جایگاه ایران در تعامل منطقه اى و بین المللى در چشم انداز 20 ساله کشور (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
متن
براساس سند چشم انداز در افق 1404، جمهورى اسلامى ایران بایستى الهام بخش، فعال و مؤثر در جهان اسلام با تحکیم الگوى مردم سالارى دینى، توسعه کارآمد، جامعه اخلاقى، نواندیشى و پویایى فکرى و اجتماعى، تأثیرگذار بر همگرایى اسلامى و منطقهاى براساس تعالیم و اندیشههاى امام خمینى باشد.
بنابراین تعاملى منطقهاى و بین المللى جمهورى اسلامى طى 20 سال آینده جایگاه ویژهاى در چشمانداز 20 ساله کشور دارد که در این مقاله مورد بررسى قرار گرفته است.
جایگاه ایدئولوژیک و ژئوکالچر ایران در جهان اسلام، جایگاه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران در منطقه، جایگاه ژئوپلتیک وژئو استراتژیک ایران در جامعه بین الملل و جایگاه ژئواکونومیک ایران در منطقه و جامعه بین المللى مهمترین عناوین این مقاله مىباشد.
مقدمه
اصولاً تهیه چشماندازهاى بلندمدت در کشورها موضوعى است که در سالهاى اخیر توجه دولتمردان اکثر کشورها را به خود جلب کرده است. خوشبختانه مراجع ذیصلاح جمهورى اسلامى ایران با توجه به عواملى همچون: ضرورتها و الزامهاى ناشى از آرمانهاى قانون اساسى، تحوّلات بینالمللى و حاکمیت فضاى نوین اقتصادى در جهان، تحولات علمى و فناورىهاى نو، نظریات علمى، شناخت امکانات و محدودیتهاى محیطى، بهره گیرى از تجارب خود و دیگران، و همچنین واقعیتهاى اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و سیاسى موجود کشور، سند چشم انداز1 در افق 1404ه' (2025 میلادى) ر برگزیدهاند تا کشور ایران در طى 20 سال برنامهریزى و اجراى درست، به کشورى توسعهیافته و داراى جایگاه اول اقتصادى، علمى و فناورى در سطح منطقه، توأم با حفظ هویّت اسلامى و انقلابى و الهامبخش در جهان اسلام، همراه با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بینالمللى تبدیل گردد.2سند چشمانداز جمهورى اسلامى ایران در افق 1404 هجرى شمسى، بر اساس مطالعات جامع کارشناسىِ مجمع تشخیص مصلحت نظام و اصول و جهتگیرىهاى مقام معظم رهبرى، در سال 1382 تصویب و به قواى مختلف ابلاغ گردید، و از ابتداى سال 1384 عمل مبناى قانونگذارى کشور و تصمیمات کلان نظام و سیاست دولت شده است.
بدیهى است سند چشمانداز مصوّب 20 ساله کشور، نه تنها نوعى انسجام و یکپارچگى در عزم و اراده ملى، در میان مسؤولان و نخبگان کشور به وجود آورده و آثار و پیامدهاى مثبتى چون الهامبخشى و پاسخگویى به نیازهاى اساسى جامعه به دنبال خواهد داشت; بلکهاز تکرار تجربه جلوگیرى نموده، به پیشرفت همه جانبه و رو به جلوى کشور شتابمىبخشد، و به بهینهسازى فرصتها پرداخته، چالشهاى احتمالى را به فرصته تبدیل مىکند.
به اعتقاد نویسنده، اگر چه تدوین سند چشمانداز 20 ساله کشور، گامى بسیار مهم وارزنده در شفاف سازى مسیر طولانى مدت پیشرفت همه جانبه و جهت دار کشور است، اما دغدغههاى جدّى سند چشمانداز، تعیین الزامات و مقدمات اجرایى آن; برنامهریزى صحیح براى تحقّق اهداف آن، رفع شکاف موجود میان امکانات اجرایى و اهداف دراز مدت آن; یافتن روشهاى مشارکت فعال همه بخشهاى کشور در راستاى تحقق اهداف آن، و بالأخره چگونگى استفاده از فرصتها و مواجهه با چالش هایى است که در برنامهریزى و اجراى آن به وجود مىآید.
نویسنده در این نوشتار، درصدد تبیین اصول و اهداف سند چشمانداز 20 ساله ایران در قلمرو داخلى نیست بلکه آن جهاتى را بحث مىکند که در استقرار جریان رشد و توسعه پایدار و کم کردن فاصله کشور با کشورهاى نوخاسته صنعتى و ارتقاى موقعیت بینالمللى و منطقهاى مؤثر است; به گونهاى که ایران تا افق چشمانداز 1404هجرى شمسى، جایگاه اول خود را در منطقه به دست آورد.
نویسنده در مقام تحلیل از جایگاه ایران در تعامل منطقهاى و بین المللى در افق 1404 هجرى شمسى، در ابتدا ضمن بحث از تقابل انقلاب اسلامى ایران با نظام تک قطبى و تبیین جایگاه ایدئولوژیک و ژئوکالچر ایران در جهان اسلام، نحوه تحقق اهداف سند چشمانداز در حفظ و ارتقاى جایگاه ایران در جهان اسلام را مورد کنکاش قرار مىدهد. آنگاه پس از بررسى جایگاه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران در منطقه آسیاى جنوب غربى بهویژه خاورمیانه و دریاى خزر، چالشهاى جدى که ایران در این منطقه با آن مواجه است و چگونگى تحقق اهداف سند چشم انداز در حفظ و ارتقاى جایگاه ایران در منطقه آسیاى جنوب غربى را بررسى مىکند.
نظر به اهمیت جایگاه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران در جامعه بین المللى، و شناختمحیط جامعه بین المللى بخصوص موضوع جهانى شدن و فضاى حاکم بر آن، نویسنده در این نوشتار نحوه تعامل ایران با جامعه بین المللى را بررسى کرده و چگونگىتحقق اهداف سند چشمانداز در حفظ و ارتقاى جایگاه ایران در جامعه بین المللىرا تبیین مىکند.
نویسنده پس از بحث از جایگاه ژئواکونومیک ایران در منطقه و جامعه بینالمللى موضوع جهانى شدن اقتصاد و تعامل ایران با اقتصاد منطقهاى و بین المللى، به بیان چالشهاى اقتصادى ایران در منطقه و جامعه بین الملل پرداخته و نحوه تحقق اهداف سند چشمانداز در حفظ و ارتقاى جایگاه ژئواکونومیک ایران در جامعه بینالملل را تبیین مىکند.
خاتمه آنکه، این مقاله تلاش مىکند عوامل و راهکارهایى که جمهورى اسلامى ایران را براى دستیابى به جایگاه اول اقتصادى، علمى و فناورى در سطح منطقه آسیاى جنوب غربى و حفظ جایگاه خود در جهان اسلام و تعامل بین المللى هدایت کند را شناسایى وپیشنهاد کند.
قسمت اول جایگاه ایدئولوژیک و ژئوکالچر (فرهنگى) ایران در جهان اسلامالف - جایگاه انقلاب اسلامى ایران در جهان اسلاماز نظر فرهنگى و اعتقادى، ایران در مرکزیت جهان اسلام قرار گرفته است; به طورى که در روند تحوّلات آینده جهان، مىتواند با بعضى از کشورهاى منطقه نقش ارزندهاى را ایفا کند. گستردگى تمدن ایرانى - اسلامى و فرهنگ پارسى و میراث گرانبهاى آن و گذشته تاریخى درخشان این سرزمین، پیوند عمیق فرهنگى، فکرى و جغرافیایى با کشورهاى پیرامون خود دارد و میان اقوام مختلفِ ساکن در قفقاز، آسیاى میانه، کشورهاى حاشیه جنوبى خلیج فارس، پاکستان و کشورهاى همسایه غربى; یعنى عراق و ترکیه تا شاخ آفریقا3 منطقهاى استراتژیک را به وجود آورده که نشان دهنده امکانات بالقوه و بالفعل براى گسترش همکارىهاى دو جانبه و چند جانبه منطقهاى وجهانىمىباشد.
داشتن تاریخ و تمدنى کهن، با غناى فرهنگ اسلامى و دینى و وجود آثار تاریخى مناسب فرهنگى و دینى در کشور و قابلیت صدور کالاهاى فرهنگى و دینى به فراسوى مرزها در جهان اسلام، به جمهورى اسلامى ایران جایگاه ویژهاى جهت نفوذ فرهنگى - تمدنى (ایرانى - اسلامى) در جهان اسلام مىبخشد.
ب - تقابل انقلاب اسلامى ایران با نظام تک قطبىبخش قابل توجهى از موقعیت کنونى جمهورى اسلامى ایران در جامعه بینالمللى متأثر از پیروزى انقلاب اسلامى ایران در سال 1357 است. شعارها، اهداف و آرمان هایى که همراهبا انقلاب اسلامى در ایران مطرح گردید، هم در سطح منطقه و هم در سطح بینالمللى،تأثیرات غیر قابل انکارى بر جاى گذاشت و به دنبال خود، جایگاه جمهورىاسلامى ایران رانیز در سطح ژئوکالچر4 متحوّل ساخت. انقلاب اسلامى ایران پیش از آن که یک کوشش مردمى براى متحوّل ساختن وضعیت داخلى در یک واحد ملى باشد، حاوى پیامهایى درمقابله با وضعیت زور و زر و تزویر موجود جهانى بود. این پیامهانه تنها وضع موجود را زیر سؤال مىبرد بلکه ماهیت آن را نیز غیر اخلاقى و مستحق دگرگونى مىدانست.
در واقع از لحاظ تاریخى، انقلاب شکوهمند اسلامى ایران، نه تنها توانست به عنوان جریان مستقل و مخالف با جریان سیستمى (هژمونى)5 در مقطعى از زمان و در اوج نهادینگى نظام دو قطبى حاکم، کارکرد جبر سیستمى(هژمونى) را زیر سؤال ببرد، بلکه نمونهاى استثنایى از ستیزهگرى یک بازىگر میانى در مقابل قدرتهاى هژمونى حاکم بر سرنوشت جهان بهویژه پس از طرح نظم نوین جهانى توسط ایالات متحده امریکا مىباشد.6توضیح آن که انقلاب اسلامى ایران در فضاى درحال انجماد دو قطبى سخن تازهاى را مطرح ساخت که منطقاً راههاى متفاوت ایدئولوژىهاى دو گانه سوسیالیسم و لیبرالیسم، به سوى هدف مشترک بهشت زمینى را نفى مىکرد و مدعى بود که بهشت زمینى تنها از راه دنبال کردن مسیر بهشت آسمانى قابل دسترسى است. این پیام انقلاب اسلامى ایران در دنیاى پس از جنگ سرد، که لیبرالیسم ایدئولوژى مسلّط نظام یکپارچه بینالمللى را تشکیل مىداد، به صرف همین دلیل، ضدّ نظام حاکم جهانى تلقّى شد.
قدرت هژمونى جهانى که براساس دیدگاه خود به دنبال تک قطبى کردن است و در حال حاضر، اسلام را به عنوان تنها رقیب واقعى خود مىبیند، در یک هجمه نابرابر سیاسى - فرهنگى، اسلام گرایى را مترادف با تروریسم دینى تئورى پردازى کرده و با وارد کردن مفهوم تروریسم دینى به متون و ادبیات سیاسى جهانى، به دنبال شکل دادن اجماع جهانى براى انزواى همه جانبه مسلمانان و کشورهاى اسلامى است. بدون شک تشکیل و هدایت شبکههاى انحرافى; مانند القاعده و یا کنترل رفتار گروهها و افرادى که در قالب تعاریف و معیارهاى نظام بینالمللى تروریست خوانده مىشوند، در حال حاضر واقعیتى غیر قابل انکار و در عین حال تأثیر گذار بر جهان اسلام است.
جمهورى اسلامى ایران با آرمانها و ارزشهاى ساختارى، هنگامى از حیات تثبیت شدهاى برخوردار مىگردد که بتواند به عنوان بازىگرى فعال در چارچوب اصول و قواعد تعریف شده منطقهاى و نظام بینالمللى به بازى خود استمرار و استحکام بخشد. بدیهى است هر گونه تأثیرگذارى در منطقه و یا افزایش حوزه نفوذ مستمر خود در جهان اسلام، نظام تک قطبى جهان حال حاضر را به چالش جدى وادار مىکند.
کاهش نقش منطقهاى و بینالمللى ایران و ممانعت از الگو گیرى دیگر ملتها از جمهورى اسلامى ایران و فشار مضاعف بر جریانات ناب شیعى; آسیب پذیرى هویت ملى ایران و عدم تعریف درست از هویّت ایرانى - اسلامى; تبلیغ در جهت جایگزینى الگوهاى مخرب بیگانه به جاى اسلامى و ملى; و در نهایت ترویج تفکرات غربى که سبب تخریب بنیانهاى اعتقادى و نظام سیاسى مىشود; از جمله چالشهایى است که جمهورى اسلامى ایران در حفظ و ارتقاى جایگاه خود در جهان اسلام با آن مواجه است.
ج - تحقّق اهداف سند چشمانداز در حفظ و ارتقاى جایگاه ایران در جهان اسلامبر اساس سند چشمانداز در افق 1404، جمهورى اسلامى ایران باید الهام بخش، فعال و مؤثر در جهان اسلام، با تحکیم الگوى مردم سالارى دینى، توسعه کارآمد، جامعه اخلاقى، نواندیشى و پویایى فکرى و اجتماعى، تأثیرگذار بر همگرایى اسلامى و منطقهاى بر اساس تعالیم اسلامى و اندیشههاى امام خمینى(قدس سره) باشد. بر این اساس:
* پیشگامى جمهورى اسلامى ایران در طرح الگوى حکومتى مبتنى بر اسلام، تعهدات و الزاماتى را براى این کشور در قبال مسائل و مشکلات مربوط به جهان اسلام ایجاد کرده است; به عبارت دیگر، جمهورى اسلامى ایران به دلیل اصول و اهداف انقلاب اسلامى و نقش تعیین کنندهاى که پس از پیروزى انقلاب اسلامى در میان کشورهاى مسلمان یافته است، نمىتواند نسبت به مسائل جهان اسلام بى توجه باشد.
* تلاش براى اتحاد و همگرایى بیشتر میان کشورهاى اسلامى و حمایت از مسلمانان و ملتهاى مظلوم و مستضعف، بهویژه ملت فلسطین، از اهداف سند چشمانداز مىباشد. البته اگر چه ممکن است با حمایت از مردم مظلوم فلسطین، برچسب مخالفت با نظم نوین جهانى، به خصوص ایالات متحده امریکا بر پیشانى نظام اسلامى ایران بخورد، اما باید توجه داشت که موضوع حمایت از مردم مظلوم فلسطین، یکى از مهمترین مسائل حال حاضر جهان اسلام بوده و مخالفت با آن، نادیده گرفتن اهداف انقلاب اسلامى و تعهدات جمهورى اسلامى ایران در قبال مسائل و مشکلات جهان اسلام تلقّى مىشود.
* بنا نهادن جامعهاى که سیاست خارجى آن براساس معیارهاى اسلامى، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بى دریغ از همه مستضعفان جهان، نفى هرگونه سلطه جویى و سلطه پذیرى، حفظ استقلال و تمامیت ارضى، عدم تعهد در برابر قدرتهاى سلطه گر و روابط صلح آمیز متقابل با دول غیر محارب از اهداف سند چشمانداز در افق 1404 مىباشد.
* تحکیم روابط با جهان اسلام و ارائه تصویر روشن از انقلاب اسلامى و تبیین دستاوردها و تجربیات سیاسى، فرهنگى و اقتصادى جمهورى اسلامى ایران و معرفى فرهنگ غنى و هنر تمدن ایرانى و مردم سالارى دینى و همچنین بنا نهادن جامعهاى که سیاست کلّى آن بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامى و وحدت سیاسى و اقتصادى و فرهنگى جهان اسلام استوار گردد، نیازمند به درک صحیح و متعارف از مقتضیات جهان اسلام و ظرفیت و نیازهاى جامعه مسلمانان و برنامهریزى درست و مناسب براى استفاده از فرصتهاى موجود و مواجهه با چالشهاى احتمالى است.در پایان، حفظ هویت اسلامى و ملى، که الهام بخش جهان اسلام حسب چشمانداز جمهورى اسلامى در افق 1404 مىباشد، از موضوعاتى است که در کنار جهانى شدن بایستى مورد ملاحظه جدى قرار گیرد. سه عنصر اساسى هویت اسلامى و ملى، جهانىشدن و سیاست خارجى به عنوان سه جز جدایىناپذیر بایستى به گونهاى مدیریت گردند، که جمهورى اسلامى ایران را به مقاصد خود در تحقق اهداف مندرج در سند چشمانداز هدایت کند. علىرغم این که نه شرقى و نه غربى جز اصول بنیادین سیاست مستقل خارجى ایران پس از انقلاب بوده و هست، جریانهاى بینالمللى، از جمله جهانى شدن، ممکن است آن را در برابر چالشهاى مهمى قرار دهد. در هر حال، در تعامل ب جهاناسلام، لازم است استراتژى و سیاست فرهنگى مناسب، از میان بردن بىتفاوتى مردم وتقویت روح مشارکت عمومى، تقویت باورها و ارزشهاى اصیل ملى و اسلامى (از طریق عمل به آنان) اتخاذ شود.
قسمت دوم جایگاه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران در منطقه الف - جایگاه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران در منطقه آسیاى جنوب غربى جمهورى اسلامى ایران، به لحاظ جغرافیایى در آسیاى جنوب غربى، که منطقه و محدوده توسعه ایران در سند چشمانداز افق 1404 هجرى شمسى ایران 20 ساله مىباشد قرار گرفته است که شامل آسیاى میانه، قفقاز،7 خاورمیانه کوچک، خلیج فارس و شبه قاره (افغانستان و پاکستان)8 است. قرار گرفتن ایران در این منطقه ژئوپلتیک وژئواستراتژیک از جهان، که محل تلاقى و راه ارتباطى اروپا به جنوب و جنوب شرق آسیا(محل زندگى بیش از یک سوم جمعیت جهان)، و پل ارتباطى میان سه قاره اروپا، آسیا وآفریقا مىباشد و امکان دسترسى کشورهاى تازه استقلال یافته به آبهاى آزاد از طریق ایرانرا فراهم مىسازد، کشور عزیز ما را خواسته یا ناخواسته در متن تحولات مهم جهانىقرار مىدهد.9 در ذیل به برخى از جنبههاى ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک، و ژئواکونومیک ایران در منطقه مىپردازیم:
* حساسیتهاى امنیتى - سیاسى حاکم بر منطقه، بهویژه نزدیکى جغرافیایى ایران به اسرائیل غاصب، که امنیت آن به لحاظ استراتژیکى براى امریکا از اهمیت زیادى برخوردار است، و همچنین موقعیت ژئواستراتژیک، جمعیت کمّى و کیفى سرزمینى، منابع سرشار انرژى، و ظرفیتهاى بالقوه و بالفعل رشد و توسعه ایران، کشور عزیز ما را مرکز ثقل اهرم سیاست خارجى قدرتهاى بزرگ قرار داده است، به حدى است که حتى بىطرفى ایران در خصوص مسائل منطقهاى وبینالمللى براى قدرتهاى بزرگ رضایت بخش و قانع کننده نباشد.10 بر ایناساس، با توجه به این که ایران در این منطقه حساس جهانى، داراى نقش وموقعیت حساسى است که امریکا در عرصه سیاستهاى استراتژیک خود در قبال خاورمیانه نمىتواند آن را مد نظرقرار ندهد، رفتار امریکا ب جمهورىاسلامى ایران و قراردادن ایران در محور شرارت از یک طرف و انتقال خط مهار ایران توسط امریکا از البرز به منتهىالیه زاگرس و در نهایت تکمیلمحاصره ایران از جهات شمال و جنوب و قرار دادن ایران در حلقه انگشترى (Road Ring) متحدان خود، بسیار قابل ملاحظه و تأمل است.11
* به دلیل ضعف ساختار اقتصادى کشورهاى منطقه، به خصوص کشورهاى آسیاى مرکزى و قفقاز و عدم توانایى لازم براى همراهى با فرایند جهانىشدن، سرمایهگذارى ایران در این منطقه موجب تأمین منافع ملى این کشور خواهد شد.
به نظر نمىرسد که توسعه یافتگى در 5 حوزه پیش گفته بدون حضور ایران به آسانى ممکن باشد. بنابراین، ایران باید آن قدر پیشرفت داشته باشد که امنیت،12صلح و توسعه را در درون خود و منطقه پیاده کند.
* پس از فروپاشى اتحاد جماهیر شوروى و از میان رفتن مرکزیت سیاست خارجى امریکا در بلوک شرق، موضوعاتى مانند بروز شکاف میان امریکا و شرکاى استراتژیک آن، رویکرد مخالفتجویانه چین، ناتوانى امریکا از کنترل تکثیر سلاحهاى هستهاى، گرایش روسیه به اقتدارگرایى، تقلیل جایگاه بىهمتاى اقتصادى، اطلاعاتى و نظامى و همچنین ناتوانى امریکا از ارتقاى آزادى، همگى باعث شده است که امریکا در سیاست خارجى خود تجدید نظر کرده و منافع خود را در تعیین اولویتهاى سیاسى خارجى جدید به منطقه آسیاى جنوب غربى بهویژه کشور ایران متمرکز کند. سرمایه گذارىهاى طولانى مدت امریکا در سالهاى اخیر حتى به بهاى از دست دادن اعتبار و وجهه بینالمللى و حقوق بشرى خود در تجاوزات اشغالگرایانه به عراق و افغانستان13وقلع و قمع مبارزان فلسطینى با دستان رژیم سرسپرده و نامشروع اسرائیل، بدان جهت صورت مىپذیرد که ایران داراى موقعیت ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک بالایى است که با توجه جدى به منطقه مىتواند در نهایت جایگاه خود را در نظام بینالملل ارتقا بخشیده و به عنوان یک قدرت رقیب و یا حداقل یک مزاحم جدى براى ایالات متحده آمریکا تبدیل گردد.14
* بر خلاف دوران جنگ سرد، که بنیان قلمروهاى ژئواستراتژیک بر اساس توان نظامى و جغرافیایى و ایدئولوژیک بنا شده بود، پس از پایان جنگ سرد به دلایل فراوان; از جمله هزینه بسیار بالاى تسلیحات نظامى، مسائل نظامى و ایدئولوژیک، اهمیت خود را در تعیین اهمیت مناطق ژئواستراتژیک از دست داد و عوامل انسانى و اقتصادى جایگزین آن شد. نظر به این که ملاک قدرت در قرن بیست و یکم میلادى توانمندى اقتصادى در سطح بینالمللى است، خاورمیانه و بهویژه منطقه خلیجفارس به دلیل داشتن این توانمندى، از مناطق مهم ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک خواهد بود. طبیعى است ایران نیز به عنوان یکى از کشورهاى منطقه، در قرن بیست و یکم، از لحاظ راهبردى و اقتصادى، از اهمیت زیادى برخوردار خواهد بود.15
در هر حال، بدیهى است دستیابى به جایگاه هژمونیک و ایفاى نقش مؤثرتر در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه، همواره یکى از اهداف سیاست خارجى ایران بوده است. امریک بهعنوان ابرقدرت جهان در تلاش است تا از طریق به کارگیرى دیپلماسى قهرآمیز، ایران ر در چارچوب ساختارها و نهادهاى بینالمللى مجبور به پذیرش هنجارهاى هژمونیک کند و این کشور را از دستیابى به جایگاه هژمونیک در منطقه بازدارد. به دلیل ماهیت نظام ایران، جهتگیرى سیاست خارجى، موقعیت جغرافیایى حساس و اهمیت استراتژیک و ژئواستراتژیک منطقه خاورمیانه، نظام بینالملل محافظهکار - اعم از هژمونیک و چندقطبى - محدودیتهاى ساختارى شدیدى را براى دستیابى این کشور به موقعیت هژمونیک منطقهاى تحمیل خواهد کرد16 و این امر یکى از چالشهاى عمدهاى است که جمهورى اسلامى ایران در تحقّق اهداف چشمانداز در افق 1404 با آن روبهرو است.
ب - جایگاه ویژه انرژى ایران در منطقه خاورمیانه و دریاى خزر وابستگى پایههاى اصلى اقتصاد کشورهاى توسعه یافته به انرژى نفت و گاز و نیازهاىجهانى به ذخایر معدنى و هیدروکربورى موجود از یک طرف و قرارگرفتن جمهورى اسلامى ایران در مرکز بیضى استراتژیک هیدروکربورى جهان در خاور میانه وآسیاى میانه، که منبع اصلى تغذیه انرژى جهان به شمار مىرود و بخش قابل توجه منابعنفت و گاز جهان را در خود جاى داده است، از طرف دیگر، موقعیت جمهورى اسلامىایران را از لحاظ دسترسى و تسلّط بر منابع نفت و گاز و راههاى انتقال آن، منحصر بهفرد مىکند.کشور ایران با دارا بودن بیش از 130 میلیارد بشکه نفت قابل استحصال و 27 تریلیون مترمکعب گاز و با محاسبه ارزش ذخایر هیدروکربورى کشور در حدود 3 هزار میلیارد دلار و برخوردار بودن برکات الهى براى بیش از یکصد سال آینده، آن هم در حالى که هنوز درپهنه گستردهاى از ایران زمین (یعنى 80%) عملیات اکتشافى صورت نگرفته است، داراىنعمتهاى سرشار الهى در منطقه، بلکه جهان است و در صورتى که منابع هیدروکربورى کشور به درستى هدایت و مدیریت شوند مىتواند توسعه همه جانبه کشور را به دنبال داشته و تمدن بزرگ ایران اسلامى، این آرزوى دیرینه ملت این سرزمین، ر دردنیاشکل دهد.
ایران تنها کشورى است که به هر دو حوزه نفت و گاز خلیج فارس و دریاى خزر17دسترسى مستقیم دارد. جمهورى اسلامى ایران طولانى ترین ساحل را در خلیج فارس; یعنىبزرگترین منبع انرژى جهانى را به خود اختصاص داده است و در شمال نیز ب حوزهنفتو گاز دریاى خزر مجاورت بلاواسطه دارد. این مجاورت و تسلط، حتى اگر درحال حاضر فواید عملى چندانى بر آن مترتب نباشد، همچنان تعیین کننده و تأثیرگذاراست.
دو سوم ذخایر ثابت شده نفت و یک سوم ذخایر ثابت شده گاز در خاورمیانه نهفته است.
وجود منافع عمده انرژى و نفت در خاورمیانه موقعیت ایران را به حدّى ارتقا بخشیده است که با اکثر کشورهاى همسایه، داراى علایق مشترک ژئوپلتیک مىباشد. منطقه خاورمیانه جزو حساسترین مناطق جهان است، به طورى که قدرتهاى جهانى در هرسطحى که باشند، منافع خود را در این منطقه تعریف کردهاند.18 امروزه اقتصاد جهانى با نفت و گاز منطقه خاورمیانه گره خورده است و مصرف کنندگان انرژى در جهان به خصوص ایالات متحده آمریکا به انرژى این منطقه وابستگى دارند و همین وابستگى سبب شده که منطقه خاورمیانه را به عنوان علایق ژئوپلتیک خود تعریف کنند.19
قدرتهاى بزرگ تلاش مىکنند تا با حضور بیشتر خود درخاورمیانه ضمن رسیدن به این منابع، قدرتهاى رقیب خود را به چالش کشانند و به آن، شکل چالش ژئوپلتیک دهند. در این میان، امریکایىها همواره نگران روابط رو به رشد ایران با رقباى امریکا در بازار جهانى انرژى هستند.
بررسى ذخایر دریاى خزر،20 خطوط لوله مطرح، ویژگىها و ضعفهاى آنها از لحاظ اقتصادى - امنیتى، مسافت و مسائل زیستمحیطى مربوط به دریاى خزر، مدیترانه، تنگه بسفر، دریاى سیاه و آبراه ولگا - دن حایز اهمیت است. خطوط لوله انتقالى از مسیر ایران بهغرب به مقصد اروپا و جنوب خلیجفارس به عنوان کوتاهترین، امنترین و اقتصادىترین مسیرهاى مطرح، اگر چه با ممانعتهاى ایالات متحده مواجه شد،21 اما هیچگاه از موقعیت حساس و ژئوپلتیک ایران نکاسته است. در هر حال، ایران براى منطقه محصور در خشکى آسیاى مرکزى، یک کشور ترانزیتى مطلوب است که مىتواند تولیدات نفت و گاز قزاقستانو ترکمنستان را به بهترین شکل به دریاى آزاد برساند و با وجود تلاش دولت امریکا براى نادیده گرفتن این ویژگى و سیاسى کردن راه انتقال نفت و گاز، هنوز ایران به عنوان امنترین، اقتصادىترین و کوتاهترین مسیر براى انتقال منابع انرژى به آبهاى آزادمطرح است.
در برابر افزایش حضور اقتصادى و نظامى آمریکا و اسرائیل در منطقه خزر، که بىشک منافع و امنیت ملى ایران را تحت تأثیر قرار خواهد داد و در جهت مقابله با تلاش مزورانه امریکا و اسرائیل براى انزواى سیاسى و اقتصادى ایران در منطقه بر مبناى سه محور «حمایت از الگوى سکولار ترکیه»، «دخالت در امر مربوط به وضعیت حقوقى دریاى خزر» و «پىگیرى سیاست توسعه ناتو به سوى شرق»، ایران نیز بایستى به اقداماتى همچون بهبود روابط با کشورهاى این منطقه دست بزند، اگر چه متأسفانه با دخالتهاى پنهان و آشکار ایالاتمتحده و گهگاه سکوت رضایتمندانه روسیه اجازه ایفاى نقش مؤثرتر به ایران داده نشده است، اما در هر حال اولویت دادن به بحث دریاى خزر، تقویت همکارىهاى منطقهاى و تأکید بر سیاست تنشزدایى، امرى ضرورى براى ایران است.
