده خود در کنار دیگر کشورها و ملتها زندگی میکند و از همه حقوقی که یک ملت و یک "کشور مستقل" دارد، برخوردار است و با همه وجود بر تمامیت ارضی خود پای میفشارد و به همه مسؤولیتهای درونمرزی|8|و فرامرزی خود پایبند میباشد و باید باشد. و به همین سان است دیگر ملتهای اسلامی و غیر اسلامی.
در عرف پذیرفتهشده میان ملل و کشورها، اصول حقوق و وظایفی که در "دایره ملت" متوجه ما میباشد، فرقی با دیگر ملتها ندارد، اما مفهوم "امت اسلامی" مفهومی کاملاً دینی و قرآنی است که جامعه اسلامی ما و یکایک مسلمانان این کشور را با دیگر ملتهای اسلامی و اقلیتهای مسلمان در هر جای دنیا که باشند، پیوند میدهد و مسایل و مصالح و منافع آنان را با مصالح و منافع ما گره میزند.
از این منظر که یک نگاه کاملاً درون دینی و برخاسته از اندیشه اسلامی و مستند به متون صریح و مؤکد دینی است، دیگر مرزهای شناخته شده بینالمللی و نژاد و زبان و حتی نوع حکومتها نمیتواند، هیچ مسلمانی را از شمول دایره امت بیرون برد و همه سرزمینهای مسلمانان به عنوان سرزمین امت اسلامی در حمایت آحاد امت اسلامی قرار میگیرد. در این مرحله، به حکم آیه کریمه "انَّ هذه اُمَّتُکُمْ اُمَّةٌ واحِدةٌ" که در دو جای کتاب الهی آمده
[5] ، همه مسلمانان، در چارچوب مسؤولیت مشترک ومتقابل قرار میگیرند و به فرموده پیامبر عظیمالشأن اسلام(ص)، در دفاع از کیان و منافع و جان و مال یکدیگر، "یک دست" هستند: "انّ المسلمینَ یدٌ واحدةٌ علی مَنْ سِواهم">
[6] و یا "المسلمونَ اخوةٌ، تَتَکافَأُ دِماؤُهُمْ ... هُمْ یدٌ علی مَنْ سِواهم.">[7]لت مسلمان ایران، از این منظر نمیتواند و نباید خود را از سرنوشت دیگر ملتهای اسلامی و مردمان مسلمان و سرزمین امت اسلامی، فارغ و جدا بداند. با این نگاه، آنچه مسؤولیت مضاعفی را متوجه جامعه اسلامی ما میکند، برخورداری از نعمت بزرگ نظام جمهوری اسلامی است که خاستگاهی کاملاً دینی و اسلامی دارد و این ویژگی منحصر به فرد، همان
|9|
گونه که مسؤولیتهای ویژهای را در داخل کشور و در مقابل ملت ایران، برشانه آن میگذارد، در سطح جهانی و در باره دیگر ملتهای مسلمان نیزوظایف گستردهای را متوجه آن میسازد و الا به مسؤولیتهای اسلامیخویش عمل نکرده است. همان گونه که آحاد مردم مسلمان ایران، اگر بهرسالتی که در مقابل دیگر همکیشان مسلمان خود دارند، بهای لازم راندهند، پرواضح است که به مسؤولیت ایمانی و اسلامی خود عمل نکردهاند.
امروز به یک معنا مهمترین و فوریترین مسأله جهان اسلام، موضوع فلسطین و قدس شریف و دفع تجاوز غاصبان صهیونیستی از جان و مال و سرزمین مردم مسلمان آن دیار است. آیا با وقوع جنایاتی همانند آنچه در اردوگاه جنین به دست سفّاکان صهیونیستی واقع شد میتوان در این مهم تردید کرد. تردیدی نیست که مردم مسلمان فلسطین، چه آنان که در مناطق اشغالی 1948 میباشند، چه آنان که در دیگر مناطق فلسطین به سر میبرند و چه میلیونها آوارهای که به دیگر کشورهای اسلامی و غیر اسلامی رانده شدهاند، و اکثریت قاطع مردم اصلی فلسطین را تشکیل میدهند، باید بر تمام سرزمین اسلامی فلسطین حاکمیت یابند. آنان و سرزمینشان در دایره امت اسلامی قرار دارد. هیچ کس، چه فلسطینی و چه غیر فلسطینی، نمیتواند اصل حاکمیت مسلمانان و تعلق آن سرزمین به امت اسلامی را مورد تردید یا موضوع بده و بستان قرار دهد. شعار صهیونیستی "زمین در مقابل صلح" معنا و مفهوم ندارد.
