چکیده

حادثه 11 سپتامبر ۲۰۰۱ فصل نوینی در سیاست ها و راهبردهای داخلی و خارجی ایالات متحده آمریکا رقم زد؛ زیرا این کشور، پس از پایان جنگ سرد، دچار خلأ راهبرد امنیتی و بحران معنا شده بود. در پی این واقعه، جریان نومحافظه کار با بهره برداری از فرصت، خطر تروریسم را بزرگ نمایی کرد تا از این طریق بحران معنایی خود را در سطح جهانی برطرف سازد. این وضعیت زمینه ساز بهره برداری آمریکا از موقعیت تثبیت و توسعه هژمونیک گرایی در فضای بین المللی شد. پس از این حادثه، اهداف و سیاست های جدیدی در حوزه مقابله با تروریسم در سیاست خارجی ایالات متحده شکل گرفت؛ بنابراین، سیاست خارجی این کشور پس از حادثه ۱۱ سپتامبر تغییر و تحولی جدی در مسیر و رویکردهای خود تجربه کرد. پس از این رویداد شاهد چالش هایی در عرصه نظام بین الملل هستیم که بخشی مرتبط با فروپاشی نظم مبتنی بر ساختار دوقطبی و بخشی ناشی از شرایط جدید نظام پساجنگ سرد است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که هژمونیک گرایی ایالات متحده در نظام بین الملل پس از ۱۱ سپتامبر با چه چالش هایی در خاورمیانه روبه روست؟ یک جانبه گرایی آمریکا، بسط حضور چین به عنوان رقیب، رشد گروه های تکفیری ضدهژمونیک و شکل گیری محور مقاومت مهم ترین چالش های هژمونیک گرایی ایالات متحده در خاورمیانه در دوره پسایازده سپتامبر است. استمرار این هژمونیک گرایی در گرو کاهش چالش های مذکور از طریق اجماع بین المللی پیرامون الگوی مطلوب نظم بین المللی است. در این پژوهش، با بهره گیری از روش کیفی-تفسیری و رویکرد توصیفی-تحلیلی، داده ها از طریق فیش برداری از منابع معتبر داخلی و خارجی گردآوری شده است.

تبلیغات