در وضعیت کنونى، بیشترین درآمد نفتى را کشورهاى آذربایجان و قزاقستان از منطقهخزر دارند و یا آذربایجان و روسیه همکارىهاى دوجانبه براى بهره بردارى از منابعنفت دارند، ولى ایران نه تنها نتوانسته است از حق خود استفاده کند، بلکه کم کم این حقاز او گرفته مىشود که براى رهایى از این وضعیت باید به طورجدى مسأله خزر را دررأس برنامههاى سیاست خارجى قرار داد و آن را مانند بحث خلیج فارس، مسأله روز افکار عمومى کرد.
ج - چالشهاى ایران در منطقه خاورمیانه متأسفانه جمهورى اسلامى ایران علىرغم شعارهاى اسلامى و متمدّنانه خود، تاکنون قادر نبوده است که منافع سیاسى - اقتصادى ناشى از این شعارها را کاملاً به دست آورد و ایران را تبدیل به یک قدرت بزرگ در خاورمیانه نماید. انفعال ایران در سطح منطقه خاورمیانه پس از انقلاب اسلامى و علیرغم شعارهاى مربوط به تنشزدایى در دولتهاى گذشته، سؤال جدى را در برابر مسؤولان نظام قرار مىدهد که ایران چگونه مىتواند با تبدیل به قدرت هژمون منطقهاى، به این وضعیت پایان بخشد؟ موارد زیر به درستى بیانگر چالشهاى ایران در منطقه است:
* وجود تعداد زیاد کشورهاى همسایه22 و منابع تنش و تهدید قومى، مرزى، فرهنگى، نژادى و فرقهاى از یک طرف، و توسعه نفوذ روزافزون امریکا در این کشورها و ایجاد و تقویت حکومتهاى حامى سیاستهاى امریکا از طرف دیگر، محدودیتهایى براى توسعه منطقهاى جمهورى اسلامى ایران ایجاد کرده است.
* وجود رژیم اشغالگر قدس و تلاش آن براى توسعه نفوذ خود در کشورهاى همجوار و منطقه با حمایت صریح و مستقیم آمریکا جهت رودررو قرار دادن این کشورها با جمهورى اسلامى ایران از یک سو، و همکارى گسترده نظامى کشورهاى منطقه با ناتو و امریکایى شدن نظام کشورهاى همسایه از سوى دیگر، چالشهاى جدى را فراروى جمهورى اسلامى ایران قرار داده است.
* به دلیل تبلیغات گسترده واهى و مسموم بر ضدّ انقلاب اسلامى ایران در سطحمنطقه و بینالملل و ارائه تصویر مخدوش، ابهام آمیز، غلط و ناشایست ازانقلاب اسلامى ایران و اهداف آن در خارج از مرزهاى کشور، ایران اسلامى تاکنون نتوانسته است آرمانهاى واقعى و پیام عدالت خواهانه و بشردوستانه خود را به درستى به توجه مردم کشورهاى همسایه برساند. لذا متأسفانه دیدهمىشود که در سالهاى حاکمیت رژیم دست نشانده طالبان بر افغانستان، تأثیر جمهورى اسلامى ایران در تحوّلات افغانستان حتى از کشورهاى کوچکى مثل امارات متحده عربى و یا جمهورى آذربایجان کمتر بوده است.23 یا آن کهدرجنگ نابرابر اشغالگرایانه آمریکا در افغانستان و عراق، علىرغم آن کهجمهورى اسلامى ایران در مقایسه با کشورهاى دیگر24 منطقه، نظیر پاکستان وترکیه،25 از منابع بالقوه بیشترى در این کشورها برخوردار بوده، امّا متأسفانه نتوانسته است به طور کامل از منابع و توانایىها وامکانات خود در سرزمینهاى اشغالى استفاده کند، و به عنوان یک بازىگر فعال و مؤثر، امکانات بالقوه خود ر به فعل تبدیل نماید.26
* کاهش اقتدار کشورهاى حوزه خلیج فارس در مدیریت عرصه انرژى جهان; افزایش قدرت امریکا در تأثیر گذارى بر تصمیمگیرىهاى اوپک; اتحاد مصرف کنندگان نفت در غرب و تحت مدیریت شرکتهاى چند ملیتى و عدم واکنش مناسب خریداران نفت در سراسر جهان و بالاخره تحریم گسترده اقتصادى آمریکا بر ضدّ ایران،27 از دیگر چالشهایى است که ایران در منطقه با آن مواجه است.
بدین ترتیب ملاحظه مىشود اگر چه شاید هیچ یک از کشورهاى مربوط به زیرسیستمهاى خلیج فارس، خاورمیانه، آسیاى شمال غربى و شبه قاره، امتیازهاى ویژه ایران در منطقه ر ندارند اما حقیقت تلخ آن است که توانایى تأثیر گذارى ایران در منطقه، حتى به اندازه کشورهایى چون مصر، عربستان، ترکیه، اسرائیل غاصب و پاکستان نبوده است!
اگر چه جمهورى اسلامى ایران، از یک طرف پیوسته شعار رهبرى جهان اسلام را سر داده و هزینههاى چنین شعارهایى را نیز مىپردازد و از طرف دیگر در سالهاى اخیر همواره سیاستهاى نرم افزارانه ایران در لواى تنشزدایى و گفتگوى تمدنها و ائتلاف براى صلح در دستور کار بوده است، اما متأسفانه نتوانسته است امتیازات چندانى را در سیاستهاى خارجى خود کسب کند; بگونهاى که نه تنها براى تحقق شعارهاى خود قدرت لازم و کافى نداشته، بلکه نتوانسته است شعارهاى خود را از مرزهاى جنوب لبنان28 و بخشى از فلسطین فراتر ببرد.
برخوردهاى انفعالى ایران در منطقه، علاوه بر وجود چالشهاى پیش گفته، ممکن استناشى از نداشتن یک سند چشمانداز ملى طولانى مدت و در نتیجه فقدان استراتژىمشخص و آشکار در سیاستهاى راهبردى منطقهاى و بینالمللى و همچنین عملکرد واکنشى و منعطفانه ایران در مقایسه با سایر رقبا و یا بازىگران بینالمللى ومنطقهاىباشد.
د - تحقّق اهداف سند چشمانداز در حفظ و ارتقاى جایگاه ایران در منطقه آسیاى جنوب غربى طبق سند چشمانداز در افق 1404، دست یافتن جمهورى اسلامى ایران به جایگاه اول اقتصادى، علمى و فناورى در سطح منطقهاى آسیاى جنوب غربى (شامل آسیاى میانه و قفقاز،29 خاورمیانه و کشورهاى همسایه) با تأکید بر جنبش نرمافزارى و تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادى، ارتقاى نسبى سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل از اهداف این برنامه است. بر این اساس:
* مفهوم منطقه بلکه منطقهگرایى; پدیدهاى که در طول یک دهه گذشته روندهاى حاکم بر وضعیت جهانى را تحت تأثیر قرارداده و حتى به الگویى براى تحلیلمسائل جهانى و بینالمللى تبدیل گردیده، امروزه، مورد توجه قرار گرفتهاست.
* جمهورى اسلامى ایران قادر است از طریق فرایند منطقه گرایى، ورود به جهانى بزرگتر را به محک تجربه و آزمایش بگذارد. توضیح آن که اجراى طرحهاى اقتصادى کلان منطقهاى، گسترش تجارت درون منطقهاى، تقویت بنیادهاى فنى، ارتباطى و اقتصادى منطقهاى وسیاستهاى یکسان در قبال مسائل بینالمللى از ویژگىهاى منطقهگرایى است.30
* بنابراین تفکر منطقهگرایى شیوهاى براى ساختار جهانى شدن از طرف کشورهاى در حال توسعه بوده و مىتواند فرصت مناسبى براى جمهورى اسلامى ایران در این دوره باشد. در این راستا کشور ایران، منطقه وسیع آسیاى جنوب غربى را در چشمانداز خود در افق 1404 مطرح مىکند، منطقهاى به عنوان منطقه ژئواستراتژیک، ژئوپلتیک، ژئواکونومیک (نفت، گاز و بطور کلى انرژى، بازار و تجارت، خطوط مواصلات بینالمللى و احیاى جاده ابریشم) و ژئوکالچرال (منطقه فرهنگى) مطرح است. این حوزه شاید تنها منطقهاى است که تمام شاخصهاى مربوط به تبدیل شدن ایران به یک قدرت منطقهاى را در یک سبد دارد.جمهورى اسلامى ایران به عنوان کشور قدرتمند اقتصادى و نظامى در منطقه خلیج فارس و اقیانوس هند و به لحاظ ظرفیتهاى منطقهاى و گستره ارتباطات پیرامونى مىتواند به تحکیم و تقویت روابط منطقهاى شوراى همکارى خلیج فارس و سادک بپردازد.31
در هر حال چنانچه جمهورى اسلامى ایران بخواهد اهداف سیاست منطقهاى و سیاست خارجى خود را محقق سازد و تبدیل به هژمون منطقه شود بایستى ملاحظات زیر را در نظر داشته و براى تحقق آن برنامهریزى مستمر، هماهنگ و منسجم داشته باشد:
* با توجه به تغییرات موجود در نظام بینالملل و امنیتى شدن فضاى نظام بینالملل پس از یازده سپتامبر 2001 میلادى، ایران باید با بازتعریف سیاسى، نقش و جایگاه منطقهاى و بینالمللى خود در سطح منطقه را تعریف کرده، ارتقاببخشد. بدون شک حفظ و ارتقاى چنین جایگاهى، تنها با ارائه هدفى جدیدو واگذارى به پارادایم جدید، یعنى دسترسى به یک قدرت منطقهاى امکانپذیر است.- تبدیل شدن ایران به یک هژمون منطقهاى البته نه به صورت مکانیکى و فیزیکى و یا صرفاً ایدئولوژیکى، بلکه به صورتى که بتوان از قدرتهاى رقیب در منطقه; چون مصر،32 اسرائیل، ترکیه، عربستان و پاکستان جلوتر رود و تبدیل به لنگر منطقه شود، نیاز به برنامهریزى جامع و کامل دارد. بر این اساس، جمهورى اسلامى ایران به عنوان بزرگترین کشور منطقه خلیج فارس33 بایستى مسؤولیت بیشترى در قبال ثبات و امنیت منطقه داشته باشد. از این رو، لازم استسیاستهاى تعاملى ایران با کشورهاى منطقه، برقرارى روابط دوجانبه وچندجانبه متناسب با چالشهاى جدید بینالمللى; از جمله تروریسم، جهانىشدن، نفت، موافقتنامه گات و غیره در راستاى منافع ملى ومنطقهاىباشد.
- براى تحقق تدریجى سند چشمانداز در افق 1404، جمهورى اسلامى ایران بایستى تمامى زیر سیستمهاى موجود در منطقه را بدرستى شناسایى کند و آنگاه تصمیم بگیرد که در فضاى پس از یازده سپتامبر 2001 با کدامیک از زیر منطقههایى چون ترکیه، قفقاز، عربستان، سوریه، عراق، لبنان، افغانستان، پاکستان و ... حسب اولویت بندى مشخص، ائتلاف امنیتى، سیاسى یا اقتصادى برقرار سازد. البته نظر به این که جمهورى اسلامى ایران شاید نتواند به صورتموضوعى چون سیاسى - اقتصادى و... با همه این کشورها، در آن واحد ائتلاف نماید، بلکه طبعاً بایستى بلوک بندىهاى موجود در سطح منطقهاى ر مدنظر قرار دهد، لذا شناخت شناسى و تعیین منافع گرایى، براى انتخاب اولویتها مهم جلوه خواهد کرد. این شناخت شناسى و تعیین منافع باید بامحاسبه دقیق چگونگى مواجهه با حضور کشورهاى قدرتمند و برتر در منطقه، صورت گیرد.
- جمهورى اسلامى ایران باید علاوه بر پیشرفت اقتصادى، استقرار همه جانبه مردم سالارى دینى و ثبات سیاسى، افزایش توان علمى - فنآورى دستیابى به ثروت و مازاد ملى، دارا بودن برنامه جامع نظام سخت افزارى و نرمافزارى و منابع کمى و کیفى انسانى، به افزایش توان نظامى و بازدارندگى خود مبادرت ورزد و نقش پاسدارى از صلح، امنیت و عدالت در داخل کشور و منطقه را به درستى ایفا کند.
- جمهورى اسلامى در مقابل تعهدات و مسؤولیتهایى که براى حفظ امنیت و توسعه همه جانبه منطقه دارد، مىکوشد و هزینههاى آن را نیز مىپردازد; نظیر تعهدات و ریسکهایى که امروزه ایالات متحده امریکا در منطقه متقبل مىشود،34 بایستى همواره امکانات و منابع داخلى و همچنین منافع ملى خود را در نظر داشته باشد.بر این اساس، جمهورى اسلامى ایران باید در معادلات سیاسى منطقهاى ودر سیاست خارجى خود به گونهاى حضور فعال داشته باشد که اجازه ندهد رفتارى در همسایگى این کشور شکل گیرد که منافع ملى و ارزشهاى حیاتى آن را هدف قرار دهد.
- على رغم سیاستهاى خارجى آمریکا، که از همه کشورهاى منطقه مىخواهددر چارچوب منافع امریکا رفتار نمایند،35 ایران اسلامى باید ضمنحفظ وحراست از حاکمیت و استقلال و آزادى خود در مقابل قدرتهاىبزرگ در منطقه، به خصوص امریکا، عامل نظم و ثبات امنیت وبرقرارى توازن قوا در منطقه بوده و به نفوذ خود در منطقه ثبات و استحکامبخشد.36 در پایان باید گفت جمهورى اسلامى ایران براى حفظ و ارتقاى جایگاه ویژه خود در منطقه، لازم است به تولید قدرت براى بقا و ارتقاى موقعیت ساختارى خود، از طریق الگوهاى مبتنى بر خودیارى و خوداتکایى و نیز ائتلافسازى بپردازد. لذا لازم است ائتلافسازى و ایجاد اعتماد که همان حداکثرسازى همکارى با سایر بازیگران در منطقه است را به عنوان نیاز و دغدغه اصلى سیاست خارجى ایران در دستور کار قرار دهد و سه محور ائتلاف با کشورهاى عربى حوزه خلیج فارس و خاورمیانه; همکارى با کشورهاى حوزه آسیاى مرکزى و قفقاز و همچنین همکارى منطقهاى ایران در چارچوب پیمان شانگهاى را در نظر بگیرد. بدین ترتیب همکارىهاى دو و چندجانبه مىتواند زمینه ساز امنیت و ثبات در منطقه باشد.
قسمت سوم جایگاه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران در جامعه بینالمللى الف - شناخت محیط جامعه بینالمللى لازمه موفقیت هر بازیگرى در سطح بینالملل، شناسایى موقعیت و جایگاه خود و آنگاه برنامهریزى مناسب براى حفظ و تأثیرگذارى صحیح آن در روابط بینالمللى است. جمهورى اسلامى ایران نیز هنگامى مىتواند شکل و نوع بازى خود را در چار چوب تعامل سیاسى، اقتصادى و فرهنگى به صورت بهینه تبیین و اعمال نماید، که از حوزه توانایىها و ظرفیتهاى موجود خود آگاهى کامل داشته، واقعیتهاى حاکم بر سیاست خارجى را در راستاى حفظ آرمانها و ارزشهاى اسلامى و فرهنگى و همچنین منافع ملى در نظر بگیرد و براى تحقّق اهداف کوتاه و بلند مدت خود حسب سند چشمانداز در افق 1404 برنامهریزى مناسب و صحیح داشته باشد.
ایران کشورى است که تأثیر بسزایى در بازى قدرتهاى بزرگى مانند انگلستان و روسیه داشت و با وجود سیاستهاى استعمارى این دو قدرت هرگز تسلیم این دو کشور نشد. به دنبال تغییرات ژرفى که پس از انقلاب اسلامى در ایران به وجود آمد، در زمینه سیاست خارجى نیز دچار تحوّلات بنیادین شد. شعار «نه شرقى، نه غربى»، تغییرات سیاسى وآرمانهاى منبعث از انقلاب اسلامى ایران، نمونههاى برجسته پیوند سیاست خارجى وداخلى ایران مىباشد.
سیاست ایران به عنوان بازى پنهان با قدرتهاى سیاسى بزرگ، به یک امر اجتنابناپذیر تبدیل شده است. سهم اصول و ارزشهاى ملى و اسلامى و تأثیر به سزاى آن در سیاستهاى خارجى، بدون تردید وضعیت جمهورى اسلامى ایران را در جامعه بینالملل وضعیتى کامل منحصر به فرد، پیچیده و غیر قابل مقایسه بخشیده است.
ایران با داشتن جمعیت و نیروى انسانى کیفى; ذخایر عظیم هیدروکربورى; موقعیت خاص ژئوپلتیک; موقعیت ژئواستراتژى جهانى; نفوذ فرهنگى و تمدن غنى ایرانى - اسلامى; و برخوردار بودن از حوزه نفوذ فرهنگى و تمدنى ایرانى - اسلامى و استقلالطلبى جدى، در کنار سایر عناصر قدرت ملى ایران (توانایى سیاسى، اقتصادى، نظامى، منابع طبیعىو ...)، علاوه بر سطح منطقهاى، در ابعاد جهانى نیز از جایگاه ویژهاى برخوردار استکه قادر خواهد بود علاوه بر تأثیرگذارى در منطقه، در نظام تک قطبى جهان نیز مؤثرواقع شود.
ب - جهانى شدن و فضاى حاکم بر آن جهانى شدن را مىتوان گسترش تشابهات، پیوندها و ارتباطات اقتصادى، فرهنگى و اجتماعى میان مردم جهان و کمرنگ شدن تأثیر قلمروهاى سیاسى و قید و بندهاى ممنوعه در آنها تعریف کرد. جهانى شدن برایندى غیر ارادى از یک رشته طرحهاى ارادى و از پیش تعیین شده براى یکپارچگى جهان در زمینههاى مختلف فرهنگ، محیط زیست، اقتصاد و سیاست است.
جهانى شدن به عنوان یک پدیده ریشه دار در جوامع انسانى از گذشتههاى دور، که به شکل گیرى فضاى واحد و همگون جهانى در همه پدیدهها و متغیّرهاى سیاسى، اقتصادى و اجتماعى - فرهنگى رخ مىدهد یک فرایند واقعى رو به تکامل است که امروزه تمامى جوامع بشرى و حکومتها را هدف قرار داده است. جهانى شدن از اواسط سده بیستم در ابعاد زیر، شتابى ناگهانى پیداکرده است که موجب تحوّلات و تغییرات گسترده گردیده و هر روز شتاب بیش از پیش به خود مىگیرد:37
- جهانى شدن در ابعاد سیاسى، با فروپاشى کمونیسم و ابرقدرت شرق و تکمیل پیوستگى آن به اردوگاه سرمایه دارى و تغییر نظام دو قطبى قدیم به نظم نوین جهانى به رهبرى غرب و آمریکا و حضور بازیگران غیر دولتى در صحنه روابط بینالملل، که تعهدات دولت ملى را بر دوش ندارند و در عین حال با رفتار خود قادر به تأثیرگذارى بر کل نظام و تعاملات جهانى هستند، در حال تکامل تدریجى بوده و در این راستا با بىرحمى تمام درصدد برداشتن هر گونه مانعى از سر راه و حذف هر نوع رقیبى مىباشند.
- جهانى شدن در ابعاد اقتصادى با ظهور فنآورىهاى نوین در عرصه ارتباطات و انتقال اطلاعات، وقوع تحوّلات در فرایندهاى اجتماعى دیگرى مانند فراصنعتى شدن و فرانوگرایى، ظهور شرکتهاى چند ملیتى و جهانى شدن تولید کالاها و خدمات، افزایش روند سرمایهگذارىهاى خارجى و تداوم روندهاى کلان خارج از حیطه دولتها، و در نهایت پیوندهاى غیر قابل انفکاک در بازارهاى مالى جهانى و شبکههاى گردش کالا و سرمایه، درصدد یکسان سازى اقتصاد جهانى بوده و تجارت جهانى واحد را ایجاد مىکند.
- جهانى شدن در ابعاد فرهنگى و اجتماعى با گسترش و پیچیدگى موضوعاتى; مانند مهاجرت، ناسیونالیسم، مسائل فرهنگى قومى و دینى، حقوق بشر و تروریسم بینالمللى، یکى شدن تقاضاهاى سیاسى و فرهنگى در جهت دموکراسى و لیبرالیسم فرهنگى، یکى شدن ذائقههاى مردم جهان در نتیجه گسترش رستورانهاى زنجیرهاى مکدونالد، پیتزا و کوکاکولا، حاکمیت مدگرایى در طرز پوششها و رفتارهاى اجتماعى، ارتباطات گسترده ملل دنی وشکلگیرى احزاب و سازمانهاى اجتماعى درون و برون سرزمینى و در نهایت یکى شدن منابع خبرى و اطلاعاتى بر اثر گسترش شبکههاى ماهوارهاى و اینترنت، در صدد ساختارسازى فرهنگى و اجتماعى واحد و اعمال سلیقههاى یکسان فرهنگى و اجتماعى بر جوامع بشرى مىباشد.از یک طرف، جهانى شدن اقتصادى، سیاسى و فرهنگى، به همراه گسترش اطلاعات وارتباطات وسیع ماهوارهاى و شبکههاى رایانهاى و کاهش چشمگیر در بسیارى از هزینههاى حمل و نقل و ارتباطاتى; افزایش سرعت تولید و انتقال فن آورىهاى اطلاعاتى وارتباطى، تمایل برخى از کشورها به تهیه استراتژى و تاکتیکهاى لازم جهت کاهش قدرت امریکا و در نتیجه کاهش فشار از سوى این کشور به آنها و استفاده از دانش ومهارتهاى فنى در زمینههاى تولیدى و خدماتى با همکارى منطقهاى و بینالمللى ممکن است براى کشورهاى در حال توسعه ایجاد امتیاز کند و حتى امکان بیدارى سیاسى میان کشورهاى در حال توسعه، بهویژه امّت اسلامى، در مقابله با استعمار و ظلم و سلطه طلبى قدرتهاى بزرگ جهان را فراهم سازد.و از طرف دیگر، جهانى شدن ممکن است باعث از میان رفتن و کمرنگ شدن بسیارى از ارزشها، معیارها، فرهنگها و انگیزههاى ملى در مواجهه با آثار جهانىسازى، یکجانبهگرایى و مداخلهگرى غیرمشروع امریکا درجهان در ابعاد اقتصادى، سیاسى وفرهنگى و اجتماعى، پرداختن به جنگهاى روانى و تبلیغى سأ علیه کشورهایى چون جمهورى اسلامى ایران گردد، که با مظاهر جهانىسازى به شکل غربى آن مخالفت مىکنند تا آن که آنها را از مواضع ارزشى خود در سطح بینالمللى عقب برانند و بالاخره شکل دهى افکار عمومى، از طریق هدایت رسانههاى گروهى (اخبار و اطلاعات و تحلیل) توسط استکبار جهانى و صهیونیسم بینالملل خبرى مىباشد.
ج - تعامل ایران با جامعه بینالمللى جامعه بینالمللى یا نظام جهانى (بهویژه پس از تعمیق فرایند جهانى شدن)، وابستگى متقابل پیچیدهاى را تجربه مىکند. بر این اساس هر کشورى متناسب با جایگاه و موقعیتى که از آن برخوردار است، باید میزانى از سود و منفعت متقابل را در تعامل دو یا چند جانبه تجربه کند. بدیهى است در این فرایند، بر اساس اصل حقوق بینالمللى همزیستى مسالمت آمیز، سود نسبى به جاى سود مطلق معیار یک تعامل منطقى بینالمللى قرار گرفته و اصول کلى حقوقى بینالمللى از تحکیم منافع یک جانبه یک طرف بر طرف دیگر در یک تعامل بینالمللى جلوگیرى کند.
البته تأکید بر مفهوم همکارى متقابل، همزیستى مسالمتآمیز واعمال اصل سود نسبى الزاماً به معناى فقدان رقابت و حتى چالش در سطح نظام بینالمللى نیست. واقعیت آن استکه دولتها پیوسته به دنبال افزایش قدرت خود هستند و گاهى در این مسیر ساختارهاى حاکم بر جامعه بینالمللى و منطق تعامل بر اساس اصل حاکمیت تساوى کشورها را مخدوش ساخته و به راحتى اصول کلى حقوق بینالملل را در اقدامات یکجانبه خود نقض مىکنند.
مفهوم وابستگى متقابل در تعامل منطقى، فقط در اصل سود نسبى ظهور نمىکند، بلکه در نقطه مقابل، اصل نگرانىهاى مشترک را نیز شامل مىگردد. توضیح آن که، همچنانکه ممکن است در تعامل منطقى بینالمللى کشورها از یکدیگر بر اساس اصل نسبیت منتفع گردند، نگرانىهاى ناشى از چنین تعاملى نیز بایستى به صورت مشترک درک شده وراهحلهاى جمعى براى آن اتخاذ گردد. موضوعاتى نظیر فقر، محرومیت، بیمارىهاى واگیردار و مسرى مهلک، تروریسم و توسل به خشونت، نقض حقوق بشر، جنگها و خونریزىها، همگى بایستى بر اساس اصل نگرانى مشترک مورد توجه جامعه بینالمللى قرار گیرد و اراده مشترک آنها به حل و فصل این مشکلات و آفات بپردازد.
اما متأسفانه واقعیت در این نقطه نیز غیر از تئورى پردازىهاى عقلانى و منطقى است، بدین گونه که امروزه جامعه بینالملل در برابر نگرانىهاى مشترک، رفتارهاى همسو وهماهنگ و یکسان ر مشاهده نمىکند. به عنوان مثال، مسأله گسترش سلاحهاى کشتار جمعى و یا مسأله تروریسم در حال حاضر محورهاى اصلى نگرانى مشترک در نظام بینالمللى به شمار مىروند، اما همانند مفهوم سود نسبى نگرانى مشترک دولتها، نگرانىیکسانى نیست و متناسب ب جایگاه و موقعیت کشورها، نگرانىهاى آنها نیز داراىشدت وضعف است.
در هر حال، نکته قابل تأمل در هر دو محور اعمال اصل نسبى ونگرانى مشترک این است که قدرتهاى بزرگ و بهویژه قدرت هژمون نقش مؤثر و نافذى در تعیین میزان سود و یا طرح نگرانى مشترک برعهده دارند. نظام تشویق و تنبیه، که از سوى قدرت برتر (امریکا) با همکارى قدرتهاى بزرگ (و در برخى موارد با مساعدت سازوکار مشروعیت بخش نهادهاى بینالمللى) دنبال مىشود، تداوم این روند را تضمین مىکند.
د - تحقّق اهداف سند چشمانداز در حفظ و ارتقاى جایگاه ایران در جامعه بینالمللى بر اساس سند چشمانداز در افق 1404، ایران داراى تعامل سازنده و مؤثر با جهان براساس اصول قانون اساسى و رعایت مبانى عزت، حکمت، مصلحت واقتدار در روابط خارجى مىباشد. نظر به این که فرایند جهانى شدن از یک سو و مسأله تغییر و تحوّل در نظم جهانى و یا به عبارت بهتر، فرایند دگرگونى در الگوهاى تعامل میان کشورها از سوى دیگر، مسأله محیط و چهارچوب را بیش از گذشته شایان توجه و تأمل قرار داده و همچنین نظر به این که جهانى شدن به مفهوم نظم نوین جهانى در عرصه روابطبینالملل، تغییر تعاملات دولتى از شکل کنونى آن، کمرنگ شدن مفهوم دولت ملى وحاکمیت سرزمینى و ظهور نهادهاى قدرتمند غیر دولتى یا فراملى در عرصه بینالمللى، پدیدهاى است که دیر یا زود همه کشورها; از جمله ایران را در بر خواهد گرفت، لذا لازم است بر اساس موارد زیر، به طور مناسب و صحیحى کنترل و هدایت گردد:
- هر کوششى براى برنامهریزى و توسعه اقتصادى در سطح داخلى کشور، به گونهاى اجتناب ناپذیر تنها در تعامل با محیطهاى بزرگتر (نظام بینالمللى ومنطقهاى) معنا ومفهوم پیدا مىکند. بنابراین، برنامههاى کوتاه مدت و طولانىمدت کشور بایستى از جامعیتى برخوردار باشد که دو سطح داخلى و بینالمللى را در بر بگیرد و مقتضیات و نیازهاى کشور را در هر دو سطح پاسخگوباشد.
- توجه به اتحادهاى منطقهاى و گسترش سطح همکارىها، مىتواند گذشته از تأمین امنیت مرزى، جمهورى اسلامى ایران را در حد قابل قبولى از تبعات منفى جهانى شدن مصون دارد.
- از آنجا که از یک طرف حاکمیت و امنیت ملى یکى از مؤلفههاى مهمى است که تحت تأثیر جهانى شدن دچار چالش اساسى مىشود و از طرف دیگر در دنیاى امروز و آینده، امنیت ملى بر حسب قدرت و پویایى اقتصادى سنجیده مىشود. در واقع دنیاى رو به جهانى شدن به عنوان جهانى توصیف مىشود که در آن چالشهاى اقتصادى جایگزین چالشهاى نظامى مىشوند و ملتها براى ارتقاى امنیت ملى عمدتا روى ابزارهاى اقتصادى تکیه مىکنند تا نظامى. لذا براى کشورهاى در حال توسعه، بهویژه ایران، بسیار حیاتى است که در این رابطه سیاستهاى مشخصى در راستاى حفظ حاکمیت و امنیت ملى در پیش گیرند.