بر این اساس همان گونه که حضرت امام خمینی از موضع اسلامی، بر این مهم پای فشردهاند که اسرائیل باید از میان برود و فلسطین و قدسشریف متعلق به مسلمانان است، هیچ طرحی حتی از سوی سران فلسطینی یا مردم فلسطین نمیتواند اصل حاکمیت اسلامی بر آن|10|سرزمین و از میان رفتن رژیم غاصب و جعلی اسرائیل را نادیده بگیرد. و آنچه از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت اللَّه خامنهای در کنفرانس فلسطین به عنوان راه حلّی، بر اساس عرف و ملاکهای بینالمللی و پذیرش رأی اکثریت مردم فلسطین، مطرح شد و اخیراً نیز ایشان در خطبههای نماز جمعه 81/1/16 بر آن تأکید فرمودند
[8] تنها با این هدف است که ملت مسلمان فلسطین به عنوان اکثریت قاطع ساکنان اصلی آن سرزمین، به چیزی جز تحقق حاکمیت مسلمانان و دولت اسلامی و باز گشت تعلق آن سرزمین به اسلام و البته زندگی مسالمتآمیز دیگر اقلیتها در سرزمین اسلامی فلسطین، رأی نخواهند داد، و الا نه مسلمانان فلسطین و نه جمهوری اسلامی ایران و نه هیچ کشور اسلامی دیگر نمیتواند از راه حلی سخن بگوید که حتی تلویحاً غصب یک وجب از سرزمین فلسطین و حضور سیاسی غاصبان صهیونیستی پذیرفته شود. ملتهای مسلمان و کشورهای اسلامی بویژه جمهوریاسلامی ایران نمیتوانند به چیزی جز آنچه حضرت امام خمینی در موضوع فلسطین بر آن تأکید ورزیدند، بیندیشند، و سیاست راهبردی جمهوری اسلامی ایران جز این نیست و نمیتواند باشد. جمهوری اسلامی ایران نیز به همان نسبت که سران فلسطینی به این راهبرد نزدیک شدهاند از آنان پشتیبانی کرده است.
اصل تنشزدایی در روابط خود با دیگر کشورها و اصل بازدارندگی دشمنان از تعرّض به منافع انقلاب و نظام و کشور و اصل حسن همجواری و روابط مسالمتآمیز با کشورهای دیگر و تلاش برای عدم تحریک دشمنان بهانهجویی چون امریکا و تبیین سیاستهای منطقی و عدالتخواهانه و صلحجویانه، از سیاستهای اصولی نظام جمهوری اسلامی ایران است که در چارچوب آموزههای اسلام و انقلاب و حسن|11|تدبیر مسؤولان نظام و برخاسته از اصل "حکمت، عزت و مصلحت" در سیاست خارجی کشور است. چه اینکه پیشنهاد "ائتلاف برای صلح" در مقابل ائتلاف برای جنگ بر اساس همین سیاست اصولی مطرح شده است و درست از همین نقطه و برخاسته از مسؤولیت دینی و انقلابی نظام جمهوری اسلامی ایران و دینخواهی مردم مسلمان ایران میباشد. والسلام.
پی نوشت ها:
[1] ـ فو اللَّه ما غزی قوم قطّ فی عقر دارهم الاّ ذلّوا؛ نهجالبلاغه، خطبه 27.
[2] ـ همان، نامه 62.
[3] ـ همان، نامه 53.
[4] ـ فلو أنّ امرأً مسلماً مات من بعد هذا أسفاً ما کان به ملوماً، بل کان به عندی جدیراً؛ همان، خطبه 27.
[5] ـ انبیاء، آیه 92؛ و مؤمنون، آیه 52.
[6] ـ بحارالانوار، ج28، ص104.
[7] ـ همان، ج27، ص67 و نیز ص69، و نیز نگاه کن: ج2، ص148 و، ج21، ص138، و ج37، ص114 و ج47، ص365، و ج61، ص150، و ج70، ص242، و ج77، ص132 و 148، ج96، ص81، و ج100، ص32 و 46.
[8] ـ نک: روزنامه جمهوری اسلامی، ش 6597، تاریخ 81/1/17، ص 14.