- نظر به اینکه درک جامع ازسیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران، در گرو تجزیه و تحلیل متغیّرهاى درون سیستمى و برون سیستمى تأثیرگذار درجهتگیرى سیاست خارجى این کشور است، و از مهمترین متغیّرهاى درون سیستمى مىتوان به شاخصهاى ژئوپلتیکى و ژئواستراتژیک، ساختارهاى اجتماعى و ویژگىهاى سیستم سیاسى و همچنین جهانى شدن مىباشد، تمرکز وحساسیت بر موضوعاتى نظیر منافع ملى، استراتژى، طراحى خطمشى، پیادهسازى و بازبینى و ارزیابى اهداف در ایجاد پیوند میان متغیرهاى درون سیستمى و برون سیستمى از اهمیت ویژهاى برخوردار است. - نهادهاى بینالمللى38 در ساختار نظام بینالمللى موجود، وظیفه تنظیم، تسهیل، تعدیل و تحدید روابط میان دولتها را بر عهده دارند. نهادهاى بینالمللى ساختارهایى خنثى نیستند و قدرتهاى بزرگ متناسب با سهمى که از قدرت دارند، از نفوذ بیشترى در این نهاد برخوردار هستند. با این حال، این مسأله به معناى آن نیست که نهادهاى بینالمللى یکسره در اختیار قدرتهاى بزرگ قرار داشته باشند. این نهادها در موارد متعددى خط و مشى متفاوتى را دنبال مىکنند و فرصتهایى را نیز براى دولتهاى ضعیف تر فراهم ساختهاند. بحرانهاى اخیر در نظام بینالمللى، نقش نهادها و سازمانهاى بینالمللى; نظیر سازمان ملل را در تعاملات جهانى افزایش داده و تصمیمات این سازمانها را به معیار و ملاک تعیینکنندهاى در جهت گیرى افکار عمومى جهانى تبدیل کرده است.اکنون لازم است موارد زیر جهت حفظ و ارتقاى جایگاه شایسته جمهورى اسلامى ایران در جامعه بینالمللى، حسب سند چشمانداز در افق 1404 مورد ملاحظه و توجه ویژه قرارگیرد: - گسترش همکارىهاى دو جانبه، منطقهاى و بینالمللى و همزیستى فعالیت باجهان خارج و مقابله با انزوا با سرلوحه قرار دادن اصول عزت، حکمت ومصلحت.
- تعامل با دنیاى خارج براساس احترام به قواعد و هنجارهاى بینالمللى و اصل عدم مداخله در امور دیگران و ادامه پرهیز از تشنج در روابط با کشورها و گفتگو با کانونهاى قدرت منطقهاى و بینالمللى. - تقویت روابط سازنده با کشورهاى غیر متخاصم و بهره گیرى از آن براى افزایش توان ملّى. مقابله با تک قطبى شدن جهان و تلاش براى رهایى منطقه از حضور نظامى بیگانگان. - تقویت هویت اسلامى و ایرانى ایرانیان خارج از کشور، کمک به ترویج زبانفارسى در میان آنان، حمایت از حقوق آنان و تسهیل مشارکت آنان درتوسعه ملى. - تقویت و تسهیل حضور مؤثر و همه جانبه جمهورى اسلامى ایران در مجامع جهانى و سازمانهاى منطقهاى و بینالمللى و تلاش براى اصلاح ساختارى آنها; نظیر سازمان ملل متحد. - تأکید بر چند جانبهگرایى و تقویت سطح همکارى با سازمانهاى منطقهاى و بینالمللى; مانند سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا،39 کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل متحد (انکتاد)، نظام جهانى ترجیحات تجارى بین کشورهاى درحال توسعه(GSTP) ;سازمان جهانى تجارت (WTO)، سازمان همکارى اقتصادى (اکو)، سازمان کنفرانس اسلامى، کمیسیون اقتصادى و اجتماعى سازمان ملل متحد; و غیره.
- بازنگرى و ساماندهى ساختار دستگاهها و نهادهاى فعال در تجارت خارجى و فعال شدن دستگاه دیپلماسى در شناسایى فرصتها و محدودیتهاى خارج از کشور توسط دستگاه دیپلماسى کشور و معرفى آنها به بنگاههاى اقتصادى داخلى و تشویق آنها براى فعالیت در عرصه منطقهاى و بینالمللى جهت بسط روابط اقتصادى بینالمللى با کشورهایى که موجب سرعت بخشیدن توسعه اقتصادى کشور مىشوند.
قسمت چهارمجایگاه ژئواکونومیک ایران در منطقه و جامعه بینالمللى الف - جهانى شدن اقتصاد همچنانکه پیشتر گفته شد، در فرایندهاى جهانى شدن، یکى از عوامل مهم و مؤثر در جهانى شدن اقتصاد بینالملل مىباشد. طى دو دهه گذشته، گسترش پیوسته تجارت و مبادلات و رشد فزاینده جریانهاى سرمایه گذارى بینالمللى در وابستگى متقابل جهانى تأثیر اساسى گذاشته است. از یک سو آزادسازیهاى بازارهاى مالى به همراه فناورى اطلاعات، موجبات جهانى شدن بازارهاى مالى را فراهم آورده است، و از سوى دیگر در هم آمیزى اقتصادى بینالمللى فرصتهایى براى تخصصى شدن فعالیتها فراهم کرده که سبب افزایش وابستگىهاى جهانى براى گسترش تجارت و سرمایه گذارى مىشود.40جهانى شدن اقتصاد یا درهم آمیزى بینالمللى و منطقهاى حاصل عواملى نظیر گسترش تجارت، سرمایه گذارى و توسعه بازارهاى مالى،41 شکل گیرى تراستها، کارتلها و شرکتهاى فراملیتى در تجارت بینالملل،42 شکل گیرى نظامهاى نوین سازماندهى صنعتى چون جهانى شدن بازارهاى مالى، کنترل زدایى، آزادسازى تجارى و ایجاد فضاى رقابتى مناسب براى مبادلات تجارى; مبادله و انتقال آزاد و سریع سرمایه، دانش فنى و فن آورى و پیشرفتهاى فنى بهویژه انقلاب در فن آورى اطلاعات و انفورماتیک مىباشد.
بنابراین، فضاى جدید شکل گیرى اقتصاد جهانى، موجب مىگردد که موانع تعرفهاى و غیر تعرفهاى کاهش یابد، نظامهاى ارزى اصلاح شود، نظامهاى سرمایه گذارى خارجى آزاد گردد، اتحادیههاى تجارى بینالمللى شکل گرفته و همکاریهاى منطقهاى تجارى در جهان توسعه پیدا کند، بخش خصوصى رشد یابد، پیشرفتهاى فنى قابل توجهى رخ دهد و بالاخره آنکه انقلاب عظیمى در فناورى و اطلاعات و ارتباطات بوجود آید.
البته در راستاى جهانى شدن اقتصاد، باید توجه داشت که سیاست دولتها در قبال جذب که در هموارسازىCSID و MIGA) با سازمانهاى بینالمللى FDIسرمایهگذارى خارجى ( راه انتقال سرمایهگذارى خارجى به کشورهاى در حال توسعه کوشا هستند، بایستى به گونهاى هماهنگ باشد که سرمایه گذارى مستقیم خارجى به عنوان ابزارى مؤثر در ارتقاى توان تولید کشورهاى در حال توسعه نقش داشته باشد.
ب - تعامل ایران با اقتصاد منطقهاى و بینالمللى جهان در قرن بیست و یکم، دنیایى آکنده از رقابت، توسعه بازارها، ظهور و رواج فناورىهاى برتر و گسترش تجارت است و رهیافتهاى موفقیت آمیز ایران در تعامل بااقتصاد جهانى، باید متکى بر مثلث «پیشرفت اقتصادى»، «حاکمیت ملى» و «هویت اسلامى»باشد.
فرآیند توسعه اقتصادى - اجتماعى، و با رویکردى راهبردى نسبت به تشخیص شرایط جدید بینالمللى با شناخت و دگرگونىها در ترکیب و روند مناسبات سیاسى - اقتصادى جهانى و منطقهاى، و همچنین با نگرش به مهمترین مسائل و تنگناهاى اقتصاد ملى، باید مسیر انجام تحوّلات ساختارى - فناورى و پاسخگویى به الزامات رشد و توسعه پایدار و باثبات اقتصاد کشور را هموار سازد.
روابط و مؤلفههاى اقتصادى بر ثبات و همگرایى در یک منطقه مؤثر است. این روابط دریک منطقه هر چه بیشتر مبتنى بر توسعه پایدار باشد، همگرایى افزایش و تنش کاهشخواهد یافت; هرچه میزان دخالت عناصر خارجى و رسوخ جاهطلبى قدرتهاى بزرگ در اهداف و سیاستهاى دولتهاى یک منطقه بیشتر باشد، درجه واگرایى و تنش افزایش خواهد یافت.
اگر چه اقتصاددانان کشور درخصوص عضویت و یا عدم عضویت ایران در سازمان تجارت جهانى نظریات مختلفى ارائه کردهاند، ولى به نظر مىرسد عدم عضویت ایران در سازمان تجارت جهانى43 مسیر تعامل بینالمللى اقتصاد ایران با کشورهاى منطقه و در سطح بینالملل را با چالش مواجه خواهد کرد. بىشک عدم عضویت ایران در سازمان مزبور و ی اتحادیههاى اقتصادى و پیمانهاى منطقهاى و بینالمللى، تحقق این هدف چشمانداز ایران در افق 1404 را، که تبدیل به قدرت نخست اقتصاد منطقه است، با ابهام روبه رو خواهد کرد.
بدیهى است براى اینکه اجراى پروژههاى عظیم سرمایهگذارى 130 میلیارد دلارى طى 10 سال آینده در صنایع نفت، گاز و پتروشیمى، 25 میلیارد دلارى در بخش کالا و صنایع مخابراتى و ارتباطات و حدود 30 میلیارد دلارى در حوزه وزارت نیرو تحقق یابد، بایستى بسترسازى و زمینهسازى لازم در بخشهاى انرژى، نیرو و صنایع و معادن صورت پذیرد. در این راستا، لزوم تعامل اقتصادى جمهورى اسلامى ایران با سازمانهاى تجارى بینالمللى و شرکتهاى بینالمللى خارجى به عنوان بخشى از تلاشهاى خارجى مورد نیاز براى جذب سرمایههاى خارجى اجتنابناپذیر خواهد بود.
البته تعامل اقتصادى و یا حتى عضویت ایران در سازمانهاى تجارى منطقهاى و بینالمللى زمانى با موفقیت همراه خواهد بود و مزایایى براى کشور ایران خواهد داشت که پیش از آن، اصلاحاتى در ساختار اقتصادى، تجارى، کشاورزى و صنعتى کشور صورت گیرد.44 در غیر این صورت، با توجه به چگونگى موازنه بازرگانى کشور، انتظار برخوردارى از مزایاى عضویت در سازمان، نامعقول مىنماید، عضویت در سازمانهاى اقتصادى بینالمللى; بهویژه سازمان تجارت جهانى ممکن است راه را براى افزایش واردات هموار سازد و از این رو به نظر مىرسد مصرف کنندگان از کالاهاى خارجى بسیار استقبال نمایند واین روى آورى سبب کمبود تقاضاى مؤثر براى بسیارى از کالاهاى داخلى مىشود. در نتیجه نیروى انسانى شاغل در برخى از صنایع داخلى با تهدید یا تعدیل مواجه خواهد شد.
خاطر نشان مىسازد که تعامل با اقتصاد بینالملل و وارد شدن به جامعه جهانى، همواره داراى نکات مثبت و منفى مىباشد که لازم است حسب مورد، بررسى کارشناسى شود وتصمیم مقتضى، بر اساس منافع و مصالح ملى کشور اتخاذ گردد.
ج - چالشهاى اقتصادى ایران در منطقه و جامعه بینالملل ایران در حالى که با 14 کشور منطقه به صورت آبى و خاکى همسایه است و از منابع وظرفیتهاى مناسب اقتصادى برخوردار مىباشد اما تاکنون نتوانسته متناسب با امکانات وتوانایىهاى خود در بازارهاى نوظهور عراق و افغانستان نفوذ کند، به حدّى که کالاهاى کشورهایى مانند کره، چین و ترکیه در حدّ بالایى، بازارهاى مزبور را پر کردهاند. سندچشمانداز جمهورى اسلامى ایران در افق 1404 در وضعیتى تدوین شد که چالشهاى زیر اقتصاد ایران به اندازهاى است که از نظر توانایى تأثیر گذارى اقتصادى; خواه در سطح منطقهاى یا بینالمللى، داراى تنگناهاى زیر مىباشد مانند: - اقتصاد ایران جزو کوچک و پاره سیستمى از اقتصاد جهان به شمار مىرود، به حدّى که سهم تجارت خارجى ایران از نظر حجم، کمتر از 1% جامعه جهانى بوده و اقتصاد آن از نیم درصد تأثیر گذارى هم کمتر است.45
- نظر به اتکاى اقتصاد ایران به صادرات منابع طبیعى; مانند نفت خام، اقتصادى برون زا محسوب مىشود و این بدین معنى است که تأثیرپذیرى اقتصاد ایران از اقتصاد جهانى به شدت زیاد است.
- اقتصاد ایران اقتصادى متمرکز، بسته و دولتى است که حضور بوروکراسى عظیم دولتى، به عنوان مهمترین اهرم کنترل اقتصاد کشور به حساب مىآید.46
- اگر چه بالا بودن قیمت نفت در بازارهاى جهانى47 در چند سال اخیر ممکن است یکى از عوامل افزایش سرانه ملى کشور تلقى گردد، ولى باید توجه داشت که صرف افزایش تولید ناخالص داخلى، بدون توجه به چگونگى این افزایش و تأثیرى که بر ساختار اقتصادى ایران به طور بلند مدت دارد، نمىتواند توسعه اقتصادى و یا حتى رشد پایدار و موزون و درون زایى را تضمین کند.
- نظام مدیریت سنتى حاکم بر اقتصاد ایران، که از نظامهاى مدیریت پیشرفته دنی فاصله دارد و همچنین عدم حاکمیت شایسته سالارى در انتصاب مدیران و کارشناسان حاذق از یکسو و نهادینه نشدن مؤسسات نظریه پردازى اقتصادى و فنآورى در کشور از سوى دیگر، موجبات اتلاف منابع و عدم بهینهسازى فرصتهاى اقتصادى مىگردد.
- تأثیر قدرتهاى بزرگ در میان کشورهاى صادر کننده مواد خام، به خصوص جهت جلوگیرى از تشکیل کارتل و افزایش قدرت چانهزنى اقتصادى در عرصه مبادلات بینالمللى و همچنین تحریمهاى اقتصادى همه جانبه از سوى ایالات متحده آمریکا از ابتداى انقلاب شکوهمند اسلامى و ادامه چنین تحریمهایى در مرحله دوم ریاست جمهورى بوش، موجب محدودیتها یا موانعى جهت دستیابى به دانش فنى صنعتى و اقتصادى در بخشهایى از صنعت، به خصوص صنایع هوایى و نظامى و هستهاى شده است.48
- ممانعت کشورهاى صاحب فنآورى برتر از انتقال آن به داخل و وابستگى تکنولوژیکى کشور از یک سو، و درجه وابستگى آن به فنآورى روز جهانى ومنابع سرمایهاى و بازارهاى تجارى موجود در جهان پیشرفته، جهت صادرات تولیدات کشاورزى و صنعتى و افزایش ظرفیتهاى تولیدى و همچنین فرار مغزها و نیروهاى توانا، متخصص و کارآفرین به سمت کشورهاى غربى از سوى دیگر، تنگناهاى جدى در توسعه اقتصادى کشور ایجاد کرده است.
د - تحقق اهداف سند چشمانداز در حفظ و ارتقاى جایگاه ایران در جامعه بینالملل جمهورى اسلامى ایران براى آن که به اهداف مندرج در سند چشمانداز جمهورى اسلامى ایران در افق 1404 نایل گردد لازم است متوسط رشد سالیانه اقتصاد کشور طى 20 سال آینده به 8/6% و متوسط نرخ تورم نیز به 5% برسد. بر این اساس، لازم است در صورت انتخاب گزینه مطلوب نرخ بیکارى در سال 1394 هجرى شمسى (پایان دوره 10 ساله) به 7% کاهش یابد.49با توجه به منابع کافى در کشور، براى آن که ایران در 20 سال آینده به سوى ایران اسلامىِ توسعه یافتهاى که اثر بخش، نقش آفرین و پیشگام باشد و براى آن که اهداف سند چشمانداز در ابعاد اقتصادى همه جانبه به خصوص منطقهاى و بینالمللى تحقّق یابد، بایستى اقدامات زیر حسب برنامهریزى صحیح و مناسب کوتاه مدت و طولانى مدت اتخاذ گردد: - توسعه تجارت خارجى جمهورى اسلامى ایران ب محوریت توسعه صادرات غیرنفتى، بهبود تراز بازرگانى، افزایش درآمدهاى صادراتى و نیز بالارفتن سهم کشور در تجارت جهانى. - نهادینه کردن روابط اقتصادى با کشورهاى منطقه و جامعه بینالمللى وبهرهگیرى از روابط سیاسى با کشوره براى نهادینه کردن روابط اقتصادى.
- جذب سرمایه گذارى خارجى به عنوان راهى براى تسریع حرکت اقتصاد به سوى توسعه و ایجاد اشتغال و اهرمى براى رشد اقتصادى و نظام مدیریتى وتبادل تجربیات اقتصادى و بهکارگیرى فناورىهاى نوین.
- رعایت استانداردهاى بینالمللى تولید کالا و خدمات جهت امکان سازى حضور در بازار جهانى در بخشهایى که تولیدات ایران داراى مزیت نسبى وبهرهورى مىباشد و گسترش بازارهاى صادراتى ایران و افزایش سهم ایران از تجارت جهانى و رشد پرشتاب اقتصادى مورد نظر در چشمانداز.
- پاى گذاردن به عرصه رقابت در عرصه تولید کیفى و قابل رقابت کالاهاىتجارى در سطح منطقهاى و بینالمللى و فراهم نمودن زمینههاى لازمبراى تحقّق رقابت پذیرى کالاها و خدمات کشور در سطح بازارهاى داخلىو خارجى و ایجاد ساز و کارهاى مناسب براى رفع موانع توسعه صادراتغیر نفتى.
- حرکت در جهت تبدیل درآمد نفت و گاز به دارایىهاى مولّد به منظور پایدارسازى فرایند توسعه و تخصیص و بهرهبردارى بهینه از منابع.50 خاطر نشان مىسازد که براى تحقّق چشمانداز آینده صنعت نفت و گاز ایران در افق 20 ساله کشور، تحقّق چهار هدف کمى تا ده سال آینده مورد توجه برنامهریزان در این صنعت قرار گرفته است که ایجاد ظرفیت براى تولید روزانه 7 میلیون بشکه نفت خام، میعانات ومایعات گازى با میانگین تولید 5 میلیون و 800 هزار بشکه در روز نفت خام یکى از این هدفهاست.51 براى تحقق این هدف مهم، میزان سرمایهگذارى مورد نیاز در صنعت نفت کشور، در برنامه پنج ساله چهارم توسعه فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى کشور، 15 میلیارد دلار در سال است که حداقل 4 تا 5 میلیارد دلار آن از منابع داخلى تأمین و بقیه باید از منابع خارجى و استفاده از روشهاى مختلف; از جمله بیع متقابل یا فاینانس تأمین شود.
- هم افزایى و گسترش فعالیتهاى اقتصادى در زمینههایى که داراى مزیت نسبى هستند; از جمله صنعت، معدن، تجارت، مخابرات، حمل ونقل و گردشگرى، بهویژه صنایع نفت، گاز و پتروشیمى و خدمات مهندسى پشتیبان آن، صنایع انرژى بر و زنجیره پایین دستى آنها.
- سرمایه گذارى در زیر ساختها با اولویت سرمایه گذارى در ایجاد زیر بناه وزیر ساختهاى مورد نیاز.
- سامان دهى سواحل و جزایر ایران و سازمان دهى سواحل و جزایر ایرانى خلیج فارس در چهارچوب سیاستهاى آمایش زمین.
- اصلاح و تغییر قوانین و مقررات، استانداردها و رویهها در بنگاهها و سازمانه و مؤسسات عمومى و خصوصى براى سازگارى آنها با ضوابط و قواعد و هنجارهاى پذیرفته شده بینالمللى، جهت کارآمد کردن امور و همچنین وضع قوانین حمایتى جهت حمایت از مالکیت و کلیه حقوق ناشى از آن.
- توجه ویژه به بخش صنعت و معدن; بگونهاى که در آن سهم اطلاعات، دانش وخدمات افزایش مىیابد; مواد پیشرفته و جدید جایگزین مواد سنتى مىشوند، تنوّع محصول، طراحى، مدیریت فرایند، بازاریابى، فروش و تبلیغات اهمیت روزافزون مىیابد.
- ارتقاى بازار سرمایه از طریق اصلاح ساختار بانکى و بیمهاى کشور، تأکید بر کارایى، شفافیت و سلامت بازار سرمایه در کشور، بهرهمندى از فنآورىهاى نوین، استقرار نظام مالى، ارزیابى کیفیت متناسب با استانداردهاى بینالمللى وهمچنین اصلاح و تنظیم سیاستهاى پولى، مالى و ارزى براى رسیدن به ثبات اقتصادى و مهار نوسانات.
- ارزیابى جدى در مسائل مرتبط با گمرکات، قوانین و تعرفهها و مقررات کسب و کار و فراهم آوردن بسترهاى حقوقى و قضایى مناسب جهت توسعه تجارت الکترونیکى در کشور.
- حذف محدودیتهاى زمانى و مکانى در تجارت الکترونیک، و به کارگیرى فناورى اطلاعات و تجارت الکترونیک به منظور دسترسى کم هزینهتر و سریعتر مشتریان به کالا و خدمات، شفافسازى تجارى و اقتصادى، ساده و مؤثرتر کردن عملیات تجارى از طریق تغییرات فرایندى، فراهم کردن موجبات ارتقاى سریعتر بهرهورى حاصل از فعالیتهاى اقتصادى و شفافسازى اطلاعات و همچنین امکان افزایش کنترل بر عملکرد مالى شرکتها و مؤسسات مختلف در حوزه اقتصاد بخش عمومى.
- توجه به دانش فنى، تا آن که برترىهاى ناشى از فراهم بودن منابع خام طبیعى جاى خود را به امتیازها و برترىهاى ناشى از دانش و فناورى بدهد.
- بهبود وضعیت استفاده از نیروى انسانىِ کارآمد و دانشآموخته با استقرار نظام شایسته سالارى در امر اداره امور اقتصادى کشور به خصوص در تعاملات اقتصادى منطقهاى و بینالمللى و همچنین توسعه آموزش در کلیه سطوح، بهویژه در مقطع دانشگاهى در رشتههاى علوم و مهندسى و همچنین ارتقاى مهارتها از طریق توسعه نظام آموزشى نیروى کار.
- تنظیم برنامه منظم سالیانه یا چند سال یکبار جهت پاکسازى و سالم سازى اقتصاد ایران از عدم تعادلها و ناهنجارىهاى متراکم شده و سالم سازى اقتصاد وجامعه قبل از آغاز برنامهریزى توسعه اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى واقعى آناست.
- اتخاذ سیاستهاى مربوط به برقرارى کارآمد شرایط آزادى تجارت خارجى وگسترش سرمایه گذارى خارجى از طریق پىریزى ساختار مناسب براى تعامل خلاق و مشارکت خردمندانه و مؤثر در فرایندهاى جهانىشدن.
- دگرگونى در ساختار حمایتهاى دولتى و معطوف کردن آن به ایجاد نهادهاى پشتیبان در راستاى ارتقاى بهرهورى و رقابتپذیرى در سطح اقتصاد ملى و بنگاهها و همچنین ایجاد تسهیلات ادارى، گمرکى و قضایى براى روانسازى جریان تجارت و توسعه صادرات غیر نفتى. توضیح آن که چنانچه ایران بخواهد در منطقه و آسیاى جنوب غربى از نظر علمى، فنى، تخصصى و صنعتى اول باشد، بایستى دولت به جاى مداخلهگرى، نقش هدایت کنندگى را بپذیرد و با تصویرى درست از اقتصاد آزاد، تمامى تلاشهاى ملى به سوى تصویر نمودن افقى روشن در آینده معطوف داشته و از تعارض نیروها جلوگیرى کند.
- توسعه سکوهاى صادراتى و مناطق آزاد ویژه اقتصادى از طریق تعریف جدید منابع درآمدى سازمانهاى مناطق آزاد و تمرکز کارکردهاى این مناطق بر حوزههاى همپیوندى اقتصاد ایران با اقتصاد جهانى و احتراز از رویکردهاى توسعه منطقهاى و منظومهاى کردن توسعه این مناطق ب توسعهملى.
- بسط و گسترش همکارىهاى منطقهاى و بینالمللى ب پىریزى مناسبات سیاسى نوین و کارآمد با خارج، متکى بر اصل تنشزدایى در روابط بینالمللى و همچنین گسترش و تجهیز دالانهاى ارتباطى با عملکرد فراملى ومراکز جمعیت مستقر در آن براى استفاده از مزیتهاىموقعیت جغرافیایى، ژئوپلتیکى و قابلیتهاى ترانزیتى کشور. - ایجاد ساز و کارها و زمینههاى مناسب براى برقرارى وهمگرایى عوامل مؤثر در ارتقاى بهرهورى و نوآورى در منظومه دانشگاه، صنعت و دولت در سطح ملى وبینالمللى.
- سیاست گذارى، حمایت و پشتیبانى، برقرارى تسهیلات، بستر سازى و ایجاد زیر ساختهاى ضرورى در توسعه تجارت خارجى کشور بر اساس محورهایى مانند ظرفیت سازى، روان سازى، صادرات و تسهیل تجارت خارجى، بازاریابى کالا - خدمات، ارائه خدماتمشاورهاى، آموزش واطلاعرسانى تجارى وبالأخره تنظیم همکارىهاى اقتصادى و توسعه روابطتجارى.
- تعامل فعال و هدفمند با اتاقهاى بازرگانى و صنایع و معادن، اتاق تعاون وتشکّلهاى تولیدى، تجارى و صادراتى کشور در جهت دستیابى به اهداف توسعه تجارت.
- تسهیل تبادل دانش فنى میان بنگاههاى اقتصادى جمهورى اسلامى ایران و دیگر کشورها در راستاى رقابتى شدن فعالیتهاى تجارى.
- نظارت بر فرایند تجارت خارجى کشور در جهت دستیابى به اهداف سند چشمانداز 20 ساله.در نهایت آن که استفاده از شیوههاى پیشرفته فنآورى اطلاعاتو ارتباطات(ICT ) بهمنظور همسازى و فراهم کردن زمینههاى تبادل اطلاعات و تجربیات با دیگر کشورها وحضور مؤثر در مجامع منطقهاى و بینالمللى و استفاده از امکانات و ظرفیتهاى آنه درفعالیت امور اجتماعى و عمومى، مورد تأکید است. توضیح آن که تبدیل ایران به قطبارتباطات، رایانه و اطلاعرسانى در منطقه، از طریق تکیه بر( ICT )از طریق استقرار جامعه اطلاعاتى، تضمین دسترسى امن و ارزان شهروندان به اطلاعات، ترغیب به تولید محتواى اطلاعات و قوانین مالکیت فکرى، توسعه مراکز اطلاعاتى اینترنتى و کسب سهم ازبازار ارتباطات بینالمللى و بومى سازى (ICT) گسترش بازار محصولات دانایى محور ودانش بنیان، تکیه برPatent و طراحى نظام جامع حقوق مالکیت فکرى ملى و بینالمللى، رشد فعالیتهاى دانایى محور، از جمله مواردى است که لازم است نسبت به آن طراحى مناسب و صحیح کرد.
پیشنهادها و نتایج
ایران با داشتن موقعیتهاى مختلفى; مانند دارا بودن نیروى انسانى و ظرفیتهاى بالقوّه اجتماعى و پویایى آن، جایگاه منحصر به فرد در منطقه آسیاى جنوب غربى، دارا بودن ذخایر عظیم نفت و گاز در منطقه خلیج فارس و دریاى خزر، جایگاه ویژه در جهان اسلام مىتواند به اهداف مدوّن در چشمانداز جمهورى اسلامى در افق 1404 نائل گردد.
براى آنکه جمهورى اسلامى ایران در طى 20 سال برنامهریزى واجراى درست به کشورى توسعهیافته و داراى جایگاه اول اقتصادى، علمى و فناورى در سطح منطقه، توأم ب حفظ هویت اسلامى و انقلابى و الهامبخش در جهان اسلام همراه با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بینالمللى تبدیل گردد، لازم است موارد زیر مورد توجه قرار گیرد:
- برنامهریزىهاى کوتاه مدت و بلند مدت کشور باید با مبانى اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى، زیستمحیطى منطقهاى و بینالمللى سند چشمانداز منسجم و هماهنگ باشد و در تهیه برنامههاى اجرایى، پیوسته به اصولِ عزت، حکمت، مصلحت و اقتدار و موفقیت در تعاملات منطقهاى و بینالمللى توجه کامل داشت. در هر حال حرکتهاى حال و آینده کشور بایستى بر پایه مدیریت سند چشمانداز و مبتنى بر شناخت وضع موجود و عوامل آن و تحلیل محیط ملى وبینالمللى بوده و با نگاه آیندهساز فعال در برگیرنده کلیه قلمروهاى اقتصادى،اجتماعى، فرهنگى و زیست محیطى به صورت یک کلیت و همچنین نگاه تعاملى با منظومه خرد، کلان، ملى و فراملى فرایندها و قلمروها ب یکدیگرباشد.
- از آنجا که هر استراتژى خوب نیازمند اجراى خوبتراست، قواى سهگانه کشور از مجریه، مقننه وقضاییه، علاوه بر آن که بایستى نسبت به اجراى کاملوصحیح برنامههاى مدون، نظارت و مدیریت قاطع وشفاف داشته باشند، باید از تمام ظرفیتهاى موجودکشور، به خصوص نیروهاى انسانى جوان کشور استفاده بهینه کند. بدون شک، مشارکت همه جانبه سرمایه انسانى عظیمکشور; از جمله جوانان و متخصصان داخل و خارج درتوسعه کشور مىتواند کشور عزیز ایران را در جهت گسترش همکارىهاى منطقهاى و بینالمللى و تقویت پیوند دو سویه خردمندانه، بالنده و متقارن با اقتصاد جهانىموفق سازد.
- براى حرکت به سوى اهداف چشمانداز 20 ساله، علاوه بر دگرگونى درساختارها و نهادهایى که مانع پیشرفت کشور مىشوند و یا مسیر حرکت رو بهجلو را کُند مىکنند، باید شرایط امنیت و اقتدار ملى را با تکیه بر رشد اقتصادى،مشارکت سیاسى، تمرکززدایى و تعادل منطقهاى تقویت کرد و نظامنهادى و انگیزشى مناسب با استقرار حقوق مالکیت معنوى در جهت شکلگیرى بازار دانایى و تقویت مبادلات علمى در سطح ملى، منطقهاى وبینالمللى ایجاد کرد.در پایان جهت تحقق اهداف سند چشمانداز جمهورى اسلامى ایران در افق 1404 در حفظ و ارتقاى جایگاه ایدئولوژیک و ژئوکالچر ایران در جهان اسلام، جایگاه ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک ایران در منطقه آسیاى جنوب غربى بهویژه خاورمیانه و دریاى خزر، و نیز جامعه بین المللى، لازم است فرصتها و چالشهاى جدى که ایران در طى 20 سال با آن مواجه خواهد شد مورد بررسى و ارزیابى دقیق علمى و کاربردى مسئوولان نظام، دولتمردان، و صاحبنظران در عرصههاى تعاملات منطقهاى و بینالمللى قرار گرفته، و راهکارهاى علمى، و اجرایى آن تحلیل و ارزیابى گردد تا حسب ضرورت اقدامات مقتضى اتخاذ گردد.
*دکتراى حقوق بین الملل از دانشگاه شفیلد انگلستان و استادیار دانشگاه.1. چشمانداز عبارت است از تصویر مطلوب و آرمان قابل دستیابىِ جامعه در یک افق زمانى معینِ بلند مدت که متناسب با مبانى ارزشى و آرمانى نظام و مردم تعیین مىگردد: چشمانداز جمهورى اسلامى در افق1404 هجرى شمسى، ص 9، بند اول.2. دنیاى اقتصاد، 21 مهر 13823. راههاى دریایى به اروپاى جنوبى منطقه لوانت، شمال آفریقا، شبه جزیره بالکان و نیز کشورهاى حوزه دریاى سیاه از طریق دریاى سرخ و کانال سوئز مىگذرد. بنابراین، اگر در شاخ آفریقا، که بر گذرگاه آبى بابالمندب و در نتیجه به ورود و خروج کشتىهاى تجارى و نظامى به دریاى سرخ مسلط است، بحران به وجود آید، ناگزیر طول مسیر دریایى براى ارتباط با کشورهاى یاد شده حدود 44 درصد افزایش خواهد یافت و اگر گفته شود این افزایشِ مسیر، به طولانى تر شدن زمان تحویل کالا و قیمت تمام شده کالاهاى وارداتى و صادراتى خواهد افزود، مىتوان نتیجه گرفت در پى بحران شاخ آفریقا و تهدید امنیت راههاى آبى، منافع ملى ایران به چالش کشیده مىشود. براى آگاهى بیشتر مراجعه شود به میر احمدیان، بهرام، شاخ آفریقا و امنیت ملى ایران، مطالعات آفریقا، 28اسفند 13814. (فرهنگى) Geo-Culture 5. مفهوم هژمونى در ادبیات روابط بینالملل هم با تعابیر خوش بینانه (حافظ نظم، ثبات بخش) و هم بدبینانه (سلطه، برترى جویى) به کار گرفته مىشود. اما هر دو تعبیر اشاره به موقعیتى دارد که یک قدرت برتر از توانایىهاى خود در جهت حفظ و تثبیت نظم موجود جهانى بهره مىگیرد. در واقع، موقعیت هژمونیک هنگامى شکل مىگیرد که این نقش از سوى سایر قدرتهاى بزرگ جهانى مورد پذیرش قرار گیرد. وضعیت حاضر پس از حوادث 11 سپتامبر که همسویى قدرتهاى بزرگ با امریکا را به همراه داشت، در جهت تثبیت وضعیت هژمونیک به پیش مىرود.6. رفتار ضد هژمونى یا سیستمى، به رفتارهایى در مقابل قدرت مسلّط، رفتارهاى ضد ارزش و ایدئولوژى مسلط، رفتارهاى ضد نظام اقتصادى، ضد امنیت بینالمللى و... اطلاق مىگردد. همزمان با تقویت موقعیت هژمونیک امریکا، روندهاى ضد نظام و ضد هژمونى نیز در حال تشدید و تقویت هستند. حادثه 11 سپتامبر، نقطه اوج این روندها به شمار مىآید. روندها و کنشهاى ضد هژمونیک امریکا نه در اقدامات تروریستى حادثه 11 سپتامبر، بلکه در رفتارهاى دولتهایى همچون رژیم بعث در عراق، رفتار صربها دریوگسلاوى و طالبان در افغانستان نیز مشاهده مىگردد. گفتنى است معیار قضاوت در مورد این که چهرفتارهایى در این طبقه بندى چهارگانه جاى مىگیرند، قدرت برتر یا هژمون است. به همین دلیل، رفتاررژیم اشغالگر سرزمین فلسطین، على رغم این که خارج از منطق دولت مىباشد، رفتار ضد نظام تلقّىنمىشود.7. ایران در منطقه قفقاز توجه زیادى را به خود جلب کرده است. البته ایران به دلیل مشکلات ناشى از جنگ، نتوانسته آنطور که باید در مسائل امنیتى قفقاز نقشآفرینى کند. در مقاله پیشرو، طرحهاى امنیتى آذربایجان، گرجستان، ارمنستان، ترکیه، روسیه، ایران و اتحادیه اروپا مورد بررسى قرار گرفته است. در طرح امنیتى ایران که به نام 3+3 معروف شده، با مطرح کردن 3 کشور واقع در قفقاز به همراه سه کشور منطقه، یعنى ایران، روسیه و ترکیه تلاش مىکند تا با حذف حضور قدرتهاى فرامنطقهاى، زمینه همکارى کشورهاى منطقه و مجاور آن را تقویت کند.8. گسترش روابط سه قدرت منطقهاى ایران، هند و پاکستان، نگرانىهایى را براى ایالات متحده ایجاد کرده است. در همین حال ایران نیز از این همکارى جهت مقابله با تنشهاى روزافزون امریکا استفاده مىکند. امریکا سه کشور هند و پاکستان و ایران را مثلث آزردگى مىنامد و به شکلهاى گوناگون درصدد تضعیف این رابطه است. همچنین قدرت گرفتن شیعیان در همسایگى غرب ایران، گرایش ایران به سمت کشورهاى شرق را افزایش داده است. همچنین مخالفتهاى واشنگتن در مقابله با شکلگیرى روابط تهران، دهلى و اسلام آباد بىتأثیر بوده است.9. ایران، خاورمیانه، قفقاز و آسیاى مرکزى را به هم مرتبط مىسازد و640 کیلومتر از ساحل خزر، 1200 کیلومتر از ساحل خلیج فارس و کنترل برتنگه هرمز را که بیش از11 میلیون بشکه نفت در روز از آن عبور مىکند، دردست دارد. 10. اساساً بر اساس دو مفهوم engagement (مداخله و درگیر شدن) و crossroad (منطقه تعامل و جاده ارتباطى) حاکم بر معادلات سیاسى کشورها، جمهورى اسلامى ایران نمىتواند سیاست بىطرفى را پیشه کند، بلکه بایستى در معادلات رئالیستى سیاست بینالمللى جهت دستیابى به منافع بیشتر در منطقه خاورمیانه به ایفاى نقش امنیت و ثبات سازى بپردازد; در این خصوص به هادیان، حمید، انقلاب اسلامى و انتقال خط مهار امریکا از البرز به منتهىالیه زاگرس، روزنامه همشهرى، 18 بهمن 1382 مراجعه کنید.11. عبداللهخانى، على، امنیت بینالملل (3): فرصتها، تهدیدات و چالشهاى فراروى امنیت ملى جمهورى اسلامى ایران (3)، مؤسسه فرهنگى مطالعات و تحقیقات بینالمللى، ابرار معاصر تهران، 23 مرداد 138412. براى افزایش ضریب امنیت ملى و همچنین امنیت مرزى و سرزمینى ایران، الگوهاى متفاوتى در دستور کار قرار خواهد گرفت. ایران چندین الگو را طراحى کرده تا در راستاى آن، زمینه را براى حداکثرسازى قدرت ملى فراهم کند، که این الگوها از راه فعالسازى قابلیتهاى ملى، منطقهاى و همکارىهاى بینالمللى شکل مىگیرند.13. در خصوص نقض قواعد ومقررات حقوق بینالملل و همچنین نقض حقوق بشر توسط ایالات متحده آمریکا، به مقالات نویسنده تحت عنوان «تجاوز و دفاع در حقوق بینالملل» و «عدالت، حقوق بشر و چالشهاى آن درحقوق بینالملل» (قسمتهاى اول و دوم که به ترتیب در حکومت اسلامى، ویژه اندیشه و فقه سیاسى اسلام، شماره 29، سال هشتم، شماره سوم، پاییز 1382 صص 123 - 90، حکومت اسلامى، ویژه اندیشه و فقه سیاسى اسلام، شماره 35، سال دهم، شماره اول، بهار 1384 صص 153 - 136، حکومت اسلامى، ویژه اندیشه و فقه سیاسى اسلام، شماره 36، سال دهم، شماره دوم، تابستان 1384 صص 217 - 194) به چاپ رسیده است، مراجعه کنید.14. فهیم دانش، شهاب، منافع ملى و سیاستهاى بهره بردارى از منابع نفت و گاز، اطلاعات سیاسى - اقتصادى، 30 اردیبهشت 138415. رحیمپور، على، تحوّلات ژئواستراتژیک در سده بیست و یکم و جایگاه منطقه و ایران، اطلاعات سیاسى - اقتصادى، 30 دى 138116. دهقانى فیروزآبادى، جلال، محدودیتهاى بینالمللى هژمونى منطقهاى جمهورى اسلامى ایران، روزنامه همشهرى دیپلماتیک، 16 بهمن 138317. دریاى خزر در حال حاضر سومین مخزن بزرگ نفت و گاز زمین است و کشورهاى حوزه قفقاز براى استخراج این منابع وارد بازى بزرگى شدهاند. در این بازى که جمهورى آذربایجان نقش اصلى آن را بهعهده دارد، ایران بهعنوان یکى از بازیگران بالقوه به دنبال حضور امنیتى و دستیابى به 20% از منابع خزر مىباشد. پس از مناقشه ایران و جمهورى آذربایجان بر سر حوزه مورد اختلاف البرز، تحرک دیپلماتیک ایران براى کسب منافع ملى از این مکان آغاز شد. مقامات رسمى ایران اصرار دارند دریاى خزر را به صورت مشاع اداره کنند و این مسأله با مخالفت کشورهاى حاشیه دریاى خزر مواجه شده است. هیچ یک از کشورهاى ساحلى حاضر به عقبنشینى از موضع خود نبوده و تأکید دارند که دریا باید به 5 قسمت مساوى تقسیم شود. گرفتن حداقل 20% از منابع دریاى خزر (موضع نخستین ایران 50% بوده است) باید در اولویت سیاست خارجى ایران باشد.18. ماتزکى، ریچارد، آینده صنعت نفت امریکا در خاورمیانه، روزنامه ایران، 19 خرداد 138319. عبداللهخانى، على، امنیت بینالملل (3): فرصتها، تهدیدات و چالشهاى فراروى امنیت ملى جمهورى اسلامى ایران (3)، مؤسسه فرهنگى مطالعات و تحقیقات بینالمللى، ابرار معاصر تهران، 23 مرداد 138420. متأسفانه سهم ایران از برداشت انرژى از منطقه خزر، تقریباً صفر است و ایران هنوز نتوانسته است نسبت به سایر کشورهاى هم جوار از این دریاچه بزرگ و منطقه آن استفاده لازم را ببرد، این در حالى است که منابع شناخته شده نفت دریاى خزر15 تا 29 میلیارد بشکه است که در قیاس با منابع نفت امریکا به میزان22 میلیارد بشکه و دریاى شمال به میزان17 میلیارد بشکه، قابل توجه است و میزان منابع گاز این دریا نیز235 تا 337 میلیون فوت مکعب است که نشان از ارزش بالاى این منطقه است. 21. کارشکنى مداوم امریکا در راه خط لوله باکو - جیحان; و خط لوله صلح که تلاش دارد هند و پاکستان گاز خود را از ترکمنستان وارد کنند و ایران را کاملاً حذف کند.22. ایران با کشورهاى عراق، ترکیه، آذربایجان، ارمنستان، ترکمنستان، افغانستان و پاکستان داراى مرز خاکى و با روسیه، قزاقستان، کویت، عربستان، بحرین، قطر، امارات متحده عربى و عمان داراى مرز آبى است. همچنین با جمهورىهاى خود مختار داغستان، نخجوان و کالمیک داراى مرز مشترک است.23. عبداللهخانى، على، امنیت بینالملل (3): فرصتها، تهدیدات و چالشهاى فراروى امنیت ملى جمهورى اسلامى ایران (3)، مؤسسه فرهنگى مطالعات و تحقیقات بینالمللى، ابرار معاصر تهران، 23 مرداد 138424. ابرقدرتها براى کسب منافعشان نقاط حساس جهان، بهویژه خاورمیانه را متشنج ساخته، جهان را دچار بحران مىکنند. این آب گلآلود، هم داراى نکبت و خسارت است و هم درون آن ماهیان گرانبهاى زیبا و ارزشمندى است. ترکیه، اردن و سوریه در حال بهرهبردارى از این بحران هستند. ایران که در گذشته در معرض استعمار ابرقدرتها بوده است، اکنون بایستى با دیپلماسى فعالدر بحران عراق و همراهى مقطعى با امریکا در مسائل مشترک، امتیازات لازم در دریاى مازندران را کسب نماید. 25. ترکیه با حضور در افغانستان، به دنبال تقویت روابط با ایالات متحده بود و از آنجایىکه ابتکار عمل در افغانستان عملاً در دست امریکاست، ترکیه نیز کوشید پشت سر امریکا باشد و از این طریق فشار خود را براتحادیه اروپا بیشتر کند . اهداف ترکیه در افغانستان عبارت بود از 1 - تقویت موقعیت ترکیه در آسیاى مرکزى و قفقاز، خلیج فارس، شبه قاره هند و نیز خاورمیانه 2 - تضعیف موقعیت اسلامگرایان تحت لواى مبارزه با تروریسم 3 - دستیابى به منابع انرژى افغانستان و دریاى خزر 4 - تقویت پانترکیسم در آسیاى مرکزى، افغانستان و چین.26. موضع ایران نسبت به مداخله امریکا در عراق بسیار پیچیده است . به دلایل تاریخى و به خاطر روابط دینى، ایران نفوذ زیادى در عراق دارد، ولى در روابط بین ایران و عراق بحرانهاى مرزى وجود داشته است. مداخله امریکا در عراق تأثیرات مثبت و منفیى بر این کشور دارد که بر ایران نیز بىتأثیر نخواهد بود. موقعیت ایران به عنوان بزرگترین و استراتژیکترین همسایه عراق، بسیار مورد نظر مىباشد. جمهورى اسلامى در صورت داشتن تدبیر و دیپلماسى فعال، با توجه به موقعیت کنونى جهان و موقعیت خاص ژئوپلتیکى مىتواند امتیازات بسیارى از عراق و حتى امریکا کسب نماید.27. کاخ سفید در سال 1996 طى قانونى فرامرزى اعلام کرد شرکتهاى خارجى که خواستار مشارکت در بخش انرژى ایران باشند را مجازات مىکند. البته این قانون با بىاعتنایى بیشتر کشورها مانند هندوستان، چین و ژاپن مواجه شد، که در سالهاى اخیر بهرغم نارضایتى ایالات متحده، در این زمینه قراردادهایى را با ایران به امضا رساندند. بدیهى است افزایش همکارى ایران با چین و اختیار حق وتوى این کشور مىتواند به کمرنگ شدن واکنشهاى شدید واشنگتن و لندن در مقابل برنامه هستهاى ایران کمک کند. در خصوص اعمال تحریمهاى اقتصادى آمریکا بر ضدّ ایران، به مقاله نویسنده با عنوان - اعمال قوانین فراسرزمینى داخلى و آثار آن با ارجاع ویژه به قوانین هلمزبرتون و داماتو» چاپ شده در مجله مجتمع آموزش عالى قم، فصلنامه تخصصى علوم انسانى، سال دوم، شماره هفتم و هشتم، پاییز و زمستان سال 1379، صص 77 - 35 مراجعه کنید.28. البته یکى از نگرانىهاى امریکا و اسرائیل، روابط نزدیک ایران و لبنان است; حزبالله لبنان با آرمان مقاومت و دفاع از مردم در مقابل اسرائیل و همچنین اشتراک مذهبى با ایران، رابطه نزدیکى با جمهورى اسلامى ایران دارد، این رابطه از یک سوى افزایش قدرت هر دو طرف را در منطقه به دنبال داشته و از سوى دیگر نتیجه تلاشهاى ایالات متحده در تضعیف و خلع سلاح حزبالله لبنان را کمرنگ و با شکست مواجه نموده است.29. از زمان خاتمه جنگ سرد و فروپاشى اتحاد جماهیر شوروى و ظهور جمهورىهاى جوان در امتداد مرزهاى شمالى ایران، منطقه استراتژیک آسیاى مرکزى و قفقاز همچنان کانون رقابت است. هنوز گسیل کاروان صاحبان سرمایه و صنعت به میدانهاى نفتى و بازارهاى بکر ماورأالنهر ادامه دارد و بازىگرانى از آن سوى آتلانتیک تا خاور دور در پهنه اقتصادى ایران نیز در حال تعقیب منافع خود درمنطقه مىباشند.30. اتحادیه اروپا و اتحادیه تجارت آزاد امریکاى شمالى (نفتا) و اتحادیه اقتصادى شرق آسیا (آسه آن) در حال حاضر مهمترین بلوکهاى اقتصادى جهانى به شمار مىروند. گروه بندىهاى دیگرى که به طور بالقوه قابلیت تبدیل شدن به یک بلوک منطقهاى را دارا هستند، در سایر نقاط جهان قابل مشاهده اند، اما فاصله میان بلوکبالقوه و بلوکهاى بالفعل بسیار است.31. هادیان، حمید، نقش ایران در ایجاد سازمان امنیت و همکارى با شوراى همکارى خلیج فارس و جامعه توسعه اقتصادى جنوب آفریقا، مطالعات آفریقا، 31 شهریور 138232. روابط ایران و مصر همواره تحت تأثیر عوامل گوناگونى، فراز و نشیبهایى را پشت سر گذاشته است.هر دو کشور به عنوان دو قطب با اهمیت در منطقه، تأثیرگذار هستند. از عوامل مؤثر بر روابط دو کشور مىتوان از اسرائیل که باعث وقفهاى چند ساله در این رابطه شد نام برد، سپس جنگ ایران و عراق و حمایت مصر از عراق و پس از آن نفوذ مصر در منطقه خلیج فارس، همه دورههاى سردى را در روابط دو کشور ایجاد کرد و اکنون موقعیت جدید عراق و قدرت شیعیان در آن و رابطه دو کشور با عراق، مىتواند شکل جدیدى از روابط ایران و مصر را رقم بزند که در جهت همگرایى بیشتر کشورها و جهان اسلام باشد.33. باید به خاطر داشت که در طول دهههاى 60 و 70 حرکتهاى پراکندهاى از سوى برخى کشورهاى منطقه; از جمله عمان و کویت براى تضعیف نقش ایران در منطقه خلیج فارس صورت گرفت که ناموفقبود.34. کسینجر در کتاب همکارى متلاطم ارزیابى پیمان آتلانتیک مىگوید: «اگر ایالات متحده همچنان خود را پدر خوانده سراسر جهان بداند، این امر تعهدات سنگینى بر دوش رهبرى و منافع داخلى این کشور قرار مىدهد»: امین هویدى - کسینجر، ترجمه صفأالدین گچى، انتشارات ملکوت، 1375 ص5035. برژینسکى مشاور سابق شوراى امنیت ملى امریکا، از ایران قدرتمند مذهبى بحث مىکند که در چارچوب منافع امریکا باشد، البته ایرانى که ماجراجویى را در دستور کار خود قرار ندهد و افراطى عمل نکند. foreign affairs, September-October199736. از عصر صفویه به بعد، نوعى رابطه تعاملى بین سیاست خارجى کشور با نظام بینالمللى برقرار گردید و در دوره قاجار، سیاست بهرهگیرى از قدرت خارجى در مسائل کشورى به اوج خود رسید. در زمان محمدرضا پهلوى نیز کشور به سمت یک ائتلاف نامحدود با امریکا پیش رفت. ساختار نظام بینالمللى در دوران انقلاب اسلامى، دو قطبى و متکى بر دو ابر قدرت امریکا و شوروى بود. در این میان، اتخاذ سیاست «نه شرقى، نه غربى» که به عنوان یک اصل کلى و ثابت در سیاست خارجى ایران پذیرفته شده، علاوه بر استقلال کشور، بر گسستن پیوندهاى وابستگى به قدرتهاى جهانى تأکید دارد. ینس کرامر، آیا ترکیه درآینده قدرت منطقهاى خواهد بود؟ ترجمه احمد لواسانى، مجله سیاست خارجى، سال نهم، شماره4، زمستان1374، ص 159937. نونژاد، مسعود، جهانى شدن; مفاهیم، ابزارها، پیامدها، دیدگاهها، اطلاعات سیاسى - اقتصادى، 30 دى 138338. افزایش قابل توجه تعداد این نهادها (از 371 سازمان در آغاز قرن بیستم به 25000 سازمان در پایان قرن)، زیر ساختهاى یک جامعه مدنى فراملى را که مىتواند به پاسخگو ساختن حکومتها و نهادهاى رسمى بینالمللى منجر گردد، بنا مىگذارد.39. ایران و اتحادیه اروپا در مسائل مختلف تاریخى، تمدنى، سیاسى، اقتصادى، تجارى و امنیتى همکارى داشتهاند. معادلات اتحادیه اروپا در رقابتهاى جهانى تأثیر جدى بر روابط ایران خواهد داشت. از آنجایى که منافع ملى ایران با اتحادیه اروپا در ارتباط است، به طورى که کلّ مبادلات تجارى ایران و اتحادیه اروپا در سال 2004 حدود 20 میلیارد یورو بوده است، که از این میان ایتالیا با بیش از چهار میلیارد یورو مبادله تجارى با ایران، بزرگترین شریک تجارى اروپایى ایران در سال 2004 بوده است و کشورهاى آلمان و فرانسه در رتبههاى بعدى قرار گرفتند; ایران باید فعالیتهاى سیاسى و اقتصادى خود را با این اتحادیه جدىتر کند. البته لازم است قبل از هر تعامل و همکارىهاى اقتصادى، امنیتى، فرهنگى ایران با اتحادیه اروپا، نقاط ضعف و قوتهاى آن بررسى کارشناسانه شود.40. وکیلالرعایا، یونس; دانایى، ابوالفضل، موانع و مشکلات جذب سرمایه گذارى خارجى و راهکارهاى مناسب براى جذب آن، اطلاعات سیاسى - اقتصادى، 29 اسفند 138341. حجم روزانه معاملات ارزى از 200 میلیارد دلار در سال 1985 به 1230 میلیارد دلار در سال 1995 و اکنون به 1/5 تریلیون دلار افزایش یافته است.42. تعداد شرکتهاى فراملیتى از 7 هزار شرکت اصلى و 36 هزار شرکت وابسته در سال 1970 به 63 هزار شرکت مادر و 690 هزار شرکت مرتبط و وابسته در سال 1999 افزایش یافته است. در سال 1999 تقریباً 1/4 تولید ناخالص داخلى جهان توسط شرکتهاى فراملیتى ایجاد شده است.43. در تاریخ 5 خرداد 1384، پاسکال لامى بهعنوان رییس جدید سازمان تجارت جهانى برگزیده شد و این سازمان پس از حدود 10 سال، با بیست و سومین درخواست ایران براى پیوستن بهWTO موافقت کرد به موجب این موافقت، نماینده ایران مىتواند بهعنوان عضو ناظر در تمامى نشستهاى این سازمان شرکت کند. این امر از سوى کمیسیون اروپا نیز حمایت شد. ایران نخستین بار در سپتامبر 1996 درخواست خود را براى پیوستن به این سازمان جهانى مطرح کرد; اما از آن پس در تمام نشستهاى شوراى عمومى با وتوى آمریکا مواجه مىگردید. شاید بتوان گفت علت کارشکنىها و مخالفتهاى متعدد امریکا با عضویت ایران در سازمان تجارت جهانى در طى 15 مرحله طرح موضوع در سازمان مزبور آن باشد که اگر ایران وارد سازمان تجارت جهانى شود، سرمایههاى اروپایى در ایران همه جا قدرت را در دست مىگیرند و این براى امریکا غیر قابل تحمل است; براى تحلیل در این خصوص به رضایى، فرهاد، پذیرش درخواست عضویت ایران درWTO ، کتابخانه دیجیتالى دید، 10 خرداد 1384; May 31 2005 مراجعه کنید. 44. رضایى، فرهاد، پذیرش درخواست عضویت ایران در WTO ، کتابخانه دیجیتالى دید، 10 خرداد 138445. سطح درآمد سرانه و تولید سرانه در اقتصاد ایران همچنان پایین است و طى بیست سال گذشته، رشد سالیانه درآمد سرانه معادل 8% بوده است. بنا به محاسبه همین مؤسسه، سطح درآمد سرانه واقعى فعلىتقریباً معادل سالهاى اولیه دهه60 است. همین گزارش مىافزاید در سال 2002 میزان تولید WDI (بر اساس آمار شاخص توسعه جهانى) سرانه سال 2000 به قیمت ثابت سال 1995 در ایران یک هزار و 649 دلار بود. این رقم در کشور کره جنوبى بیش از 13 هزاردلار، مالزى حدود پنج هزار و ترکیه بیش از سه هزار دلار است . همچنین در همین سال درآمد سرانه ایران شش هزار دلار، کره جنوبى بیش از 17 هزار دلار، مالزى بیش از هشت هزار دلار و ترکیه بیش از هفت هزار دلار بود.) ایرنا 20 آبان 1382 برابر با 11 نوامبر2003 بنا به این گزارش، علىرغم اوضاعى که وصف آن رفت، به علت کاهش سرعت افزایش جمعیت از سویى و همزمان، افزایش تولید ناخالص داخلى، درآمد سرانه در سالهاى اخیر افزایش یافته است. دنیاى اقتصاد، سه شنبه، 11 آذر 1382.46. بر اساس گزارش توسعه انسانى که در سال 2003 منتشر شده است در 25 سال گذشته; یعنى طى سالهاى 2001 - 1975 متوسط نرخ رشد سالیانه درآمد سرانه ایران منهاى 0/6% بوده است و این یکى از کمترین میزان نرخ رشد در منطقه آسیا و حتى جهان را به نمایش مىگذارد. همچنین بنا به گزارش قائم مقام سازمان ملى بهرهورى ایران: ایران در پایینترین سطح بهرهورى در آسیا قرار دارد و ارادهاى نیز براى تغییر وضعیت موجود مشاهده نمىشود. دنیاى اقتصاد، سه شنبه، 11آذر 1382.47. بنا به تحقیق بیژن بیدآباد، عضو پژوهشکده پولى و بانکى: «حجم زیادى از سرمایه ایرانیان در کشورهاى خارجى; از جمله امارات متحده عربى، سنگاپور، مالزى، ترکیه، آلمان و امریکا سرمایهگذارى شده است» (ایسنا، 14 آبان 1382). میانگین فرار سرمایه در سالهاى 63 تا 74 سالیانه حدود 8 میلیارد دلار گزارش شده است. همچنین براساس آمار ارائه شده در سالهاى گذشته، حدود 45 هزار پزشک ایرانى در کانادا مشغول به کار شدند. این کارشناس اقتصادى با بیان این که در سال 1988 بیش از 250 هزار نفر متخصص ایرانى در امریکا مشغول فعالیت بودهاند، گفت: «در حال حاضر آمار دقیقى از میزان فرار سرمایه به خارج از کشور وجود ندارد.» (همان منبع). در تأیید این مطلب، دبیر انجمن نخبگان کشور معتقد است بیش از 60 درصد نخبگان علمى کشور پس از فارغالتحصیلى به سایر کشورها مهاجرت مىکنند. او مىگوید: در حال حاضر آمار دقیقى از مهاجرت نخبگان در دست نیست و آمارهاى اعلام شده از سوىوزارتخانههاى علوم و بهداشت نیز با یکدیگر تناسب و هماهنگى ندارند. دنیاى اقتصاد، سه شنبه،20آبان 1382.به گمان دبیر انجمن نخبگان کشور، به علت نبود آینده روشن و سیاستگذارىهاى کلان در جهت رشد علمى، عدم استفاده بهینه از نیروهاى جوان و نخبه، عدم امنیت شغلى، اجتماعى، رفاهى و سیاسى عامل مهاجرت جمع زیادى از نخبگان علمى کشور مىباشد (همان).48. وکیل الرعایا، یونس; دانایى، ابوالفضل، موانع و مشکلات جذب سرمایه گذارى خارجى و راهکارهاى مناسب براى جذب آن، اطلاعات سیاسى - اقتصادى، 29 اسفند 138349 دنیاى اقتصاد، 21 مهر8250. مرکز بررسىهاى استراتژیک ریاست جمهورى، معاونت اقتصادى، گزارش بانک جهانى چارچوب میان مدت گذار اقتصادى تبدیل ثروت نفت به توسعه، 30 اسفند 138251. به عنوان مثال; چنانچه جمهورى اسلامى بخواهد به اهداف چشمانداز افق 20 ساله در بخش انرژى و صنعت نفت کشور برسد، لازم است ظرفیت تولید نفت خام کشور(PGC) در ده سال آینده (سالهاى 1393 و 94) به 5 میلیون و 800 (هزار بشکه در روز برسد که این میزان تنها با احتساب تولید 450 تا 500 هزار بشکه نفت خام به دست آمده از توسعه بلوکهاى اکتشافى جدید در خشکى و دریا امکان پذیر است. در این خصوص به www.shana.ir رجوع کنید.
بنابراین تعاملى منطقهاى و بین المللى جمهورى اسلامى طى 20 سال آینده جایگاه ویژهاى در چشمانداز 20 ساله کشور دارد که در این مقاله مورد بررسى قرار گرفته است.
جایگاه ایدئولوژیک و ژئوکالچر ایران در جهان اسلام، جایگاه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران در منطقه، جایگاه ژئوپلتیک وژئو استراتژیک ایران در جامعه بین الملل و جایگاه ژئواکونومیک ایران در منطقه و جامعه بین المللى مهمترین عناوین این مقاله مىباشد.
مقدمه
اصولاً تهیه چشماندازهاى بلندمدت در کشورها موضوعى است که در سالهاى اخیر توجه دولتمردان اکثر کشورها را به خود جلب کرده است. خوشبختانه مراجع ذیصلاح جمهورى اسلامى ایران با توجه به عواملى همچون: ضرورتها و الزامهاى ناشى از آرمانهاى قانون اساسى، تحوّلات بینالمللى و حاکمیت فضاى نوین اقتصادى در جهان، تحولات علمى و فناورىهاى نو، نظریات علمى، شناخت امکانات و محدودیتهاى محیطى، بهره گیرى از تجارب خود و دیگران، و همچنین واقعیتهاى اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و سیاسى موجود کشور، سند چشم انداز1 در افق 1404ه' (2025 میلادى) ر برگزیدهاند تا کشور ایران در طى 20 سال برنامهریزى و اجراى درست، به کشورى توسعهیافته و داراى جایگاه اول اقتصادى، علمى و فناورى در سطح منطقه، توأم با حفظ هویّت اسلامى و انقلابى و الهامبخش در جهان اسلام، همراه با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بینالمللى تبدیل گردد.2سند چشمانداز جمهورى اسلامى ایران در افق 1404 هجرى شمسى، بر اساس مطالعات جامع کارشناسىِ مجمع تشخیص مصلحت نظام و اصول و جهتگیرىهاى مقام معظم رهبرى، در سال 1382 تصویب و به قواى مختلف ابلاغ گردید، و از ابتداى سال 1384 عمل مبناى قانونگذارى کشور و تصمیمات کلان نظام و سیاست دولت شده است.
بدیهى است سند چشمانداز مصوّب 20 ساله کشور، نه تنها نوعى انسجام و یکپارچگى در عزم و اراده ملى، در میان مسؤولان و نخبگان کشور به وجود آورده و آثار و پیامدهاى مثبتى چون الهامبخشى و پاسخگویى به نیازهاى اساسى جامعه به دنبال خواهد داشت; بلکهاز تکرار تجربه جلوگیرى نموده، به پیشرفت همه جانبه و رو به جلوى کشور شتابمىبخشد، و به بهینهسازى فرصتها پرداخته، چالشهاى احتمالى را به فرصته تبدیل مىکند.
به اعتقاد نویسنده، اگر چه تدوین سند چشمانداز 20 ساله کشور، گامى بسیار مهم وارزنده در شفاف سازى مسیر طولانى مدت پیشرفت همه جانبه و جهت دار کشور است، اما دغدغههاى جدّى سند چشمانداز، تعیین الزامات و مقدمات اجرایى آن; برنامهریزى صحیح براى تحقّق اهداف آن، رفع شکاف موجود میان امکانات اجرایى و اهداف دراز مدت آن; یافتن روشهاى مشارکت فعال همه بخشهاى کشور در راستاى تحقق اهداف آن، و بالأخره چگونگى استفاده از فرصتها و مواجهه با چالش هایى است که در برنامهریزى و اجراى آن به وجود مىآید.
نویسنده در این نوشتار، درصدد تبیین اصول و اهداف سند چشمانداز 20 ساله ایران در قلمرو داخلى نیست بلکه آن جهاتى را بحث مىکند که در استقرار جریان رشد و توسعه پایدار و کم کردن فاصله کشور با کشورهاى نوخاسته صنعتى و ارتقاى موقعیت بینالمللى و منطقهاى مؤثر است; به گونهاى که ایران تا افق چشمانداز 1404هجرى شمسى، جایگاه اول خود را در منطقه به دست آورد.
نویسنده در مقام تحلیل از جایگاه ایران در تعامل منطقهاى و بین المللى در افق 1404 هجرى شمسى، در ابتدا ضمن بحث از تقابل انقلاب اسلامى ایران با نظام تک قطبى و تبیین جایگاه ایدئولوژیک و ژئوکالچر ایران در جهان اسلام، نحوه تحقق اهداف سند چشمانداز در حفظ و ارتقاى جایگاه ایران در جهان اسلام را مورد کنکاش قرار مىدهد. آنگاه پس از بررسى جایگاه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران در منطقه آسیاى جنوب غربى بهویژه خاورمیانه و دریاى خزر، چالشهاى جدى که ایران در این منطقه با آن مواجه است و چگونگى تحقق اهداف سند چشم انداز در حفظ و ارتقاى جایگاه ایران در منطقه آسیاى جنوب غربى را بررسى مىکند.
نظر به اهمیت جایگاه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران در جامعه بین المللى، و شناختمحیط جامعه بین المللى بخصوص موضوع جهانى شدن و فضاى حاکم بر آن، نویسنده در این نوشتار نحوه تعامل ایران با جامعه بین المللى را بررسى کرده و چگونگىتحقق اهداف سند چشمانداز در حفظ و ارتقاى جایگاه ایران در جامعه بین المللىرا تبیین مىکند.
نویسنده پس از بحث از جایگاه ژئواکونومیک ایران در منطقه و جامعه بینالمللى موضوع جهانى شدن اقتصاد و تعامل ایران با اقتصاد منطقهاى و بین المللى، به بیان چالشهاى اقتصادى ایران در منطقه و جامعه بین الملل پرداخته و نحوه تحقق اهداف سند چشمانداز در حفظ و ارتقاى جایگاه ژئواکونومیک ایران در جامعه بینالملل را تبیین مىکند.
خاتمه آنکه، این مقاله تلاش مىکند عوامل و راهکارهایى که جمهورى اسلامى ایران را براى دستیابى به جایگاه اول اقتصادى، علمى و فناورى در سطح منطقه آسیاى جنوب غربى و حفظ جایگاه خود در جهان اسلام و تعامل بین المللى هدایت کند را شناسایى وپیشنهاد کند.
قسمت اول جایگاه ایدئولوژیک و ژئوکالچر (فرهنگى) ایران در جهان اسلامالف - جایگاه انقلاب اسلامى ایران در جهان اسلاماز نظر فرهنگى و اعتقادى، ایران در مرکزیت جهان اسلام قرار گرفته است; به طورى که در روند تحوّلات آینده جهان، مىتواند با بعضى از کشورهاى منطقه نقش ارزندهاى را ایفا کند. گستردگى تمدن ایرانى - اسلامى و فرهنگ پارسى و میراث گرانبهاى آن و گذشته تاریخى درخشان این سرزمین، پیوند عمیق فرهنگى، فکرى و جغرافیایى با کشورهاى پیرامون خود دارد و میان اقوام مختلفِ ساکن در قفقاز، آسیاى میانه، کشورهاى حاشیه جنوبى خلیج فارس، پاکستان و کشورهاى همسایه غربى; یعنى عراق و ترکیه تا شاخ آفریقا3 منطقهاى استراتژیک را به وجود آورده که نشان دهنده امکانات بالقوه و بالفعل براى گسترش همکارىهاى دو جانبه و چند جانبه منطقهاى وجهانىمىباشد.
داشتن تاریخ و تمدنى کهن، با غناى فرهنگ اسلامى و دینى و وجود آثار تاریخى مناسب فرهنگى و دینى در کشور و قابلیت صدور کالاهاى فرهنگى و دینى به فراسوى مرزها در جهان اسلام، به جمهورى اسلامى ایران جایگاه ویژهاى جهت نفوذ فرهنگى - تمدنى (ایرانى - اسلامى) در جهان اسلام مىبخشد.
ب - تقابل انقلاب اسلامى ایران با نظام تک قطبىبخش قابل توجهى از موقعیت کنونى جمهورى اسلامى ایران در جامعه بینالمللى متأثر از پیروزى انقلاب اسلامى ایران در سال 1357 است. شعارها، اهداف و آرمان هایى که همراهبا انقلاب اسلامى در ایران مطرح گردید، هم در سطح منطقه و هم در سطح بینالمللى،تأثیرات غیر قابل انکارى بر جاى گذاشت و به دنبال خود، جایگاه جمهورىاسلامى ایران رانیز در سطح ژئوکالچر4 متحوّل ساخت. انقلاب اسلامى ایران پیش از آن که یک کوشش مردمى براى متحوّل ساختن وضعیت داخلى در یک واحد ملى باشد، حاوى پیامهایى درمقابله با وضعیت زور و زر و تزویر موجود جهانى بود. این پیامهانه تنها وضع موجود را زیر سؤال مىبرد بلکه ماهیت آن را نیز غیر اخلاقى و مستحق دگرگونى مىدانست.
در واقع از لحاظ تاریخى، انقلاب شکوهمند اسلامى ایران، نه تنها توانست به عنوان جریان مستقل و مخالف با جریان سیستمى (هژمونى)5 در مقطعى از زمان و در اوج نهادینگى نظام دو قطبى حاکم، کارکرد جبر سیستمى(هژمونى) را زیر سؤال ببرد، بلکه نمونهاى استثنایى از ستیزهگرى یک بازىگر میانى در مقابل قدرتهاى هژمونى حاکم بر سرنوشت جهان بهویژه پس از طرح نظم نوین جهانى توسط ایالات متحده امریکا مىباشد.6توضیح آن که انقلاب اسلامى ایران در فضاى درحال انجماد دو قطبى سخن تازهاى را مطرح ساخت که منطقاً راههاى متفاوت ایدئولوژىهاى دو گانه سوسیالیسم و لیبرالیسم، به سوى هدف مشترک بهشت زمینى را نفى مىکرد و مدعى بود که بهشت زمینى تنها از راه دنبال کردن مسیر بهشت آسمانى قابل دسترسى است. این پیام انقلاب اسلامى ایران در دنیاى پس از جنگ سرد، که لیبرالیسم ایدئولوژى مسلّط نظام یکپارچه بینالمللى را تشکیل مىداد، به صرف همین دلیل، ضدّ نظام حاکم جهانى تلقّى شد.
قدرت هژمونى جهانى که براساس دیدگاه خود به دنبال تک قطبى کردن است و در حال حاضر، اسلام را به عنوان تنها رقیب واقعى خود مىبیند، در یک هجمه نابرابر سیاسى - فرهنگى، اسلام گرایى را مترادف با تروریسم دینى تئورى پردازى کرده و با وارد کردن مفهوم تروریسم دینى به متون و ادبیات سیاسى جهانى، به دنبال شکل دادن اجماع جهانى براى انزواى همه جانبه مسلمانان و کشورهاى اسلامى است. بدون شک تشکیل و هدایت شبکههاى انحرافى; مانند القاعده و یا کنترل رفتار گروهها و افرادى که در قالب تعاریف و معیارهاى نظام بینالمللى تروریست خوانده مىشوند، در حال حاضر واقعیتى غیر قابل انکار و در عین حال تأثیر گذار بر جهان اسلام است.
جمهورى اسلامى ایران با آرمانها و ارزشهاى ساختارى، هنگامى از حیات تثبیت شدهاى برخوردار مىگردد که بتواند به عنوان بازىگرى فعال در چارچوب اصول و قواعد تعریف شده منطقهاى و نظام بینالمللى به بازى خود استمرار و استحکام بخشد. بدیهى است هر گونه تأثیرگذارى در منطقه و یا افزایش حوزه نفوذ مستمر خود در جهان اسلام، نظام تک قطبى جهان حال حاضر را به چالش جدى وادار مىکند.
کاهش نقش منطقهاى و بینالمللى ایران و ممانعت از الگو گیرى دیگر ملتها از جمهورى اسلامى ایران و فشار مضاعف بر جریانات ناب شیعى; آسیب پذیرى هویت ملى ایران و عدم تعریف درست از هویّت ایرانى - اسلامى; تبلیغ در جهت جایگزینى الگوهاى مخرب بیگانه به جاى اسلامى و ملى; و در نهایت ترویج تفکرات غربى که سبب تخریب بنیانهاى اعتقادى و نظام سیاسى مىشود; از جمله چالشهایى است که جمهورى اسلامى ایران در حفظ و ارتقاى جایگاه خود در جهان اسلام با آن مواجه است.
ج - تحقّق اهداف سند چشمانداز در حفظ و ارتقاى جایگاه ایران در جهان اسلامبر اساس سند چشمانداز در افق 1404، جمهورى اسلامى ایران باید الهام بخش، فعال و مؤثر در جهان اسلام، با تحکیم الگوى مردم سالارى دینى، توسعه کارآمد، جامعه اخلاقى، نواندیشى و پویایى فکرى و اجتماعى، تأثیرگذار بر همگرایى اسلامى و منطقهاى بر اساس تعالیم اسلامى و اندیشههاى امام خمینى(قدس سره) باشد. بر این اساس:
* پیشگامى جمهورى اسلامى ایران در طرح الگوى حکومتى مبتنى بر اسلام، تعهدات و الزاماتى را براى این کشور در قبال مسائل و مشکلات مربوط به جهان اسلام ایجاد کرده است; به عبارت دیگر، جمهورى اسلامى ایران به دلیل اصول و اهداف انقلاب اسلامى و نقش تعیین کنندهاى که پس از پیروزى انقلاب اسلامى در میان کشورهاى مسلمان یافته است، نمىتواند نسبت به مسائل جهان اسلام بى توجه باشد.
* تلاش براى اتحاد و همگرایى بیشتر میان کشورهاى اسلامى و حمایت از مسلمانان و ملتهاى مظلوم و مستضعف، بهویژه ملت فلسطین، از اهداف سند چشمانداز مىباشد. البته اگر چه ممکن است با حمایت از مردم مظلوم فلسطین، برچسب مخالفت با نظم نوین جهانى، به خصوص ایالات متحده امریکا بر پیشانى نظام اسلامى ایران بخورد، اما باید توجه داشت که موضوع حمایت از مردم مظلوم فلسطین، یکى از مهمترین مسائل حال حاضر جهان اسلام بوده و مخالفت با آن، نادیده گرفتن اهداف انقلاب اسلامى و تعهدات جمهورى اسلامى ایران در قبال مسائل و مشکلات جهان اسلام تلقّى مىشود.
* بنا نهادن جامعهاى که سیاست خارجى آن براساس معیارهاى اسلامى، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بى دریغ از همه مستضعفان جهان، نفى هرگونه سلطه جویى و سلطه پذیرى، حفظ استقلال و تمامیت ارضى، عدم تعهد در برابر قدرتهاى سلطه گر و روابط صلح آمیز متقابل با دول غیر محارب از اهداف سند چشمانداز در افق 1404 مىباشد.
* تحکیم روابط با جهان اسلام و ارائه تصویر روشن از انقلاب اسلامى و تبیین دستاوردها و تجربیات سیاسى، فرهنگى و اقتصادى جمهورى اسلامى ایران و معرفى فرهنگ غنى و هنر تمدن ایرانى و مردم سالارى دینى و همچنین بنا نهادن جامعهاى که سیاست کلّى آن بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامى و وحدت سیاسى و اقتصادى و فرهنگى جهان اسلام استوار گردد، نیازمند به درک صحیح و متعارف از مقتضیات جهان اسلام و ظرفیت و نیازهاى جامعه مسلمانان و برنامهریزى درست و مناسب براى استفاده از فرصتهاى موجود و مواجهه با چالشهاى احتمالى است.در پایان، حفظ هویت اسلامى و ملى، که الهام بخش جهان اسلام حسب چشمانداز جمهورى اسلامى در افق 1404 مىباشد، از موضوعاتى است که در کنار جهانى شدن بایستى مورد ملاحظه جدى قرار گیرد. سه عنصر اساسى هویت اسلامى و ملى، جهانىشدن و سیاست خارجى به عنوان سه جز جدایىناپذیر بایستى به گونهاى مدیریت گردند، که جمهورى اسلامى ایران را به مقاصد خود در تحقق اهداف مندرج در سند چشمانداز هدایت کند. علىرغم این که نه شرقى و نه غربى جز اصول بنیادین سیاست مستقل خارجى ایران پس از انقلاب بوده و هست، جریانهاى بینالمللى، از جمله جهانى شدن، ممکن است آن را در برابر چالشهاى مهمى قرار دهد. در هر حال، در تعامل ب جهاناسلام، لازم است استراتژى و سیاست فرهنگى مناسب، از میان بردن بىتفاوتى مردم وتقویت روح مشارکت عمومى، تقویت باورها و ارزشهاى اصیل ملى و اسلامى (از طریق عمل به آنان) اتخاذ شود.
قسمت دوم جایگاه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران در منطقه الف - جایگاه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران در منطقه آسیاى جنوب غربى جمهورى اسلامى ایران، به لحاظ جغرافیایى در آسیاى جنوب غربى، که منطقه و محدوده توسعه ایران در سند چشمانداز افق 1404 هجرى شمسى ایران 20 ساله مىباشد قرار گرفته است که شامل آسیاى میانه، قفقاز،7 خاورمیانه کوچک، خلیج فارس و شبه قاره (افغانستان و پاکستان)8 است. قرار گرفتن ایران در این منطقه ژئوپلتیک وژئواستراتژیک از جهان، که محل تلاقى و راه ارتباطى اروپا به جنوب و جنوب شرق آسیا(محل زندگى بیش از یک سوم جمعیت جهان)، و پل ارتباطى میان سه قاره اروپا، آسیا وآفریقا مىباشد و امکان دسترسى کشورهاى تازه استقلال یافته به آبهاى آزاد از طریق ایرانرا فراهم مىسازد، کشور عزیز ما را خواسته یا ناخواسته در متن تحولات مهم جهانىقرار مىدهد.9 در ذیل به برخى از جنبههاى ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک، و ژئواکونومیک ایران در منطقه مىپردازیم:
* حساسیتهاى امنیتى - سیاسى حاکم بر منطقه، بهویژه نزدیکى جغرافیایى ایران به اسرائیل غاصب، که امنیت آن به لحاظ استراتژیکى براى امریکا از اهمیت زیادى برخوردار است، و همچنین موقعیت ژئواستراتژیک، جمعیت کمّى و کیفى سرزمینى، منابع سرشار انرژى، و ظرفیتهاى بالقوه و بالفعل رشد و توسعه ایران، کشور عزیز ما را مرکز ثقل اهرم سیاست خارجى قدرتهاى بزرگ قرار داده است، به حدى است که حتى بىطرفى ایران در خصوص مسائل منطقهاى وبینالمللى براى قدرتهاى بزرگ رضایت بخش و قانع کننده نباشد.10 بر ایناساس، با توجه به این که ایران در این منطقه حساس جهانى، داراى نقش وموقعیت حساسى است که امریکا در عرصه سیاستهاى استراتژیک خود در قبال خاورمیانه نمىتواند آن را مد نظرقرار ندهد، رفتار امریکا ب جمهورىاسلامى ایران و قراردادن ایران در محور شرارت از یک طرف و انتقال خط مهار ایران توسط امریکا از البرز به منتهىالیه زاگرس و در نهایت تکمیلمحاصره ایران از جهات شمال و جنوب و قرار دادن ایران در حلقه انگشترى (Road Ring) متحدان خود، بسیار قابل ملاحظه و تأمل است.11
* به دلیل ضعف ساختار اقتصادى کشورهاى منطقه، به خصوص کشورهاى آسیاى مرکزى و قفقاز و عدم توانایى لازم براى همراهى با فرایند جهانىشدن، سرمایهگذارى ایران در این منطقه موجب تأمین منافع ملى این کشور خواهد شد.
به نظر نمىرسد که توسعه یافتگى در 5 حوزه پیش گفته بدون حضور ایران به آسانى ممکن باشد. بنابراین، ایران باید آن قدر پیشرفت داشته باشد که امنیت،12صلح و توسعه را در درون خود و منطقه پیاده کند.
* پس از فروپاشى اتحاد جماهیر شوروى و از میان رفتن مرکزیت سیاست خارجى امریکا در بلوک شرق، موضوعاتى مانند بروز شکاف میان امریکا و شرکاى استراتژیک آن، رویکرد مخالفتجویانه چین، ناتوانى امریکا از کنترل تکثیر سلاحهاى هستهاى، گرایش روسیه به اقتدارگرایى، تقلیل جایگاه بىهمتاى اقتصادى، اطلاعاتى و نظامى و همچنین ناتوانى امریکا از ارتقاى آزادى، همگى باعث شده است که امریکا در سیاست خارجى خود تجدید نظر کرده و منافع خود را در تعیین اولویتهاى سیاسى خارجى جدید به منطقه آسیاى جنوب غربى بهویژه کشور ایران متمرکز کند. سرمایه گذارىهاى طولانى مدت امریکا در سالهاى اخیر حتى به بهاى از دست دادن اعتبار و وجهه بینالمللى و حقوق بشرى خود در تجاوزات اشغالگرایانه به عراق و افغانستان13وقلع و قمع مبارزان فلسطینى با دستان رژیم سرسپرده و نامشروع اسرائیل، بدان جهت صورت مىپذیرد که ایران داراى موقعیت ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک بالایى است که با توجه جدى به منطقه مىتواند در نهایت جایگاه خود را در نظام بینالملل ارتقا بخشیده و به عنوان یک قدرت رقیب و یا حداقل یک مزاحم جدى براى ایالات متحده آمریکا تبدیل گردد.14
* بر خلاف دوران جنگ سرد، که بنیان قلمروهاى ژئواستراتژیک بر اساس توان نظامى و جغرافیایى و ایدئولوژیک بنا شده بود، پس از پایان جنگ سرد به دلایل فراوان; از جمله هزینه بسیار بالاى تسلیحات نظامى، مسائل نظامى و ایدئولوژیک، اهمیت خود را در تعیین اهمیت مناطق ژئواستراتژیک از دست داد و عوامل انسانى و اقتصادى جایگزین آن شد. نظر به این که ملاک قدرت در قرن بیست و یکم میلادى توانمندى اقتصادى در سطح بینالمللى است، خاورمیانه و بهویژه منطقه خلیجفارس به دلیل داشتن این توانمندى، از مناطق مهم ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک خواهد بود. طبیعى است ایران نیز به عنوان یکى از کشورهاى منطقه، در قرن بیست و یکم، از لحاظ راهبردى و اقتصادى، از اهمیت زیادى برخوردار خواهد بود.15
در هر حال، بدیهى است دستیابى به جایگاه هژمونیک و ایفاى نقش مؤثرتر در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه، همواره یکى از اهداف سیاست خارجى ایران بوده است. امریک بهعنوان ابرقدرت جهان در تلاش است تا از طریق به کارگیرى دیپلماسى قهرآمیز، ایران ر در چارچوب ساختارها و نهادهاى بینالمللى مجبور به پذیرش هنجارهاى هژمونیک کند و این کشور را از دستیابى به جایگاه هژمونیک در منطقه بازدارد. به دلیل ماهیت نظام ایران، جهتگیرى سیاست خارجى، موقعیت جغرافیایى حساس و اهمیت استراتژیک و ژئواستراتژیک منطقه خاورمیانه، نظام بینالملل محافظهکار - اعم از هژمونیک و چندقطبى - محدودیتهاى ساختارى شدیدى را براى دستیابى این کشور به موقعیت هژمونیک منطقهاى تحمیل خواهد کرد16 و این امر یکى از چالشهاى عمدهاى است که جمهورى اسلامى ایران در تحقّق اهداف چشمانداز در افق 1404 با آن روبهرو است.
ب - جایگاه ویژه انرژى ایران در منطقه خاورمیانه و دریاى خزر وابستگى پایههاى اصلى اقتصاد کشورهاى توسعه یافته به انرژى نفت و گاز و نیازهاىجهانى به ذخایر معدنى و هیدروکربورى موجود از یک طرف و قرارگرفتن جمهورى اسلامى ایران در مرکز بیضى استراتژیک هیدروکربورى جهان در خاور میانه وآسیاى میانه، که منبع اصلى تغذیه انرژى جهان به شمار مىرود و بخش قابل توجه منابعنفت و گاز جهان را در خود جاى داده است، از طرف دیگر، موقعیت جمهورى اسلامىایران را از لحاظ دسترسى و تسلّط بر منابع نفت و گاز و راههاى انتقال آن، منحصر بهفرد مىکند.کشور ایران با دارا بودن بیش از 130 میلیارد بشکه نفت قابل استحصال و 27 تریلیون مترمکعب گاز و با محاسبه ارزش ذخایر هیدروکربورى کشور در حدود 3 هزار میلیارد دلار و برخوردار بودن برکات الهى براى بیش از یکصد سال آینده، آن هم در حالى که هنوز درپهنه گستردهاى از ایران زمین (یعنى 80%) عملیات اکتشافى صورت نگرفته است، داراىنعمتهاى سرشار الهى در منطقه، بلکه جهان است و در صورتى که منابع هیدروکربورى کشور به درستى هدایت و مدیریت شوند مىتواند توسعه همه جانبه کشور را به دنبال داشته و تمدن بزرگ ایران اسلامى، این آرزوى دیرینه ملت این سرزمین، ر دردنیاشکل دهد.
ایران تنها کشورى است که به هر دو حوزه نفت و گاز خلیج فارس و دریاى خزر17دسترسى مستقیم دارد. جمهورى اسلامى ایران طولانى ترین ساحل را در خلیج فارس; یعنىبزرگترین منبع انرژى جهانى را به خود اختصاص داده است و در شمال نیز ب حوزهنفتو گاز دریاى خزر مجاورت بلاواسطه دارد. این مجاورت و تسلط، حتى اگر درحال حاضر فواید عملى چندانى بر آن مترتب نباشد، همچنان تعیین کننده و تأثیرگذاراست.
دو سوم ذخایر ثابت شده نفت و یک سوم ذخایر ثابت شده گاز در خاورمیانه نهفته است.
وجود منافع عمده انرژى و نفت در خاورمیانه موقعیت ایران را به حدّى ارتقا بخشیده است که با اکثر کشورهاى همسایه، داراى علایق مشترک ژئوپلتیک مىباشد. منطقه خاورمیانه جزو حساسترین مناطق جهان است، به طورى که قدرتهاى جهانى در هرسطحى که باشند، منافع خود را در این منطقه تعریف کردهاند.18 امروزه اقتصاد جهانى با نفت و گاز منطقه خاورمیانه گره خورده است و مصرف کنندگان انرژى در جهان به خصوص ایالات متحده آمریکا به انرژى این منطقه وابستگى دارند و همین وابستگى سبب شده که منطقه خاورمیانه را به عنوان علایق ژئوپلتیک خود تعریف کنند.19
قدرتهاى بزرگ تلاش مىکنند تا با حضور بیشتر خود درخاورمیانه ضمن رسیدن به این منابع، قدرتهاى رقیب خود را به چالش کشانند و به آن، شکل چالش ژئوپلتیک دهند. در این میان، امریکایىها همواره نگران روابط رو به رشد ایران با رقباى امریکا در بازار جهانى انرژى هستند.
بررسى ذخایر دریاى خزر،20 خطوط لوله مطرح، ویژگىها و ضعفهاى آنها از لحاظ اقتصادى - امنیتى، مسافت و مسائل زیستمحیطى مربوط به دریاى خزر، مدیترانه، تنگه بسفر، دریاى سیاه و آبراه ولگا - دن حایز اهمیت است. خطوط لوله انتقالى از مسیر ایران بهغرب به مقصد اروپا و جنوب خلیجفارس به عنوان کوتاهترین، امنترین و اقتصادىترین مسیرهاى مطرح، اگر چه با ممانعتهاى ایالات متحده مواجه شد،21 اما هیچگاه از موقعیت حساس و ژئوپلتیک ایران نکاسته است. در هر حال، ایران براى منطقه محصور در خشکى آسیاى مرکزى، یک کشور ترانزیتى مطلوب است که مىتواند تولیدات نفت و گاز قزاقستانو ترکمنستان را به بهترین شکل به دریاى آزاد برساند و با وجود تلاش دولت امریکا براى نادیده گرفتن این ویژگى و سیاسى کردن راه انتقال نفت و گاز، هنوز ایران به عنوان امنترین، اقتصادىترین و کوتاهترین مسیر براى انتقال منابع انرژى به آبهاى آزادمطرح است.
در برابر افزایش حضور اقتصادى و نظامى آمریکا و اسرائیل در منطقه خزر، که بىشک منافع و امنیت ملى ایران را تحت تأثیر قرار خواهد داد و در جهت مقابله با تلاش مزورانه امریکا و اسرائیل براى انزواى سیاسى و اقتصادى ایران در منطقه بر مبناى سه محور «حمایت از الگوى سکولار ترکیه»، «دخالت در امر مربوط به وضعیت حقوقى دریاى خزر» و «پىگیرى سیاست توسعه ناتو به سوى شرق»، ایران نیز بایستى به اقداماتى همچون بهبود روابط با کشورهاى این منطقه دست بزند، اگر چه متأسفانه با دخالتهاى پنهان و آشکار ایالاتمتحده و گهگاه سکوت رضایتمندانه روسیه اجازه ایفاى نقش مؤثرتر به ایران داده نشده است، اما در هر حال اولویت دادن به بحث دریاى خزر، تقویت همکارىهاى منطقهاى و تأکید بر سیاست تنشزدایى، امرى ضرورى براى ایران است.
در وضعیت کنونى، بیشترین درآمد نفتى را کشورهاى آذربایجان و قزاقستان از منطقهخزر دارند و یا آذربایجان و روسیه همکارىهاى دوجانبه براى بهره بردارى از منابعنفت دارند، ولى ایران نه تنها نتوانسته است از حق خود استفاده کند، بلکه کم کم این حقاز او گرفته مىشود که براى رهایى از این وضعیت باید به طورجدى مسأله خزر را دررأس برنامههاى سیاست خارجى قرار داد و آن را مانند بحث خلیج فارس، مسأله روز افکار عمومى کرد.
ج - چالشهاى ایران در منطقه خاورمیانه متأسفانه جمهورى اسلامى ایران علىرغم شعارهاى اسلامى و متمدّنانه خود، تاکنون قادر نبوده است که منافع سیاسى - اقتصادى ناشى از این شعارها را کاملاً به دست آورد و ایران را تبدیل به یک قدرت بزرگ در خاورمیانه نماید. انفعال ایران در سطح منطقه خاورمیانه پس از انقلاب اسلامى و علیرغم شعارهاى مربوط به تنشزدایى در دولتهاى گذشته، سؤال جدى را در برابر مسؤولان نظام قرار مىدهد که ایران چگونه مىتواند با تبدیل به قدرت هژمون منطقهاى، به این وضعیت پایان بخشد؟ موارد زیر به درستى بیانگر چالشهاى ایران در منطقه است:
* وجود تعداد زیاد کشورهاى همسایه22 و منابع تنش و تهدید قومى، مرزى، فرهنگى، نژادى و فرقهاى از یک طرف، و توسعه نفوذ روزافزون امریکا در این کشورها و ایجاد و تقویت حکومتهاى حامى سیاستهاى امریکا از طرف دیگر، محدودیتهایى براى توسعه منطقهاى جمهورى اسلامى ایران ایجاد کرده است.
* وجود رژیم اشغالگر قدس و تلاش آن براى توسعه نفوذ خود در کشورهاى همجوار و منطقه با حمایت صریح و مستقیم آمریکا جهت رودررو قرار دادن این کشورها با جمهورى اسلامى ایران از یک سو، و همکارى گسترده نظامى کشورهاى منطقه با ناتو و امریکایى شدن نظام کشورهاى همسایه از سوى دیگر، چالشهاى جدى را فراروى جمهورى اسلامى ایران قرار داده است.
* به دلیل تبلیغات گسترده واهى و مسموم بر ضدّ انقلاب اسلامى ایران در سطحمنطقه و بینالملل و ارائه تصویر مخدوش، ابهام آمیز، غلط و ناشایست ازانقلاب اسلامى ایران و اهداف آن در خارج از مرزهاى کشور، ایران اسلامى تاکنون نتوانسته است آرمانهاى واقعى و پیام عدالت خواهانه و بشردوستانه خود را به درستى به توجه مردم کشورهاى همسایه برساند. لذا متأسفانه دیدهمىشود که در سالهاى حاکمیت رژیم دست نشانده طالبان بر افغانستان، تأثیر جمهورى اسلامى ایران در تحوّلات افغانستان حتى از کشورهاى کوچکى مثل امارات متحده عربى و یا جمهورى آذربایجان کمتر بوده است.23 یا آن کهدرجنگ نابرابر اشغالگرایانه آمریکا در افغانستان و عراق، علىرغم آن کهجمهورى اسلامى ایران در مقایسه با کشورهاى دیگر24 منطقه، نظیر پاکستان وترکیه،25 از منابع بالقوه بیشترى در این کشورها برخوردار بوده، امّا متأسفانه نتوانسته است به طور کامل از منابع و توانایىها وامکانات خود در سرزمینهاى اشغالى استفاده کند، و به عنوان یک بازىگر فعال و مؤثر، امکانات بالقوه خود ر به فعل تبدیل نماید.26
* کاهش اقتدار کشورهاى حوزه خلیج فارس در مدیریت عرصه انرژى جهان; افزایش قدرت امریکا در تأثیر گذارى بر تصمیمگیرىهاى اوپک; اتحاد مصرف کنندگان نفت در غرب و تحت مدیریت شرکتهاى چند ملیتى و عدم واکنش مناسب خریداران نفت در سراسر جهان و بالاخره تحریم گسترده اقتصادى آمریکا بر ضدّ ایران،27 از دیگر چالشهایى است که ایران در منطقه با آن مواجه است.
بدین ترتیب ملاحظه مىشود اگر چه شاید هیچ یک از کشورهاى مربوط به زیرسیستمهاى خلیج فارس، خاورمیانه، آسیاى شمال غربى و شبه قاره، امتیازهاى ویژه ایران در منطقه ر ندارند اما حقیقت تلخ آن است که توانایى تأثیر گذارى ایران در منطقه، حتى به اندازه کشورهایى چون مصر، عربستان، ترکیه، اسرائیل غاصب و پاکستان نبوده است!
اگر چه جمهورى اسلامى ایران، از یک طرف پیوسته شعار رهبرى جهان اسلام را سر داده و هزینههاى چنین شعارهایى را نیز مىپردازد و از طرف دیگر در سالهاى اخیر همواره سیاستهاى نرم افزارانه ایران در لواى تنشزدایى و گفتگوى تمدنها و ائتلاف براى صلح در دستور کار بوده است، اما متأسفانه نتوانسته است امتیازات چندانى را در سیاستهاى خارجى خود کسب کند; بگونهاى که نه تنها براى تحقق شعارهاى خود قدرت لازم و کافى نداشته، بلکه نتوانسته است شعارهاى خود را از مرزهاى جنوب لبنان28 و بخشى از فلسطین فراتر ببرد.
برخوردهاى انفعالى ایران در منطقه، علاوه بر وجود چالشهاى پیش گفته، ممکن استناشى از نداشتن یک سند چشمانداز ملى طولانى مدت و در نتیجه فقدان استراتژىمشخص و آشکار در سیاستهاى راهبردى منطقهاى و بینالمللى و همچنین عملکرد واکنشى و منعطفانه ایران در مقایسه با سایر رقبا و یا بازىگران بینالمللى ومنطقهاىباشد.
د - تحقّق اهداف سند چشمانداز در حفظ و ارتقاى جایگاه ایران در منطقه آسیاى جنوب غربى طبق سند چشمانداز در افق 1404، دست یافتن جمهورى اسلامى ایران به جایگاه اول اقتصادى، علمى و فناورى در سطح منطقهاى آسیاى جنوب غربى (شامل آسیاى میانه و قفقاز،29 خاورمیانه و کشورهاى همسایه) با تأکید بر جنبش نرمافزارى و تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادى، ارتقاى نسبى سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل از اهداف این برنامه است. بر این اساس:
* مفهوم منطقه بلکه منطقهگرایى; پدیدهاى که در طول یک دهه گذشته روندهاى حاکم بر وضعیت جهانى را تحت تأثیر قرارداده و حتى به الگویى براى تحلیلمسائل جهانى و بینالمللى تبدیل گردیده، امروزه، مورد توجه قرار گرفتهاست.
* جمهورى اسلامى ایران قادر است از طریق فرایند منطقه گرایى، ورود به جهانى بزرگتر را به محک تجربه و آزمایش بگذارد. توضیح آن که اجراى طرحهاى اقتصادى کلان منطقهاى، گسترش تجارت درون منطقهاى، تقویت بنیادهاى فنى، ارتباطى و اقتصادى منطقهاى وسیاستهاى یکسان در قبال مسائل بینالمللى از ویژگىهاى منطقهگرایى است.30
* بنابراین تفکر منطقهگرایى شیوهاى براى ساختار جهانى شدن از طرف کشورهاى در حال توسعه بوده و مىتواند فرصت مناسبى براى جمهورى اسلامى ایران در این دوره باشد. در این راستا کشور ایران، منطقه وسیع آسیاى جنوب غربى را در چشمانداز خود در افق 1404 مطرح مىکند، منطقهاى به عنوان منطقه ژئواستراتژیک، ژئوپلتیک، ژئواکونومیک (نفت، گاز و بطور کلى انرژى، بازار و تجارت، خطوط مواصلات بینالمللى و احیاى جاده ابریشم) و ژئوکالچرال (منطقه فرهنگى) مطرح است. این حوزه شاید تنها منطقهاى است که تمام شاخصهاى مربوط به تبدیل شدن ایران به یک قدرت منطقهاى را در یک سبد دارد.جمهورى اسلامى ایران به عنوان کشور قدرتمند اقتصادى و نظامى در منطقه خلیج فارس و اقیانوس هند و به لحاظ ظرفیتهاى منطقهاى و گستره ارتباطات پیرامونى مىتواند به تحکیم و تقویت روابط منطقهاى شوراى همکارى خلیج فارس و سادک بپردازد.31
در هر حال چنانچه جمهورى اسلامى ایران بخواهد اهداف سیاست منطقهاى و سیاست خارجى خود را محقق سازد و تبدیل به هژمون منطقه شود بایستى ملاحظات زیر را در نظر داشته و براى تحقق آن برنامهریزى مستمر، هماهنگ و منسجم داشته باشد:
* با توجه به تغییرات موجود در نظام بینالملل و امنیتى شدن فضاى نظام بینالملل پس از یازده سپتامبر 2001 میلادى، ایران باید با بازتعریف سیاسى، نقش و جایگاه منطقهاى و بینالمللى خود در سطح منطقه را تعریف کرده، ارتقاببخشد. بدون شک حفظ و ارتقاى چنین جایگاهى، تنها با ارائه هدفى جدیدو واگذارى به پارادایم جدید، یعنى دسترسى به یک قدرت منطقهاى امکانپذیر است.- تبدیل شدن ایران به یک هژمون منطقهاى البته نه به صورت مکانیکى و فیزیکى و یا صرفاً ایدئولوژیکى، بلکه به صورتى که بتوان از قدرتهاى رقیب در منطقه; چون مصر،32 اسرائیل، ترکیه، عربستان و پاکستان جلوتر رود و تبدیل به لنگر منطقه شود، نیاز به برنامهریزى جامع و کامل دارد. بر این اساس، جمهورى اسلامى ایران به عنوان بزرگترین کشور منطقه خلیج فارس33 بایستى مسؤولیت بیشترى در قبال ثبات و امنیت منطقه داشته باشد. از این رو، لازم استسیاستهاى تعاملى ایران با کشورهاى منطقه، برقرارى روابط دوجانبه وچندجانبه متناسب با چالشهاى جدید بینالمللى; از جمله تروریسم، جهانىشدن، نفت، موافقتنامه گات و غیره در راستاى منافع ملى ومنطقهاىباشد.
- براى تحقق تدریجى سند چشمانداز در افق 1404، جمهورى اسلامى ایران بایستى تمامى زیر سیستمهاى موجود در منطقه را بدرستى شناسایى کند و آنگاه تصمیم بگیرد که در فضاى پس از یازده سپتامبر 2001 با کدامیک از زیر منطقههایى چون ترکیه، قفقاز، عربستان، سوریه، عراق، لبنان، افغانستان، پاکستان و ... حسب اولویت بندى مشخص، ائتلاف امنیتى، سیاسى یا اقتصادى برقرار سازد. البته نظر به این که جمهورى اسلامى ایران شاید نتواند به صورتموضوعى چون سیاسى - اقتصادى و... با همه این کشورها، در آن واحد ائتلاف نماید، بلکه طبعاً بایستى بلوک بندىهاى موجود در سطح منطقهاى ر مدنظر قرار دهد، لذا شناخت شناسى و تعیین منافع گرایى، براى انتخاب اولویتها مهم جلوه خواهد کرد. این شناخت شناسى و تعیین منافع باید بامحاسبه دقیق چگونگى مواجهه با حضور کشورهاى قدرتمند و برتر در منطقه، صورت گیرد.
- جمهورى اسلامى ایران باید علاوه بر پیشرفت اقتصادى، استقرار همه جانبه مردم سالارى دینى و ثبات سیاسى، افزایش توان علمى - فنآورى دستیابى به ثروت و مازاد ملى، دارا بودن برنامه جامع نظام سخت افزارى و نرمافزارى و منابع کمى و کیفى انسانى، به افزایش توان نظامى و بازدارندگى خود مبادرت ورزد و نقش پاسدارى از صلح، امنیت و عدالت در داخل کشور و منطقه را به درستى ایفا کند.
- جمهورى اسلامى در مقابل تعهدات و مسؤولیتهایى که براى حفظ امنیت و توسعه همه جانبه منطقه دارد، مىکوشد و هزینههاى آن را نیز مىپردازد; نظیر تعهدات و ریسکهایى که امروزه ایالات متحده امریکا در منطقه متقبل مىشود،34 بایستى همواره امکانات و منابع داخلى و همچنین منافع ملى خود را در نظر داشته باشد.بر این اساس، جمهورى اسلامى ایران باید در معادلات سیاسى منطقهاى ودر سیاست خارجى خود به گونهاى حضور فعال داشته باشد که اجازه ندهد رفتارى در همسایگى این کشور شکل گیرد که منافع ملى و ارزشهاى حیاتى آن را هدف قرار دهد.
- على رغم سیاستهاى خارجى آمریکا، که از همه کشورهاى منطقه مىخواهددر چارچوب منافع امریکا رفتار نمایند،35 ایران اسلامى باید ضمنحفظ وحراست از حاکمیت و استقلال و آزادى خود در مقابل قدرتهاىبزرگ در منطقه، به خصوص امریکا، عامل نظم و ثبات امنیت وبرقرارى توازن قوا در منطقه بوده و به نفوذ خود در منطقه ثبات و استحکامبخشد.36 در پایان باید گفت جمهورى اسلامى ایران براى حفظ و ارتقاى جایگاه ویژه خود در منطقه، لازم است به تولید قدرت براى بقا و ارتقاى موقعیت ساختارى خود، از طریق الگوهاى مبتنى بر خودیارى و خوداتکایى و نیز ائتلافسازى بپردازد. لذا لازم است ائتلافسازى و ایجاد اعتماد که همان حداکثرسازى همکارى با سایر بازیگران در منطقه است را به عنوان نیاز و دغدغه اصلى سیاست خارجى ایران در دستور کار قرار دهد و سه محور ائتلاف با کشورهاى عربى حوزه خلیج فارس و خاورمیانه; همکارى با کشورهاى حوزه آسیاى مرکزى و قفقاز و همچنین همکارى منطقهاى ایران در چارچوب پیمان شانگهاى را در نظر بگیرد. بدین ترتیب همکارىهاى دو و چندجانبه مىتواند زمینه ساز امنیت و ثبات در منطقه باشد.
قسمت سوم جایگاه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران در جامعه بینالمللى الف - شناخت محیط جامعه بینالمللى لازمه موفقیت هر بازیگرى در سطح بینالملل، شناسایى موقعیت و جایگاه خود و آنگاه برنامهریزى مناسب براى حفظ و تأثیرگذارى صحیح آن در روابط بینالمللى است. جمهورى اسلامى ایران نیز هنگامى مىتواند شکل و نوع بازى خود را در چار چوب تعامل سیاسى، اقتصادى و فرهنگى به صورت بهینه تبیین و اعمال نماید، که از حوزه توانایىها و ظرفیتهاى موجود خود آگاهى کامل داشته، واقعیتهاى حاکم بر سیاست خارجى را در راستاى حفظ آرمانها و ارزشهاى اسلامى و فرهنگى و همچنین منافع ملى در نظر بگیرد و براى تحقّق اهداف کوتاه و بلند مدت خود حسب سند چشمانداز در افق 1404 برنامهریزى مناسب و صحیح داشته باشد.
ایران کشورى است که تأثیر بسزایى در بازى قدرتهاى بزرگى مانند انگلستان و روسیه داشت و با وجود سیاستهاى استعمارى این دو قدرت هرگز تسلیم این دو کشور نشد. به دنبال تغییرات ژرفى که پس از انقلاب اسلامى در ایران به وجود آمد، در زمینه سیاست خارجى نیز دچار تحوّلات بنیادین شد. شعار «نه شرقى، نه غربى»، تغییرات سیاسى وآرمانهاى منبعث از انقلاب اسلامى ایران، نمونههاى برجسته پیوند سیاست خارجى وداخلى ایران مىباشد.
سیاست ایران به عنوان بازى پنهان با قدرتهاى سیاسى بزرگ، به یک امر اجتنابناپذیر تبدیل شده است. سهم اصول و ارزشهاى ملى و اسلامى و تأثیر به سزاى آن در سیاستهاى خارجى، بدون تردید وضعیت جمهورى اسلامى ایران را در جامعه بینالملل وضعیتى کامل منحصر به فرد، پیچیده و غیر قابل مقایسه بخشیده است.
ایران با داشتن جمعیت و نیروى انسانى کیفى; ذخایر عظیم هیدروکربورى; موقعیت خاص ژئوپلتیک; موقعیت ژئواستراتژى جهانى; نفوذ فرهنگى و تمدن غنى ایرانى - اسلامى; و برخوردار بودن از حوزه نفوذ فرهنگى و تمدنى ایرانى - اسلامى و استقلالطلبى جدى، در کنار سایر عناصر قدرت ملى ایران (توانایى سیاسى، اقتصادى، نظامى، منابع طبیعىو ...)، علاوه بر سطح منطقهاى، در ابعاد جهانى نیز از جایگاه ویژهاى برخوردار استکه قادر خواهد بود علاوه بر تأثیرگذارى در منطقه، در نظام تک قطبى جهان نیز مؤثرواقع شود.
ب - جهانى شدن و فضاى حاکم بر آن جهانى شدن را مىتوان گسترش تشابهات، پیوندها و ارتباطات اقتصادى، فرهنگى و اجتماعى میان مردم جهان و کمرنگ شدن تأثیر قلمروهاى سیاسى و قید و بندهاى ممنوعه در آنها تعریف کرد. جهانى شدن برایندى غیر ارادى از یک رشته طرحهاى ارادى و از پیش تعیین شده براى یکپارچگى جهان در زمینههاى مختلف فرهنگ، محیط زیست، اقتصاد و سیاست است.
جهانى شدن به عنوان یک پدیده ریشه دار در جوامع انسانى از گذشتههاى دور، که به شکل گیرى فضاى واحد و همگون جهانى در همه پدیدهها و متغیّرهاى سیاسى، اقتصادى و اجتماعى - فرهنگى رخ مىدهد یک فرایند واقعى رو به تکامل است که امروزه تمامى جوامع بشرى و حکومتها را هدف قرار داده است. جهانى شدن از اواسط سده بیستم در ابعاد زیر، شتابى ناگهانى پیداکرده است که موجب تحوّلات و تغییرات گسترده گردیده و هر روز شتاب بیش از پیش به خود مىگیرد:37
- جهانى شدن در ابعاد سیاسى، با فروپاشى کمونیسم و ابرقدرت شرق و تکمیل پیوستگى آن به اردوگاه سرمایه دارى و تغییر نظام دو قطبى قدیم به نظم نوین جهانى به رهبرى غرب و آمریکا و حضور بازیگران غیر دولتى در صحنه روابط بینالملل، که تعهدات دولت ملى را بر دوش ندارند و در عین حال با رفتار خود قادر به تأثیرگذارى بر کل نظام و تعاملات جهانى هستند، در حال تکامل تدریجى بوده و در این راستا با بىرحمى تمام درصدد برداشتن هر گونه مانعى از سر راه و حذف هر نوع رقیبى مىباشند.
- جهانى شدن در ابعاد اقتصادى با ظهور فنآورىهاى نوین در عرصه ارتباطات و انتقال اطلاعات، وقوع تحوّلات در فرایندهاى اجتماعى دیگرى مانند فراصنعتى شدن و فرانوگرایى، ظهور شرکتهاى چند ملیتى و جهانى شدن تولید کالاها و خدمات، افزایش روند سرمایهگذارىهاى خارجى و تداوم روندهاى کلان خارج از حیطه دولتها، و در نهایت پیوندهاى غیر قابل انفکاک در بازارهاى مالى جهانى و شبکههاى گردش کالا و سرمایه، درصدد یکسان سازى اقتصاد جهانى بوده و تجارت جهانى واحد را ایجاد مىکند.
- جهانى شدن در ابعاد فرهنگى و اجتماعى با گسترش و پیچیدگى موضوعاتى; مانند مهاجرت، ناسیونالیسم، مسائل فرهنگى قومى و دینى، حقوق بشر و تروریسم بینالمللى، یکى شدن تقاضاهاى سیاسى و فرهنگى در جهت دموکراسى و لیبرالیسم فرهنگى، یکى شدن ذائقههاى مردم جهان در نتیجه گسترش رستورانهاى زنجیرهاى مکدونالد، پیتزا و کوکاکولا، حاکمیت مدگرایى در طرز پوششها و رفتارهاى اجتماعى، ارتباطات گسترده ملل دنی وشکلگیرى احزاب و سازمانهاى اجتماعى درون و برون سرزمینى و در نهایت یکى شدن منابع خبرى و اطلاعاتى بر اثر گسترش شبکههاى ماهوارهاى و اینترنت، در صدد ساختارسازى فرهنگى و اجتماعى واحد و اعمال سلیقههاى یکسان فرهنگى و اجتماعى بر جوامع بشرى مىباشد.از یک طرف، جهانى شدن اقتصادى، سیاسى و فرهنگى، به همراه گسترش اطلاعات وارتباطات وسیع ماهوارهاى و شبکههاى رایانهاى و کاهش چشمگیر در بسیارى از هزینههاى حمل و نقل و ارتباطاتى; افزایش سرعت تولید و انتقال فن آورىهاى اطلاعاتى وارتباطى، تمایل برخى از کشورها به تهیه استراتژى و تاکتیکهاى لازم جهت کاهش قدرت امریکا و در نتیجه کاهش فشار از سوى این کشور به آنها و استفاده از دانش ومهارتهاى فنى در زمینههاى تولیدى و خدماتى با همکارى منطقهاى و بینالمللى ممکن است براى کشورهاى در حال توسعه ایجاد امتیاز کند و حتى امکان بیدارى سیاسى میان کشورهاى در حال توسعه، بهویژه امّت اسلامى، در مقابله با استعمار و ظلم و سلطه طلبى قدرتهاى بزرگ جهان را فراهم سازد.و از طرف دیگر، جهانى شدن ممکن است باعث از میان رفتن و کمرنگ شدن بسیارى از ارزشها، معیارها، فرهنگها و انگیزههاى ملى در مواجهه با آثار جهانىسازى، یکجانبهگرایى و مداخلهگرى غیرمشروع امریکا درجهان در ابعاد اقتصادى، سیاسى وفرهنگى و اجتماعى، پرداختن به جنگهاى روانى و تبلیغى سأ علیه کشورهایى چون جمهورى اسلامى ایران گردد، که با مظاهر جهانىسازى به شکل غربى آن مخالفت مىکنند تا آن که آنها را از مواضع ارزشى خود در سطح بینالمللى عقب برانند و بالاخره شکل دهى افکار عمومى، از طریق هدایت رسانههاى گروهى (اخبار و اطلاعات و تحلیل) توسط استکبار جهانى و صهیونیسم بینالملل خبرى مىباشد.
ج - تعامل ایران با جامعه بینالمللى جامعه بینالمللى یا نظام جهانى (بهویژه پس از تعمیق فرایند جهانى شدن)، وابستگى متقابل پیچیدهاى را تجربه مىکند. بر این اساس هر کشورى متناسب با جایگاه و موقعیتى که از آن برخوردار است، باید میزانى از سود و منفعت متقابل را در تعامل دو یا چند جانبه تجربه کند. بدیهى است در این فرایند، بر اساس اصل حقوق بینالمللى همزیستى مسالمت آمیز، سود نسبى به جاى سود مطلق معیار یک تعامل منطقى بینالمللى قرار گرفته و اصول کلى حقوقى بینالمللى از تحکیم منافع یک جانبه یک طرف بر طرف دیگر در یک تعامل بینالمللى جلوگیرى کند.
البته تأکید بر مفهوم همکارى متقابل، همزیستى مسالمتآمیز واعمال اصل سود نسبى الزاماً به معناى فقدان رقابت و حتى چالش در سطح نظام بینالمللى نیست. واقعیت آن استکه دولتها پیوسته به دنبال افزایش قدرت خود هستند و گاهى در این مسیر ساختارهاى حاکم بر جامعه بینالمللى و منطق تعامل بر اساس اصل حاکمیت تساوى کشورها را مخدوش ساخته و به راحتى اصول کلى حقوق بینالملل را در اقدامات یکجانبه خود نقض مىکنند.
مفهوم وابستگى متقابل در تعامل منطقى، فقط در اصل سود نسبى ظهور نمىکند، بلکه در نقطه مقابل، اصل نگرانىهاى مشترک را نیز شامل مىگردد. توضیح آن که، همچنانکه ممکن است در تعامل منطقى بینالمللى کشورها از یکدیگر بر اساس اصل نسبیت منتفع گردند، نگرانىهاى ناشى از چنین تعاملى نیز بایستى به صورت مشترک درک شده وراهحلهاى جمعى براى آن اتخاذ گردد. موضوعاتى نظیر فقر، محرومیت، بیمارىهاى واگیردار و مسرى مهلک، تروریسم و توسل به خشونت، نقض حقوق بشر، جنگها و خونریزىها، همگى بایستى بر اساس اصل نگرانى مشترک مورد توجه جامعه بینالمللى قرار گیرد و اراده مشترک آنها به حل و فصل این مشکلات و آفات بپردازد.
اما متأسفانه واقعیت در این نقطه نیز غیر از تئورى پردازىهاى عقلانى و منطقى است، بدین گونه که امروزه جامعه بینالملل در برابر نگرانىهاى مشترک، رفتارهاى همسو وهماهنگ و یکسان ر مشاهده نمىکند. به عنوان مثال، مسأله گسترش سلاحهاى کشتار جمعى و یا مسأله تروریسم در حال حاضر محورهاى اصلى نگرانى مشترک در نظام بینالمللى به شمار مىروند، اما همانند مفهوم سود نسبى نگرانى مشترک دولتها، نگرانىیکسانى نیست و متناسب ب جایگاه و موقعیت کشورها، نگرانىهاى آنها نیز داراىشدت وضعف است.
در هر حال، نکته قابل تأمل در هر دو محور اعمال اصل نسبى ونگرانى مشترک این است که قدرتهاى بزرگ و بهویژه قدرت هژمون نقش مؤثر و نافذى در تعیین میزان سود و یا طرح نگرانى مشترک برعهده دارند. نظام تشویق و تنبیه، که از سوى قدرت برتر (امریکا) با همکارى قدرتهاى بزرگ (و در برخى موارد با مساعدت سازوکار مشروعیت بخش نهادهاى بینالمللى) دنبال مىشود، تداوم این روند را تضمین مىکند.
د - تحقّق اهداف سند چشمانداز در حفظ و ارتقاى جایگاه ایران در جامعه بینالمللى بر اساس سند چشمانداز در افق 1404، ایران داراى تعامل سازنده و مؤثر با جهان براساس اصول قانون اساسى و رعایت مبانى عزت، حکمت، مصلحت واقتدار در روابط خارجى مىباشد. نظر به این که فرایند جهانى شدن از یک سو و مسأله تغییر و تحوّل در نظم جهانى و یا به عبارت بهتر، فرایند دگرگونى در الگوهاى تعامل میان کشورها از سوى دیگر، مسأله محیط و چهارچوب را بیش از گذشته شایان توجه و تأمل قرار داده و همچنین نظر به این که جهانى شدن به مفهوم نظم نوین جهانى در عرصه روابطبینالملل، تغییر تعاملات دولتى از شکل کنونى آن، کمرنگ شدن مفهوم دولت ملى وحاکمیت سرزمینى و ظهور نهادهاى قدرتمند غیر دولتى یا فراملى در عرصه بینالمللى، پدیدهاى است که دیر یا زود همه کشورها; از جمله ایران را در بر خواهد گرفت، لذا لازم است بر اساس موارد زیر، به طور مناسب و صحیحى کنترل و هدایت گردد:
- هر کوششى براى برنامهریزى و توسعه اقتصادى در سطح داخلى کشور، به گونهاى اجتناب ناپذیر تنها در تعامل با محیطهاى بزرگتر (نظام بینالمللى ومنطقهاى) معنا ومفهوم پیدا مىکند. بنابراین، برنامههاى کوتاه مدت و طولانىمدت کشور بایستى از جامعیتى برخوردار باشد که دو سطح داخلى و بینالمللى را در بر بگیرد و مقتضیات و نیازهاى کشور را در هر دو سطح پاسخگوباشد.
- توجه به اتحادهاى منطقهاى و گسترش سطح همکارىها، مىتواند گذشته از تأمین امنیت مرزى، جمهورى اسلامى ایران را در حد قابل قبولى از تبعات منفى جهانى شدن مصون دارد.
- از آنجا که از یک طرف حاکمیت و امنیت ملى یکى از مؤلفههاى مهمى است که تحت تأثیر جهانى شدن دچار چالش اساسى مىشود و از طرف دیگر در دنیاى امروز و آینده، امنیت ملى بر حسب قدرت و پویایى اقتصادى سنجیده مىشود. در واقع دنیاى رو به جهانى شدن به عنوان جهانى توصیف مىشود که در آن چالشهاى اقتصادى جایگزین چالشهاى نظامى مىشوند و ملتها براى ارتقاى امنیت ملى عمدتا روى ابزارهاى اقتصادى تکیه مىکنند تا نظامى. لذا براى کشورهاى در حال توسعه، بهویژه ایران، بسیار حیاتى است که در این رابطه سیاستهاى مشخصى در راستاى حفظ حاکمیت و امنیت ملى در پیش گیرند.
- نظر به اینکه درک جامع ازسیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران، در گرو تجزیه و تحلیل متغیّرهاى درون سیستمى و برون سیستمى تأثیرگذار درجهتگیرى سیاست خارجى این کشور است، و از مهمترین متغیّرهاى درون سیستمى مىتوان به شاخصهاى ژئوپلتیکى و ژئواستراتژیک، ساختارهاى اجتماعى و ویژگىهاى سیستم سیاسى و همچنین جهانى شدن مىباشد، تمرکز وحساسیت بر موضوعاتى نظیر منافع ملى، استراتژى، طراحى خطمشى، پیادهسازى و بازبینى و ارزیابى اهداف در ایجاد پیوند میان متغیرهاى درون سیستمى و برون سیستمى از اهمیت ویژهاى برخوردار است. - نهادهاى بینالمللى38 در ساختار نظام بینالمللى موجود، وظیفه تنظیم، تسهیل، تعدیل و تحدید روابط میان دولتها را بر عهده دارند. نهادهاى بینالمللى ساختارهایى خنثى نیستند و قدرتهاى بزرگ متناسب با سهمى که از قدرت دارند، از نفوذ بیشترى در این نهاد برخوردار هستند. با این حال، این مسأله به معناى آن نیست که نهادهاى بینالمللى یکسره در اختیار قدرتهاى بزرگ قرار داشته باشند. این نهادها در موارد متعددى خط و مشى متفاوتى را دنبال مىکنند و فرصتهایى را نیز براى دولتهاى ضعیف تر فراهم ساختهاند. بحرانهاى اخیر در نظام بینالمللى، نقش نهادها و سازمانهاى بینالمللى; نظیر سازمان ملل را در تعاملات جهانى افزایش داده و تصمیمات این سازمانها را به معیار و ملاک تعیینکنندهاى در جهت گیرى افکار عمومى جهانى تبدیل کرده است.اکنون لازم است موارد زیر جهت حفظ و ارتقاى جایگاه شایسته جمهورى اسلامى ایران در جامعه بینالمللى، حسب سند چشمانداز در افق 1404 مورد ملاحظه و توجه ویژه قرارگیرد: - گسترش همکارىهاى دو جانبه، منطقهاى و بینالمللى و همزیستى فعالیت باجهان خارج و مقابله با انزوا با سرلوحه قرار دادن اصول عزت، حکمت ومصلحت.
- تعامل با دنیاى خارج براساس احترام به قواعد و هنجارهاى بینالمللى و اصل عدم مداخله در امور دیگران و ادامه پرهیز از تشنج در روابط با کشورها و گفتگو با کانونهاى قدرت منطقهاى و بینالمللى. - تقویت روابط سازنده با کشورهاى غیر متخاصم و بهره گیرى از آن براى افزایش توان ملّى. مقابله با تک قطبى شدن جهان و تلاش براى رهایى منطقه از حضور نظامى بیگانگان. - تقویت هویت اسلامى و ایرانى ایرانیان خارج از کشور، کمک به ترویج زبانفارسى در میان آنان، حمایت از حقوق آنان و تسهیل مشارکت آنان درتوسعه ملى. - تقویت و تسهیل حضور مؤثر و همه جانبه جمهورى اسلامى ایران در مجامع جهانى و سازمانهاى منطقهاى و بینالمللى و تلاش براى اصلاح ساختارى آنها; نظیر سازمان ملل متحد. - تأکید بر چند جانبهگرایى و تقویت سطح همکارى با سازمانهاى منطقهاى و بینالمللى; مانند سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا،39 کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل متحد (انکتاد)، نظام جهانى ترجیحات تجارى بین کشورهاى درحال توسعه(GSTP) ;سازمان جهانى تجارت (WTO)، سازمان همکارى اقتصادى (اکو)، سازمان کنفرانس اسلامى، کمیسیون اقتصادى و اجتماعى سازمان ملل متحد; و غیره.
- بازنگرى و ساماندهى ساختار دستگاهها و نهادهاى فعال در تجارت خارجى و فعال شدن دستگاه دیپلماسى در شناسایى فرصتها و محدودیتهاى خارج از کشور توسط دستگاه دیپلماسى کشور و معرفى آنها به بنگاههاى اقتصادى داخلى و تشویق آنها براى فعالیت در عرصه منطقهاى و بینالمللى جهت بسط روابط اقتصادى بینالمللى با کشورهایى که موجب سرعت بخشیدن توسعه اقتصادى کشور مىشوند.
قسمت چهارمجایگاه ژئواکونومیک ایران در منطقه و جامعه بینالمللى الف - جهانى شدن اقتصاد همچنانکه پیشتر گفته شد، در فرایندهاى جهانى شدن، یکى از عوامل مهم و مؤثر در جهانى شدن اقتصاد بینالملل مىباشد. طى دو دهه گذشته، گسترش پیوسته تجارت و مبادلات و رشد فزاینده جریانهاى سرمایه گذارى بینالمللى در وابستگى متقابل جهانى تأثیر اساسى گذاشته است. از یک سو آزادسازیهاى بازارهاى مالى به همراه فناورى اطلاعات، موجبات جهانى شدن بازارهاى مالى را فراهم آورده است، و از سوى دیگر در هم آمیزى اقتصادى بینالمللى فرصتهایى براى تخصصى شدن فعالیتها فراهم کرده که سبب افزایش وابستگىهاى جهانى براى گسترش تجارت و سرمایه گذارى مىشود.40جهانى شدن اقتصاد یا درهم آمیزى بینالمللى و منطقهاى حاصل عواملى نظیر گسترش تجارت، سرمایه گذارى و توسعه بازارهاى مالى،41 شکل گیرى تراستها، کارتلها و شرکتهاى فراملیتى در تجارت بینالملل،42 شکل گیرى نظامهاى نوین سازماندهى صنعتى چون جهانى شدن بازارهاى مالى، کنترل زدایى، آزادسازى تجارى و ایجاد فضاى رقابتى مناسب براى مبادلات تجارى; مبادله و انتقال آزاد و سریع سرمایه، دانش فنى و فن آورى و پیشرفتهاى فنى بهویژه انقلاب در فن آورى اطلاعات و انفورماتیک مىباشد.
بنابراین، فضاى جدید شکل گیرى اقتصاد جهانى، موجب مىگردد که موانع تعرفهاى و غیر تعرفهاى کاهش یابد، نظامهاى ارزى اصلاح شود، نظامهاى سرمایه گذارى خارجى آزاد گردد، اتحادیههاى تجارى بینالمللى شکل گرفته و همکاریهاى منطقهاى تجارى در جهان توسعه پیدا کند، بخش خصوصى رشد یابد، پیشرفتهاى فنى قابل توجهى رخ دهد و بالاخره آنکه انقلاب عظیمى در فناورى و اطلاعات و ارتباطات بوجود آید.
البته در راستاى جهانى شدن اقتصاد، باید توجه داشت که سیاست دولتها در قبال جذب که در هموارسازىCSID و MIGA) با سازمانهاى بینالمللى FDIسرمایهگذارى خارجى ( راه انتقال سرمایهگذارى خارجى به کشورهاى در حال توسعه کوشا هستند، بایستى به گونهاى هماهنگ باشد که سرمایه گذارى مستقیم خارجى به عنوان ابزارى مؤثر در ارتقاى توان تولید کشورهاى در حال توسعه نقش داشته باشد.
ب - تعامل ایران با اقتصاد منطقهاى و بینالمللى جهان در قرن بیست و یکم، دنیایى آکنده از رقابت، توسعه بازارها، ظهور و رواج فناورىهاى برتر و گسترش تجارت است و رهیافتهاى موفقیت آمیز ایران در تعامل بااقتصاد جهانى، باید متکى بر مثلث «پیشرفت اقتصادى»، «حاکمیت ملى» و «هویت اسلامى»باشد.
فرآیند توسعه اقتصادى - اجتماعى، و با رویکردى راهبردى نسبت به تشخیص شرایط جدید بینالمللى با شناخت و دگرگونىها در ترکیب و روند مناسبات سیاسى - اقتصادى جهانى و منطقهاى، و همچنین با نگرش به مهمترین مسائل و تنگناهاى اقتصاد ملى، باید مسیر انجام تحوّلات ساختارى - فناورى و پاسخگویى به الزامات رشد و توسعه پایدار و باثبات اقتصاد کشور را هموار سازد.
روابط و مؤلفههاى اقتصادى بر ثبات و همگرایى در یک منطقه مؤثر است. این روابط دریک منطقه هر چه بیشتر مبتنى بر توسعه پایدار باشد، همگرایى افزایش و تنش کاهشخواهد یافت; هرچه میزان دخالت عناصر خارجى و رسوخ جاهطلبى قدرتهاى بزرگ در اهداف و سیاستهاى دولتهاى یک منطقه بیشتر باشد، درجه واگرایى و تنش افزایش خواهد یافت.
اگر چه اقتصاددانان کشور درخصوص عضویت و یا عدم عضویت ایران در سازمان تجارت جهانى نظریات مختلفى ارائه کردهاند، ولى به نظر مىرسد عدم عضویت ایران در سازمان تجارت جهانى43 مسیر تعامل بینالمللى اقتصاد ایران با کشورهاى منطقه و در سطح بینالملل را با چالش مواجه خواهد کرد. بىشک عدم عضویت ایران در سازمان مزبور و ی اتحادیههاى اقتصادى و پیمانهاى منطقهاى و بینالمللى، تحقق این هدف چشمانداز ایران در افق 1404 را، که تبدیل به قدرت نخست اقتصاد منطقه است، با ابهام روبه رو خواهد کرد.
بدیهى است براى اینکه اجراى پروژههاى عظیم سرمایهگذارى 130 میلیارد دلارى طى 10 سال آینده در صنایع نفت، گاز و پتروشیمى، 25 میلیارد دلارى در بخش کالا و صنایع مخابراتى و ارتباطات و حدود 30 میلیارد دلارى در حوزه وزارت نیرو تحقق یابد، بایستى بسترسازى و زمینهسازى لازم در بخشهاى انرژى، نیرو و صنایع و معادن صورت پذیرد. در این راستا، لزوم تعامل اقتصادى جمهورى اسلامى ایران با سازمانهاى تجارى بینالمللى و شرکتهاى بینالمللى خارجى به عنوان بخشى از تلاشهاى خارجى مورد نیاز براى جذب سرمایههاى خارجى اجتنابناپذیر خواهد بود.
البته تعامل اقتصادى و یا حتى عضویت ایران در سازمانهاى تجارى منطقهاى و بینالمللى زمانى با موفقیت همراه خواهد بود و مزایایى براى کشور ایران خواهد داشت که پیش از آن، اصلاحاتى در ساختار اقتصادى، تجارى، کشاورزى و صنعتى کشور صورت گیرد.44 در غیر این صورت، با توجه به چگونگى موازنه بازرگانى کشور، انتظار برخوردارى از مزایاى عضویت در سازمان، نامعقول مىنماید، عضویت در سازمانهاى اقتصادى بینالمللى; بهویژه سازمان تجارت جهانى ممکن است راه را براى افزایش واردات هموار سازد و از این رو به نظر مىرسد مصرف کنندگان از کالاهاى خارجى بسیار استقبال نمایند واین روى آورى سبب کمبود تقاضاى مؤثر براى بسیارى از کالاهاى داخلى مىشود. در نتیجه نیروى انسانى شاغل در برخى از صنایع داخلى با تهدید یا تعدیل مواجه خواهد شد.
خاطر نشان مىسازد که تعامل با اقتصاد بینالملل و وارد شدن به جامعه جهانى، همواره داراى نکات مثبت و منفى مىباشد که لازم است حسب مورد، بررسى کارشناسى شود وتصمیم مقتضى، بر اساس منافع و مصالح ملى کشور اتخاذ گردد.
ج - چالشهاى اقتصادى ایران در منطقه و جامعه بینالملل ایران در حالى که با 14 کشور منطقه به صورت آبى و خاکى همسایه است و از منابع وظرفیتهاى مناسب اقتصادى برخوردار مىباشد اما تاکنون نتوانسته متناسب با امکانات وتوانایىهاى خود در بازارهاى نوظهور عراق و افغانستان نفوذ کند، به حدّى که کالاهاى کشورهایى مانند کره، چین و ترکیه در حدّ بالایى، بازارهاى مزبور را پر کردهاند. سندچشمانداز جمهورى اسلامى ایران در افق 1404 در وضعیتى تدوین شد که چالشهاى زیر اقتصاد ایران به اندازهاى است که از نظر توانایى تأثیر گذارى اقتصادى; خواه در سطح منطقهاى یا بینالمللى، داراى تنگناهاى زیر مىباشد مانند: - اقتصاد ایران جزو کوچک و پاره سیستمى از اقتصاد جهان به شمار مىرود، به حدّى که سهم تجارت خارجى ایران از نظر حجم، کمتر از 1% جامعه جهانى بوده و اقتصاد آن از نیم درصد تأثیر گذارى هم کمتر است.45
- نظر به اتکاى اقتصاد ایران به صادرات منابع طبیعى; مانند نفت خام، اقتصادى برون زا محسوب مىشود و این بدین معنى است که تأثیرپذیرى اقتصاد ایران از اقتصاد جهانى به شدت زیاد است.
- اقتصاد ایران اقتصادى متمرکز، بسته و دولتى است که حضور بوروکراسى عظیم دولتى، به عنوان مهمترین اهرم کنترل اقتصاد کشور به حساب مىآید.46
- اگر چه بالا بودن قیمت نفت در بازارهاى جهانى47 در چند سال اخیر ممکن است یکى از عوامل افزایش سرانه ملى کشور تلقى گردد، ولى باید توجه داشت که صرف افزایش تولید ناخالص داخلى، بدون توجه به چگونگى این افزایش و تأثیرى که بر ساختار اقتصادى ایران به طور بلند مدت دارد، نمىتواند توسعه اقتصادى و یا حتى رشد پایدار و موزون و درون زایى را تضمین کند.
- نظام مدیریت سنتى حاکم بر اقتصاد ایران، که از نظامهاى مدیریت پیشرفته دنی فاصله دارد و همچنین عدم حاکمیت شایسته سالارى در انتصاب مدیران و کارشناسان حاذق از یکسو و نهادینه نشدن مؤسسات نظریه پردازى اقتصادى و فنآورى در کشور از سوى دیگر، موجبات اتلاف منابع و عدم بهینهسازى فرصتهاى اقتصادى مىگردد.
- تأثیر قدرتهاى بزرگ در میان کشورهاى صادر کننده مواد خام، به خصوص جهت جلوگیرى از تشکیل کارتل و افزایش قدرت چانهزنى اقتصادى در عرصه مبادلات بینالمللى و همچنین تحریمهاى اقتصادى همه جانبه از سوى ایالات متحده آمریکا از ابتداى انقلاب شکوهمند اسلامى و ادامه چنین تحریمهایى در مرحله دوم ریاست جمهورى بوش، موجب محدودیتها یا موانعى جهت دستیابى به دانش فنى صنعتى و اقتصادى در بخشهایى از صنعت، به خصوص صنایع هوایى و نظامى و هستهاى شده است.48
- ممانعت کشورهاى صاحب فنآورى برتر از انتقال آن به داخل و وابستگى تکنولوژیکى کشور از یک سو، و درجه وابستگى آن به فنآورى روز جهانى ومنابع سرمایهاى و بازارهاى تجارى موجود در جهان پیشرفته، جهت صادرات تولیدات کشاورزى و صنعتى و افزایش ظرفیتهاى تولیدى و همچنین فرار مغزها و نیروهاى توانا، متخصص و کارآفرین به سمت کشورهاى غربى از سوى دیگر، تنگناهاى جدى در توسعه اقتصادى کشور ایجاد کرده است.
د - تحقق اهداف سند چشمانداز در حفظ و ارتقاى جایگاه ایران در جامعه بینالملل جمهورى اسلامى ایران براى آن که به اهداف مندرج در سند چشمانداز جمهورى اسلامى ایران در افق 1404 نایل گردد لازم است متوسط رشد سالیانه اقتصاد کشور طى 20 سال آینده به 8/6% و متوسط نرخ تورم نیز به 5% برسد. بر این اساس، لازم است در صورت انتخاب گزینه مطلوب نرخ بیکارى در سال 1394 هجرى شمسى (پایان دوره 10 ساله) به 7% کاهش یابد.49با توجه به منابع کافى در کشور، براى آن که ایران در 20 سال آینده به سوى ایران اسلامىِ توسعه یافتهاى که اثر بخش، نقش آفرین و پیشگام باشد و براى آن که اهداف سند چشمانداز در ابعاد اقتصادى همه جانبه به خصوص منطقهاى و بینالمللى تحقّق یابد، بایستى اقدامات زیر حسب برنامهریزى صحیح و مناسب کوتاه مدت و طولانى مدت اتخاذ گردد: - توسعه تجارت خارجى جمهورى اسلامى ایران ب محوریت توسعه صادرات غیرنفتى، بهبود تراز بازرگانى، افزایش درآمدهاى صادراتى و نیز بالارفتن سهم کشور در تجارت جهانى. - نهادینه کردن روابط اقتصادى با کشورهاى منطقه و جامعه بینالمللى وبهرهگیرى از روابط سیاسى با کشوره براى نهادینه کردن روابط اقتصادى.
- جذب سرمایه گذارى خارجى به عنوان راهى براى تسریع حرکت اقتصاد به سوى توسعه و ایجاد اشتغال و اهرمى براى رشد اقتصادى و نظام مدیریتى وتبادل تجربیات اقتصادى و بهکارگیرى فناورىهاى نوین.
- رعایت استانداردهاى بینالمللى تولید کالا و خدمات جهت امکان سازى حضور در بازار جهانى در بخشهایى که تولیدات ایران داراى مزیت نسبى وبهرهورى مىباشد و گسترش بازارهاى صادراتى ایران و افزایش سهم ایران از تجارت جهانى و رشد پرشتاب اقتصادى مورد نظر در چشمانداز.
- پاى گذاردن به عرصه رقابت در عرصه تولید کیفى و قابل رقابت کالاهاىتجارى در سطح منطقهاى و بینالمللى و فراهم نمودن زمینههاى لازمبراى تحقّق رقابت پذیرى کالاها و خدمات کشور در سطح بازارهاى داخلىو خارجى و ایجاد ساز و کارهاى مناسب براى رفع موانع توسعه صادراتغیر نفتى.
- حرکت در جهت تبدیل درآمد نفت و گاز به دارایىهاى مولّد به منظور پایدارسازى فرایند توسعه و تخصیص و بهرهبردارى بهینه از منابع.50 خاطر نشان مىسازد که براى تحقّق چشمانداز آینده صنعت نفت و گاز ایران در افق 20 ساله کشور، تحقّق چهار هدف کمى تا ده سال آینده مورد توجه برنامهریزان در این صنعت قرار گرفته است که ایجاد ظرفیت براى تولید روزانه 7 میلیون بشکه نفت خام، میعانات ومایعات گازى با میانگین تولید 5 میلیون و 800 هزار بشکه در روز نفت خام یکى از این هدفهاست.51 براى تحقق این هدف مهم، میزان سرمایهگذارى مورد نیاز در صنعت نفت کشور، در برنامه پنج ساله چهارم توسعه فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى کشور، 15 میلیارد دلار در سال است که حداقل 4 تا 5 میلیارد دلار آن از منابع داخلى تأمین و بقیه باید از منابع خارجى و استفاده از روشهاى مختلف; از جمله بیع متقابل یا فاینانس تأمین شود.
- هم افزایى و گسترش فعالیتهاى اقتصادى در زمینههایى که داراى مزیت نسبى هستند; از جمله صنعت، معدن، تجارت، مخابرات، حمل ونقل و گردشگرى، بهویژه صنایع نفت، گاز و پتروشیمى و خدمات مهندسى پشتیبان آن، صنایع انرژى بر و زنجیره پایین دستى آنها.
- سرمایه گذارى در زیر ساختها با اولویت سرمایه گذارى در ایجاد زیر بناه وزیر ساختهاى مورد نیاز.
- سامان دهى سواحل و جزایر ایران و سازمان دهى سواحل و جزایر ایرانى خلیج فارس در چهارچوب سیاستهاى آمایش زمین.
- اصلاح و تغییر قوانین و مقررات، استانداردها و رویهها در بنگاهها و سازمانه و مؤسسات عمومى و خصوصى براى سازگارى آنها با ضوابط و قواعد و هنجارهاى پذیرفته شده بینالمللى، جهت کارآمد کردن امور و همچنین وضع قوانین حمایتى جهت حمایت از مالکیت و کلیه حقوق ناشى از آن.
- توجه ویژه به بخش صنعت و معدن; بگونهاى که در آن سهم اطلاعات، دانش وخدمات افزایش مىیابد; مواد پیشرفته و جدید جایگزین مواد سنتى مىشوند، تنوّع محصول، طراحى، مدیریت فرایند، بازاریابى، فروش و تبلیغات اهمیت روزافزون مىیابد.
- ارتقاى بازار سرمایه از طریق اصلاح ساختار بانکى و بیمهاى کشور، تأکید بر کارایى، شفافیت و سلامت بازار سرمایه در کشور، بهرهمندى از فنآورىهاى نوین، استقرار نظام مالى، ارزیابى کیفیت متناسب با استانداردهاى بینالمللى وهمچنین اصلاح و تنظیم سیاستهاى پولى، مالى و ارزى براى رسیدن به ثبات اقتصادى و مهار نوسانات.
- ارزیابى جدى در مسائل مرتبط با گمرکات، قوانین و تعرفهها و مقررات کسب و کار و فراهم آوردن بسترهاى حقوقى و قضایى مناسب جهت توسعه تجارت الکترونیکى در کشور.
- حذف محدودیتهاى زمانى و مکانى در تجارت الکترونیک، و به کارگیرى فناورى اطلاعات و تجارت الکترونیک به منظور دسترسى کم هزینهتر و سریعتر مشتریان به کالا و خدمات، شفافسازى تجارى و اقتصادى، ساده و مؤثرتر کردن عملیات تجارى از طریق تغییرات فرایندى، فراهم کردن موجبات ارتقاى سریعتر بهرهورى حاصل از فعالیتهاى اقتصادى و شفافسازى اطلاعات و همچنین امکان افزایش کنترل بر عملکرد مالى شرکتها و مؤسسات مختلف در حوزه اقتصاد بخش عمومى.
- توجه به دانش فنى، تا آن که برترىهاى ناشى از فراهم بودن منابع خام طبیعى جاى خود را به امتیازها و برترىهاى ناشى از دانش و فناورى بدهد.
- بهبود وضعیت استفاده از نیروى انسانىِ کارآمد و دانشآموخته با استقرار نظام شایسته سالارى در امر اداره امور اقتصادى کشور به خصوص در تعاملات اقتصادى منطقهاى و بینالمللى و همچنین توسعه آموزش در کلیه سطوح، بهویژه در مقطع دانشگاهى در رشتههاى علوم و مهندسى و همچنین ارتقاى مهارتها از طریق توسعه نظام آموزشى نیروى کار.
- تنظیم برنامه منظم سالیانه یا چند سال یکبار جهت پاکسازى و سالم سازى اقتصاد ایران از عدم تعادلها و ناهنجارىهاى متراکم شده و سالم سازى اقتصاد وجامعه قبل از آغاز برنامهریزى توسعه اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى واقعى آناست.
- اتخاذ سیاستهاى مربوط به برقرارى کارآمد شرایط آزادى تجارت خارجى وگسترش سرمایه گذارى خارجى از طریق پىریزى ساختار مناسب براى تعامل خلاق و مشارکت خردمندانه و مؤثر در فرایندهاى جهانىشدن.
- دگرگونى در ساختار حمایتهاى دولتى و معطوف کردن آن به ایجاد نهادهاى پشتیبان در راستاى ارتقاى بهرهورى و رقابتپذیرى در سطح اقتصاد ملى و بنگاهها و همچنین ایجاد تسهیلات ادارى، گمرکى و قضایى براى روانسازى جریان تجارت و توسعه صادرات غیر نفتى. توضیح آن که چنانچه ایران بخواهد در منطقه و آسیاى جنوب غربى از نظر علمى، فنى، تخصصى و صنعتى اول باشد، بایستى دولت به جاى مداخلهگرى، نقش هدایت کنندگى را بپذیرد و با تصویرى درست از اقتصاد آزاد، تمامى تلاشهاى ملى به سوى تصویر نمودن افقى روشن در آینده معطوف داشته و از تعارض نیروها جلوگیرى کند.
- توسعه سکوهاى صادراتى و مناطق آزاد ویژه اقتصادى از طریق تعریف جدید منابع درآمدى سازمانهاى مناطق آزاد و تمرکز کارکردهاى این مناطق بر حوزههاى همپیوندى اقتصاد ایران با اقتصاد جهانى و احتراز از رویکردهاى توسعه منطقهاى و منظومهاى کردن توسعه این مناطق ب توسعهملى.
- بسط و گسترش همکارىهاى منطقهاى و بینالمللى ب پىریزى مناسبات سیاسى نوین و کارآمد با خارج، متکى بر اصل تنشزدایى در روابط بینالمللى و همچنین گسترش و تجهیز دالانهاى ارتباطى با عملکرد فراملى ومراکز جمعیت مستقر در آن براى استفاده از مزیتهاىموقعیت جغرافیایى، ژئوپلتیکى و قابلیتهاى ترانزیتى کشور. - ایجاد ساز و کارها و زمینههاى مناسب براى برقرارى وهمگرایى عوامل مؤثر در ارتقاى بهرهورى و نوآورى در منظومه دانشگاه، صنعت و دولت در سطح ملى وبینالمللى.
- سیاست گذارى، حمایت و پشتیبانى، برقرارى تسهیلات، بستر سازى و ایجاد زیر ساختهاى ضرورى در توسعه تجارت خارجى کشور بر اساس محورهایى مانند ظرفیت سازى، روان سازى، صادرات و تسهیل تجارت خارجى، بازاریابى کالا - خدمات، ارائه خدماتمشاورهاى، آموزش واطلاعرسانى تجارى وبالأخره تنظیم همکارىهاى اقتصادى و توسعه روابطتجارى.
- تعامل فعال و هدفمند با اتاقهاى بازرگانى و صنایع و معادن، اتاق تعاون وتشکّلهاى تولیدى، تجارى و صادراتى کشور در جهت دستیابى به اهداف توسعه تجارت.
- تسهیل تبادل دانش فنى میان بنگاههاى اقتصادى جمهورى اسلامى ایران و دیگر کشورها در راستاى رقابتى شدن فعالیتهاى تجارى.
- نظارت بر فرایند تجارت خارجى کشور در جهت دستیابى به اهداف سند چشمانداز 20 ساله.در نهایت آن که استفاده از شیوههاى پیشرفته فنآورى اطلاعاتو ارتباطات(ICT ) بهمنظور همسازى و فراهم کردن زمینههاى تبادل اطلاعات و تجربیات با دیگر کشورها وحضور مؤثر در مجامع منطقهاى و بینالمللى و استفاده از امکانات و ظرفیتهاى آنه درفعالیت امور اجتماعى و عمومى، مورد تأکید است. توضیح آن که تبدیل ایران به قطبارتباطات، رایانه و اطلاعرسانى در منطقه، از طریق تکیه بر( ICT )از طریق استقرار جامعه اطلاعاتى، تضمین دسترسى امن و ارزان شهروندان به اطلاعات، ترغیب به تولید محتواى اطلاعات و قوانین مالکیت فکرى، توسعه مراکز اطلاعاتى اینترنتى و کسب سهم ازبازار ارتباطات بینالمللى و بومى سازى (ICT) گسترش بازار محصولات دانایى محور ودانش بنیان، تکیه برPatent و طراحى نظام جامع حقوق مالکیت فکرى ملى و بینالمللى، رشد فعالیتهاى دانایى محور، از جمله مواردى است که لازم است نسبت به آن طراحى مناسب و صحیح کرد.
پیشنهادها و نتایج
ایران با داشتن موقعیتهاى مختلفى; مانند دارا بودن نیروى انسانى و ظرفیتهاى بالقوّه اجتماعى و پویایى آن، جایگاه منحصر به فرد در منطقه آسیاى جنوب غربى، دارا بودن ذخایر عظیم نفت و گاز در منطقه خلیج فارس و دریاى خزر، جایگاه ویژه در جهان اسلام مىتواند به اهداف مدوّن در چشمانداز جمهورى اسلامى در افق 1404 نائل گردد.
براى آنکه جمهورى اسلامى ایران در طى 20 سال برنامهریزى واجراى درست به کشورى توسعهیافته و داراى جایگاه اول اقتصادى، علمى و فناورى در سطح منطقه، توأم ب حفظ هویت اسلامى و انقلابى و الهامبخش در جهان اسلام همراه با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بینالمللى تبدیل گردد، لازم است موارد زیر مورد توجه قرار گیرد:
- برنامهریزىهاى کوتاه مدت و بلند مدت کشور باید با مبانى اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى، زیستمحیطى منطقهاى و بینالمللى سند چشمانداز منسجم و هماهنگ باشد و در تهیه برنامههاى اجرایى، پیوسته به اصولِ عزت، حکمت، مصلحت و اقتدار و موفقیت در تعاملات منطقهاى و بینالمللى توجه کامل داشت. در هر حال حرکتهاى حال و آینده کشور بایستى بر پایه مدیریت سند چشمانداز و مبتنى بر شناخت وضع موجود و عوامل آن و تحلیل محیط ملى وبینالمللى بوده و با نگاه آیندهساز فعال در برگیرنده کلیه قلمروهاى اقتصادى،اجتماعى، فرهنگى و زیست محیطى به صورت یک کلیت و همچنین نگاه تعاملى با منظومه خرد، کلان، ملى و فراملى فرایندها و قلمروها ب یکدیگرباشد.
- از آنجا که هر استراتژى خوب نیازمند اجراى خوبتراست، قواى سهگانه کشور از مجریه، مقننه وقضاییه، علاوه بر آن که بایستى نسبت به اجراى کاملوصحیح برنامههاى مدون، نظارت و مدیریت قاطع وشفاف داشته باشند، باید از تمام ظرفیتهاى موجودکشور، به خصوص نیروهاى انسانى جوان کشور استفاده بهینه کند. بدون شک، مشارکت همه جانبه سرمایه انسانى عظیمکشور; از جمله جوانان و متخصصان داخل و خارج درتوسعه کشور مىتواند کشور عزیز ایران را در جهت گسترش همکارىهاى منطقهاى و بینالمللى و تقویت پیوند دو سویه خردمندانه، بالنده و متقارن با اقتصاد جهانىموفق سازد.
- براى حرکت به سوى اهداف چشمانداز 20 ساله، علاوه بر دگرگونى درساختارها و نهادهایى که مانع پیشرفت کشور مىشوند و یا مسیر حرکت رو بهجلو را کُند مىکنند، باید شرایط امنیت و اقتدار ملى را با تکیه بر رشد اقتصادى،مشارکت سیاسى، تمرکززدایى و تعادل منطقهاى تقویت کرد و نظامنهادى و انگیزشى مناسب با استقرار حقوق مالکیت معنوى در جهت شکلگیرى بازار دانایى و تقویت مبادلات علمى در سطح ملى، منطقهاى وبینالمللى ایجاد کرد.در پایان جهت تحقق اهداف سند چشمانداز جمهورى اسلامى ایران در افق 1404 در حفظ و ارتقاى جایگاه ایدئولوژیک و ژئوکالچر ایران در جهان اسلام، جایگاه ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک ایران در منطقه آسیاى جنوب غربى بهویژه خاورمیانه و دریاى خزر، و نیز جامعه بین المللى، لازم است فرصتها و چالشهاى جدى که ایران در طى 20 سال با آن مواجه خواهد شد مورد بررسى و ارزیابى دقیق علمى و کاربردى مسئوولان نظام، دولتمردان، و صاحبنظران در عرصههاى تعاملات منطقهاى و بینالمللى قرار گرفته، و راهکارهاى علمى، و اجرایى آن تحلیل و ارزیابى گردد تا حسب ضرورت اقدامات مقتضى اتخاذ گردد.
*دکتراى حقوق بین الملل از دانشگاه شفیلد انگلستان و استادیار دانشگاه.1. چشمانداز عبارت است از تصویر مطلوب و آرمان قابل دستیابىِ جامعه در یک افق زمانى معینِ بلند مدت که متناسب با مبانى ارزشى و آرمانى نظام و مردم تعیین مىگردد: چشمانداز جمهورى اسلامى در افق1404 هجرى شمسى، ص 9، بند اول.2. دنیاى اقتصاد، 21 مهر 13823. راههاى دریایى به اروپاى جنوبى منطقه لوانت، شمال آفریقا، شبه جزیره بالکان و نیز کشورهاى حوزه دریاى سیاه از طریق دریاى سرخ و کانال سوئز مىگذرد. بنابراین، اگر در شاخ آفریقا، که بر گذرگاه آبى بابالمندب و در نتیجه به ورود و خروج کشتىهاى تجارى و نظامى به دریاى سرخ مسلط است، بحران به وجود آید، ناگزیر طول مسیر دریایى براى ارتباط با کشورهاى یاد شده حدود 44 درصد افزایش خواهد یافت و اگر گفته شود این افزایشِ مسیر، به طولانى تر شدن زمان تحویل کالا و قیمت تمام شده کالاهاى وارداتى و صادراتى خواهد افزود، مىتوان نتیجه گرفت در پى بحران شاخ آفریقا و تهدید امنیت راههاى آبى، منافع ملى ایران به چالش کشیده مىشود. براى آگاهى بیشتر مراجعه شود به میر احمدیان، بهرام، شاخ آفریقا و امنیت ملى ایران، مطالعات آفریقا، 28اسفند 13814. (فرهنگى) Geo-Culture 5. مفهوم هژمونى در ادبیات روابط بینالملل هم با تعابیر خوش بینانه (حافظ نظم، ثبات بخش) و هم بدبینانه (سلطه، برترى جویى) به کار گرفته مىشود. اما هر دو تعبیر اشاره به موقعیتى دارد که یک قدرت برتر از توانایىهاى خود در جهت حفظ و تثبیت نظم موجود جهانى بهره مىگیرد. در واقع، موقعیت هژمونیک هنگامى شکل مىگیرد که این نقش از سوى سایر قدرتهاى بزرگ جهانى مورد پذیرش قرار گیرد. وضعیت حاضر پس از حوادث 11 سپتامبر که همسویى قدرتهاى بزرگ با امریکا را به همراه داشت، در جهت تثبیت وضعیت هژمونیک به پیش مىرود.6. رفتار ضد هژمونى یا سیستمى، به رفتارهایى در مقابل قدرت مسلّط، رفتارهاى ضد ارزش و ایدئولوژى مسلط، رفتارهاى ضد نظام اقتصادى، ضد امنیت بینالمللى و... اطلاق مىگردد. همزمان با تقویت موقعیت هژمونیک امریکا، روندهاى ضد نظام و ضد هژمونى نیز در حال تشدید و تقویت هستند. حادثه 11 سپتامبر، نقطه اوج این روندها به شمار مىآید. روندها و کنشهاى ضد هژمونیک امریکا نه در اقدامات تروریستى حادثه 11 سپتامبر، بلکه در رفتارهاى دولتهایى همچون رژیم بعث در عراق، رفتار صربها دریوگسلاوى و طالبان در افغانستان نیز مشاهده مىگردد. گفتنى است معیار قضاوت در مورد این که چهرفتارهایى در این طبقه بندى چهارگانه جاى مىگیرند، قدرت برتر یا هژمون است. به همین دلیل، رفتاررژیم اشغالگر سرزمین فلسطین، على رغم این که خارج از منطق دولت مىباشد، رفتار ضد نظام تلقّىنمىشود.7. ایران در منطقه قفقاز توجه زیادى را به خود جلب کرده است. البته ایران به دلیل مشکلات ناشى از جنگ، نتوانسته آنطور که باید در مسائل امنیتى قفقاز نقشآفرینى کند. در مقاله پیشرو، طرحهاى امنیتى آذربایجان، گرجستان، ارمنستان، ترکیه، روسیه، ایران و اتحادیه اروپا مورد بررسى قرار گرفته است. در طرح امنیتى ایران که به نام 3+3 معروف شده، با مطرح کردن 3 کشور واقع در قفقاز به همراه سه کشور منطقه، یعنى ایران، روسیه و ترکیه تلاش مىکند تا با حذف حضور قدرتهاى فرامنطقهاى، زمینه همکارى کشورهاى منطقه و مجاور آن را تقویت کند.8. گسترش روابط سه قدرت منطقهاى ایران، هند و پاکستان، نگرانىهایى را براى ایالات متحده ایجاد کرده است. در همین حال ایران نیز از این همکارى جهت مقابله با تنشهاى روزافزون امریکا استفاده مىکند. امریکا سه کشور هند و پاکستان و ایران را مثلث آزردگى مىنامد و به شکلهاى گوناگون درصدد تضعیف این رابطه است. همچنین قدرت گرفتن شیعیان در همسایگى غرب ایران، گرایش ایران به سمت کشورهاى شرق را افزایش داده است. همچنین مخالفتهاى واشنگتن در مقابله با شکلگیرى روابط تهران، دهلى و اسلام آباد بىتأثیر بوده است.9. ایران، خاورمیانه، قفقاز و آسیاى مرکزى را به هم مرتبط مىسازد و640 کیلومتر از ساحل خزر، 1200 کیلومتر از ساحل خلیج فارس و کنترل برتنگه هرمز را که بیش از11 میلیون بشکه نفت در روز از آن عبور مىکند، دردست دارد. 10. اساساً بر اساس دو مفهوم engagement (مداخله و درگیر شدن) و crossroad (منطقه تعامل و جاده ارتباطى) حاکم بر معادلات سیاسى کشورها، جمهورى اسلامى ایران نمىتواند سیاست بىطرفى را پیشه کند، بلکه بایستى در معادلات رئالیستى سیاست بینالمللى جهت دستیابى به منافع بیشتر در منطقه خاورمیانه به ایفاى نقش امنیت و ثبات سازى بپردازد; در این خصوص به هادیان، حمید، انقلاب اسلامى و انتقال خط مهار امریکا از البرز به منتهىالیه زاگرس، روزنامه همشهرى، 18 بهمن 1382 مراجعه کنید.11. عبداللهخانى، على، امنیت بینالملل (3): فرصتها، تهدیدات و چالشهاى فراروى امنیت ملى جمهورى اسلامى ایران (3)، مؤسسه فرهنگى مطالعات و تحقیقات بینالمللى، ابرار معاصر تهران، 23 مرداد 138412. براى افزایش ضریب امنیت ملى و همچنین امنیت مرزى و سرزمینى ایران، الگوهاى متفاوتى در دستور کار قرار خواهد گرفت. ایران چندین الگو را طراحى کرده تا در راستاى آن، زمینه را براى حداکثرسازى قدرت ملى فراهم کند، که این الگوها از راه فعالسازى قابلیتهاى ملى، منطقهاى و همکارىهاى بینالمللى شکل مىگیرند.13. در خصوص نقض قواعد ومقررات حقوق بینالملل و همچنین نقض حقوق بشر توسط ایالات متحده آمریکا، به مقالات نویسنده تحت عنوان «تجاوز و دفاع در حقوق بینالملل» و «عدالت، حقوق بشر و چالشهاى آن درحقوق بینالملل» (قسمتهاى اول و دوم که به ترتیب در حکومت اسلامى، ویژه اندیشه و فقه سیاسى اسلام، شماره 29، سال هشتم، شماره سوم، پاییز 1382 صص 123 - 90، حکومت اسلامى، ویژه اندیشه و فقه سیاسى اسلام، شماره 35، سال دهم، شماره اول، بهار 1384 صص 153 - 136، حکومت اسلامى، ویژه اندیشه و فقه سیاسى اسلام، شماره 36، سال دهم، شماره دوم، تابستان 1384 صص 217 - 194) به چاپ رسیده است، مراجعه کنید.14. فهیم دانش، شهاب، منافع ملى و سیاستهاى بهره بردارى از منابع نفت و گاز، اطلاعات سیاسى - اقتصادى، 30 اردیبهشت 138415. رحیمپور، على، تحوّلات ژئواستراتژیک در سده بیست و یکم و جایگاه منطقه و ایران، اطلاعات سیاسى - اقتصادى، 30 دى 138116. دهقانى فیروزآبادى، جلال، محدودیتهاى بینالمللى هژمونى منطقهاى جمهورى اسلامى ایران، روزنامه همشهرى دیپلماتیک، 16 بهمن 138317. دریاى خزر در حال حاضر سومین مخزن بزرگ نفت و گاز زمین است و کشورهاى حوزه قفقاز براى استخراج این منابع وارد بازى بزرگى شدهاند. در این بازى که جمهورى آذربایجان نقش اصلى آن را بهعهده دارد، ایران بهعنوان یکى از بازیگران بالقوه به دنبال حضور امنیتى و دستیابى به 20% از منابع خزر مىباشد. پس از مناقشه ایران و جمهورى آذربایجان بر سر حوزه مورد اختلاف البرز، تحرک دیپلماتیک ایران براى کسب منافع ملى از این مکان آغاز شد. مقامات رسمى ایران اصرار دارند دریاى خزر را به صورت مشاع اداره کنند و این مسأله با مخالفت کشورهاى حاشیه دریاى خزر مواجه شده است. هیچ یک از کشورهاى ساحلى حاضر به عقبنشینى از موضع خود نبوده و تأکید دارند که دریا باید به 5 قسمت مساوى تقسیم شود. گرفتن حداقل 20% از منابع دریاى خزر (موضع نخستین ایران 50% بوده است) باید در اولویت سیاست خارجى ایران باشد.18. ماتزکى، ریچارد، آینده صنعت نفت امریکا در خاورمیانه، روزنامه ایران، 19 خرداد 138319. عبداللهخانى، على، امنیت بینالملل (3): فرصتها، تهدیدات و چالشهاى فراروى امنیت ملى جمهورى اسلامى ایران (3)، مؤسسه فرهنگى مطالعات و تحقیقات بینالمللى، ابرار معاصر تهران، 23 مرداد 138420. متأسفانه سهم ایران از برداشت انرژى از منطقه خزر، تقریباً صفر است و ایران هنوز نتوانسته است نسبت به سایر کشورهاى هم جوار از این دریاچه بزرگ و منطقه آن استفاده لازم را ببرد، این در حالى است که منابع شناخته شده نفت دریاى خزر15 تا 29 میلیارد بشکه است که در قیاس با منابع نفت امریکا به میزان22 میلیارد بشکه و دریاى شمال به میزان17 میلیارد بشکه، قابل توجه است و میزان منابع گاز این دریا نیز235 تا 337 میلیون فوت مکعب است که نشان از ارزش بالاى این منطقه است. 21. کارشکنى مداوم امریکا در راه خط لوله باکو - جیحان; و خط لوله صلح که تلاش دارد هند و پاکستان گاز خود را از ترکمنستان وارد کنند و ایران را کاملاً حذف کند.22. ایران با کشورهاى عراق، ترکیه، آذربایجان، ارمنستان، ترکمنستان، افغانستان و پاکستان داراى مرز خاکى و با روسیه، قزاقستان، کویت، عربستان، بحرین، قطر، امارات متحده عربى و عمان داراى مرز آبى است. همچنین با جمهورىهاى خود مختار داغستان، نخجوان و کالمیک داراى مرز مشترک است.23. عبداللهخانى، على، امنیت بینالملل (3): فرصتها، تهدیدات و چالشهاى فراروى امنیت ملى جمهورى اسلامى ایران (3)، مؤسسه فرهنگى مطالعات و تحقیقات بینالمللى، ابرار معاصر تهران، 23 مرداد 138424. ابرقدرتها براى کسب منافعشان نقاط حساس جهان، بهویژه خاورمیانه را متشنج ساخته، جهان را دچار بحران مىکنند. این آب گلآلود، هم داراى نکبت و خسارت است و هم درون آن ماهیان گرانبهاى زیبا و ارزشمندى است. ترکیه، اردن و سوریه در حال بهرهبردارى از این بحران هستند. ایران که در گذشته در معرض استعمار ابرقدرتها بوده است، اکنون بایستى با دیپلماسى فعالدر بحران عراق و همراهى مقطعى با امریکا در مسائل مشترک، امتیازات لازم در دریاى مازندران را کسب نماید. 25. ترکیه با حضور در افغانستان، به دنبال تقویت روابط با ایالات متحده بود و از آنجایىکه ابتکار عمل در افغانستان عملاً در دست امریکاست، ترکیه نیز کوشید پشت سر امریکا باشد و از این طریق فشار خود را براتحادیه اروپا بیشتر کند . اهداف ترکیه در افغانستان عبارت بود از 1 - تقویت موقعیت ترکیه در آسیاى مرکزى و قفقاز، خلیج فارس، شبه قاره هند و نیز خاورمیانه 2 - تضعیف موقعیت اسلامگرایان تحت لواى مبارزه با تروریسم 3 - دستیابى به منابع انرژى افغانستان و دریاى خزر 4 - تقویت پانترکیسم در آسیاى مرکزى، افغانستان و چین.26. موضع ایران نسبت به مداخله امریکا در عراق بسیار پیچیده است . به دلایل تاریخى و به خاطر روابط دینى، ایران نفوذ زیادى در عراق دارد، ولى در روابط بین ایران و عراق بحرانهاى مرزى وجود داشته است. مداخله امریکا در عراق تأثیرات مثبت و منفیى بر این کشور دارد که بر ایران نیز بىتأثیر نخواهد بود. موقعیت ایران به عنوان بزرگترین و استراتژیکترین همسایه عراق، بسیار مورد نظر مىباشد. جمهورى اسلامى در صورت داشتن تدبیر و دیپلماسى فعال، با توجه به موقعیت کنونى جهان و موقعیت خاص ژئوپلتیکى مىتواند امتیازات بسیارى از عراق و حتى امریکا کسب نماید.27. کاخ سفید در سال 1996 طى قانونى فرامرزى اعلام کرد شرکتهاى خارجى که خواستار مشارکت در بخش انرژى ایران باشند را مجازات مىکند. البته این قانون با بىاعتنایى بیشتر کشورها مانند هندوستان، چین و ژاپن مواجه شد، که در سالهاى اخیر بهرغم نارضایتى ایالات متحده، در این زمینه قراردادهایى را با ایران به امضا رساندند. بدیهى است افزایش همکارى ایران با چین و اختیار حق وتوى این کشور مىتواند به کمرنگ شدن واکنشهاى شدید واشنگتن و لندن در مقابل برنامه هستهاى ایران کمک کند. در خصوص اعمال تحریمهاى اقتصادى آمریکا بر ضدّ ایران، به مقاله نویسنده با عنوان - اعمال قوانین فراسرزمینى داخلى و آثار آن با ارجاع ویژه به قوانین هلمزبرتون و داماتو» چاپ شده در مجله مجتمع آموزش عالى قم، فصلنامه تخصصى علوم انسانى، سال دوم، شماره هفتم و هشتم، پاییز و زمستان سال 1379، صص 77 - 35 مراجعه کنید.28. البته یکى از نگرانىهاى امریکا و اسرائیل، روابط نزدیک ایران و لبنان است; حزبالله لبنان با آرمان مقاومت و دفاع از مردم در مقابل اسرائیل و همچنین اشتراک مذهبى با ایران، رابطه نزدیکى با جمهورى اسلامى ایران دارد، این رابطه از یک سوى افزایش قدرت هر دو طرف را در منطقه به دنبال داشته و از سوى دیگر نتیجه تلاشهاى ایالات متحده در تضعیف و خلع سلاح حزبالله لبنان را کمرنگ و با شکست مواجه نموده است.29. از زمان خاتمه جنگ سرد و فروپاشى اتحاد جماهیر شوروى و ظهور جمهورىهاى جوان در امتداد مرزهاى شمالى ایران، منطقه استراتژیک آسیاى مرکزى و قفقاز همچنان کانون رقابت است. هنوز گسیل کاروان صاحبان سرمایه و صنعت به میدانهاى نفتى و بازارهاى بکر ماورأالنهر ادامه دارد و بازىگرانى از آن سوى آتلانتیک تا خاور دور در پهنه اقتصادى ایران نیز در حال تعقیب منافع خود درمنطقه مىباشند.30. اتحادیه اروپا و اتحادیه تجارت آزاد امریکاى شمالى (نفتا) و اتحادیه اقتصادى شرق آسیا (آسه آن) در حال حاضر مهمترین بلوکهاى اقتصادى جهانى به شمار مىروند. گروه بندىهاى دیگرى که به طور بالقوه قابلیت تبدیل شدن به یک بلوک منطقهاى را دارا هستند، در سایر نقاط جهان قابل مشاهده اند، اما فاصله میان بلوکبالقوه و بلوکهاى بالفعل بسیار است.31. هادیان، حمید، نقش ایران در ایجاد سازمان امنیت و همکارى با شوراى همکارى خلیج فارس و جامعه توسعه اقتصادى جنوب آفریقا، مطالعات آفریقا، 31 شهریور 138232. روابط ایران و مصر همواره تحت تأثیر عوامل گوناگونى، فراز و نشیبهایى را پشت سر گذاشته است.هر دو کشور به عنوان دو قطب با اهمیت در منطقه، تأثیرگذار هستند. از عوامل مؤثر بر روابط دو کشور مىتوان از اسرائیل که باعث وقفهاى چند ساله در این رابطه شد نام برد، سپس جنگ ایران و عراق و حمایت مصر از عراق و پس از آن نفوذ مصر در منطقه خلیج فارس، همه دورههاى سردى را در روابط دو کشور ایجاد کرد و اکنون موقعیت جدید عراق و قدرت شیعیان در آن و رابطه دو کشور با عراق، مىتواند شکل جدیدى از روابط ایران و مصر را رقم بزند که در جهت همگرایى بیشتر کشورها و جهان اسلام باشد.33. باید به خاطر داشت که در طول دهههاى 60 و 70 حرکتهاى پراکندهاى از سوى برخى کشورهاى منطقه; از جمله عمان و کویت براى تضعیف نقش ایران در منطقه خلیج فارس صورت گرفت که ناموفقبود.34. کسینجر در کتاب همکارى متلاطم ارزیابى پیمان آتلانتیک مىگوید: «اگر ایالات متحده همچنان خود را پدر خوانده سراسر جهان بداند، این امر تعهدات سنگینى بر دوش رهبرى و منافع داخلى این کشور قرار مىدهد»: امین هویدى - کسینجر، ترجمه صفأالدین گچى، انتشارات ملکوت، 1375 ص5035. برژینسکى مشاور سابق شوراى امنیت ملى امریکا، از ایران قدرتمند مذهبى بحث مىکند که در چارچوب منافع امریکا باشد، البته ایرانى که ماجراجویى را در دستور کار خود قرار ندهد و افراطى عمل نکند. foreign affairs, September-October199736. از عصر صفویه به بعد، نوعى رابطه تعاملى بین سیاست خارجى کشور با نظام بینالمللى برقرار گردید و در دوره قاجار، سیاست بهرهگیرى از قدرت خارجى در مسائل کشورى به اوج خود رسید. در زمان محمدرضا پهلوى نیز کشور به سمت یک ائتلاف نامحدود با امریکا پیش رفت. ساختار نظام بینالمللى در دوران انقلاب اسلامى، دو قطبى و متکى بر دو ابر قدرت امریکا و شوروى بود. در این میان، اتخاذ سیاست «نه شرقى، نه غربى» که به عنوان یک اصل کلى و ثابت در سیاست خارجى ایران پذیرفته شده، علاوه بر استقلال کشور، بر گسستن پیوندهاى وابستگى به قدرتهاى جهانى تأکید دارد. ینس کرامر، آیا ترکیه درآینده قدرت منطقهاى خواهد بود؟ ترجمه احمد لواسانى، مجله سیاست خارجى، سال نهم، شماره4، زمستان1374، ص 159937. نونژاد، مسعود، جهانى شدن; مفاهیم، ابزارها، پیامدها، دیدگاهها، اطلاعات سیاسى - اقتصادى، 30 دى 138338. افزایش قابل توجه تعداد این نهادها (از 371 سازمان در آغاز قرن بیستم به 25000 سازمان در پایان قرن)، زیر ساختهاى یک جامعه مدنى فراملى را که مىتواند به پاسخگو ساختن حکومتها و نهادهاى رسمى بینالمللى منجر گردد، بنا مىگذارد.39. ایران و اتحادیه اروپا در مسائل مختلف تاریخى، تمدنى، سیاسى، اقتصادى، تجارى و امنیتى همکارى داشتهاند. معادلات اتحادیه اروپا در رقابتهاى جهانى تأثیر جدى بر روابط ایران خواهد داشت. از آنجایى که منافع ملى ایران با اتحادیه اروپا در ارتباط است، به طورى که کلّ مبادلات تجارى ایران و اتحادیه اروپا در سال 2004 حدود 20 میلیارد یورو بوده است، که از این میان ایتالیا با بیش از چهار میلیارد یورو مبادله تجارى با ایران، بزرگترین شریک تجارى اروپایى ایران در سال 2004 بوده است و کشورهاى آلمان و فرانسه در رتبههاى بعدى قرار گرفتند; ایران باید فعالیتهاى سیاسى و اقتصادى خود را با این اتحادیه جدىتر کند. البته لازم است قبل از هر تعامل و همکارىهاى اقتصادى، امنیتى، فرهنگى ایران با اتحادیه اروپا، نقاط ضعف و قوتهاى آن بررسى کارشناسانه شود.40. وکیلالرعایا، یونس; دانایى، ابوالفضل، موانع و مشکلات جذب سرمایه گذارى خارجى و راهکارهاى مناسب براى جذب آن، اطلاعات سیاسى - اقتصادى، 29 اسفند 138341. حجم روزانه معاملات ارزى از 200 میلیارد دلار در سال 1985 به 1230 میلیارد دلار در سال 1995 و اکنون به 1/5 تریلیون دلار افزایش یافته است.42. تعداد شرکتهاى فراملیتى از 7 هزار شرکت اصلى و 36 هزار شرکت وابسته در سال 1970 به 63 هزار شرکت مادر و 690 هزار شرکت مرتبط و وابسته در سال 1999 افزایش یافته است. در سال 1999 تقریباً 1/4 تولید ناخالص داخلى جهان توسط شرکتهاى فراملیتى ایجاد شده است.43. در تاریخ 5 خرداد 1384، پاسکال لامى بهعنوان رییس جدید سازمان تجارت جهانى برگزیده شد و این سازمان پس از حدود 10 سال، با بیست و سومین درخواست ایران براى پیوستن بهWTO موافقت کرد به موجب این موافقت، نماینده ایران مىتواند بهعنوان عضو ناظر در تمامى نشستهاى این سازمان شرکت کند. این امر از سوى کمیسیون اروپا نیز حمایت شد. ایران نخستین بار در سپتامبر 1996 درخواست خود را براى پیوستن به این سازمان جهانى مطرح کرد; اما از آن پس در تمام نشستهاى شوراى عمومى با وتوى آمریکا مواجه مىگردید. شاید بتوان گفت علت کارشکنىها و مخالفتهاى متعدد امریکا با عضویت ایران در سازمان تجارت جهانى در طى 15 مرحله طرح موضوع در سازمان مزبور آن باشد که اگر ایران وارد سازمان تجارت جهانى شود، سرمایههاى اروپایى در ایران همه جا قدرت را در دست مىگیرند و این براى امریکا غیر قابل تحمل است; براى تحلیل در این خصوص به رضایى، فرهاد، پذیرش درخواست عضویت ایران درWTO ، کتابخانه دیجیتالى دید، 10 خرداد 1384; May 31 2005 مراجعه کنید. 44. رضایى، فرهاد، پذیرش درخواست عضویت ایران در WTO ، کتابخانه دیجیتالى دید، 10 خرداد 138445. سطح درآمد سرانه و تولید سرانه در اقتصاد ایران همچنان پایین است و طى بیست سال گذشته، رشد سالیانه درآمد سرانه معادل 8% بوده است. بنا به محاسبه همین مؤسسه، سطح درآمد سرانه واقعى فعلىتقریباً معادل سالهاى اولیه دهه60 است. همین گزارش مىافزاید در سال 2002 میزان تولید WDI (بر اساس آمار شاخص توسعه جهانى) سرانه سال 2000 به قیمت ثابت سال 1995 در ایران یک هزار و 649 دلار بود. این رقم در کشور کره جنوبى بیش از 13 هزاردلار، مالزى حدود پنج هزار و ترکیه بیش از سه هزار دلار است . همچنین در همین سال درآمد سرانه ایران شش هزار دلار، کره جنوبى بیش از 17 هزار دلار، مالزى بیش از هشت هزار دلار و ترکیه بیش از هفت هزار دلار بود.) ایرنا 20 آبان 1382 برابر با 11 نوامبر2003 بنا به این گزارش، علىرغم اوضاعى که وصف آن رفت، به علت کاهش سرعت افزایش جمعیت از سویى و همزمان، افزایش تولید ناخالص داخلى، درآمد سرانه در سالهاى اخیر افزایش یافته است. دنیاى اقتصاد، سه شنبه، 11 آذر 1382.46. بر اساس گزارش توسعه انسانى که در سال 2003 منتشر شده است در 25 سال گذشته; یعنى طى سالهاى 2001 - 1975 متوسط نرخ رشد سالیانه درآمد سرانه ایران منهاى 0/6% بوده است و این یکى از کمترین میزان نرخ رشد در منطقه آسیا و حتى جهان را به نمایش مىگذارد. همچنین بنا به گزارش قائم مقام سازمان ملى بهرهورى ایران: ایران در پایینترین سطح بهرهورى در آسیا قرار دارد و ارادهاى نیز براى تغییر وضعیت موجود مشاهده نمىشود. دنیاى اقتصاد، سه شنبه، 11آذر 1382.47. بنا به تحقیق بیژن بیدآباد، عضو پژوهشکده پولى و بانکى: «حجم زیادى از سرمایه ایرانیان در کشورهاى خارجى; از جمله امارات متحده عربى، سنگاپور، مالزى، ترکیه، آلمان و امریکا سرمایهگذارى شده است» (ایسنا، 14 آبان 1382). میانگین فرار سرمایه در سالهاى 63 تا 74 سالیانه حدود 8 میلیارد دلار گزارش شده است. همچنین براساس آمار ارائه شده در سالهاى گذشته، حدود 45 هزار پزشک ایرانى در کانادا مشغول به کار شدند. این کارشناس اقتصادى با بیان این که در سال 1988 بیش از 250 هزار نفر متخصص ایرانى در امریکا مشغول فعالیت بودهاند، گفت: «در حال حاضر آمار دقیقى از میزان فرار سرمایه به خارج از کشور وجود ندارد.» (همان منبع). در تأیید این مطلب، دبیر انجمن نخبگان کشور معتقد است بیش از 60 درصد نخبگان علمى کشور پس از فارغالتحصیلى به سایر کشورها مهاجرت مىکنند. او مىگوید: در حال حاضر آمار دقیقى از مهاجرت نخبگان در دست نیست و آمارهاى اعلام شده از سوىوزارتخانههاى علوم و بهداشت نیز با یکدیگر تناسب و هماهنگى ندارند. دنیاى اقتصاد، سه شنبه،20آبان 1382.به گمان دبیر انجمن نخبگان کشور، به علت نبود آینده روشن و سیاستگذارىهاى کلان در جهت رشد علمى، عدم استفاده بهینه از نیروهاى جوان و نخبه، عدم امنیت شغلى، اجتماعى، رفاهى و سیاسى عامل مهاجرت جمع زیادى از نخبگان علمى کشور مىباشد (همان).48. وکیل الرعایا، یونس; دانایى، ابوالفضل، موانع و مشکلات جذب سرمایه گذارى خارجى و راهکارهاى مناسب براى جذب آن، اطلاعات سیاسى - اقتصادى، 29 اسفند 138349 دنیاى اقتصاد، 21 مهر8250. مرکز بررسىهاى استراتژیک ریاست جمهورى، معاونت اقتصادى، گزارش بانک جهانى چارچوب میان مدت گذار اقتصادى تبدیل ثروت نفت به توسعه، 30 اسفند 138251. به عنوان مثال; چنانچه جمهورى اسلامى بخواهد به اهداف چشمانداز افق 20 ساله در بخش انرژى و صنعت نفت کشور برسد، لازم است ظرفیت تولید نفت خام کشور(PGC) در ده سال آینده (سالهاى 1393 و 94) به 5 میلیون و 800 (هزار بشکه در روز برسد که این میزان تنها با احتساب تولید 450 تا 500 هزار بشکه نفت خام به دست آمده از توسعه بلوکهاى اکتشافى جدید در خشکى و دریا امکان پذیر است. در این خصوص به www.shana.ir رجوع کنید.