الاسلام سبیل السعادة والسلام (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
متن
آیت الله العظمى شیخ محمد خالصى در سال 1888م. در کاظمین, چشم به جهان گشود و در سال 1963م. در بغداد چشم از جهان فرو بست و در کاظمین به خاک سپرده شد.
او, دانشهاى حوزوى را در سالهاى جوانى به درجه عالى رساند و دانشهاى جدید را نیز در این دوران فرا گرفت. زمانى که جنبشهاى مشروطه خواهى در ایران به اوج رسیده بود, در کنار آخوند خراسانى در صحنه سیاست حضور یافت و نقش ماندگارى در این کار زار از خود به جاى گذاشت.
او, هر جا ستمدیده اى بود, در کنارش حضور مى یافت, در حرکتهاى ضد انگلیسى و روسى, با مردم ستمدیده همراه شد و قهرمانانه از مردم, کیان اسلام و قلمرو سرزمینهاى اسلامى دفاع کرد. در سال 1914م. در کنار پدر در جبهه هویزه حضور یافت و در جهاد بر ضد انگلیس شرکت جست.
در سال 1923, به دستور یکى از فرمانروایان انگلیسى در عراق, به ایران تبعید شدو بیش از ربع قرن, در تبعیدگاه به سر برد. در تبعیدگاه نیز آرام نگرفت و با دستگاه ستم رضاخانى در افتاد و رضاخان او را به زندان افکند و او در بند ستم, نفسرد و از پاى درنیامدو زانوانش نخمید که با قرآن دمساز بود و جانش را هر آن و هردم, با آیات نورانى این کتاب نور, صیقل مى داد و در همین جا بود که قرآن را به ذهن سپرد, تا همیشه بر قلبش جریان یابد و زندگى اش را شاداب نگهدارد آفتاب عمرش رو به افول داشت که حزب بعث عراق, بى باکانه بر ارزشهاى دینى و معارف بلند قرآنى مى تاخت و در این حال نیز, آن مرد بیدار از حرکت و از مبارزه و از یورش به سنگرهاى دشمن, باز نایستاد و با همه ناتوانى, توان مندانه علیه حزب بعث, به نبرد علمى, فرهنگى و سیاسى برخاست, تا این که سازمان امنیت عراق, او را در خانه اش محبوس کرد; امّا او از این بند نیز با مردم در بند همراهى مى کرد, تا این که خدایش او را به جوار رحمت خود فراخواند و از اندوه رهاییش داد.
وى راه اصلاح جامعه را در گرو اصلاح حوزه هاى علمیه مى دانست; از این روى بر اصلاح حوزه هاى علمیه پاى مى فشرد و خود در این راه گامهاى ارزنده اى از جمله تدوین کتاب درسى برداشت.
فقهاى اسلام, با شیوه هاى گوناگون, در طول تاریخ احکام فقهى را براى مردمان متدین, بازگو مى کردند و شمارى از فقیهان جهت رساندن احکام دین, از شیوه هاى ویژه اى بهره مى بردند. کتاب الاسلام سبیل السعادة والسلام از جمله رساله هاى عملیه اى است که با شیوه خاصّى نگارنده آن, به بیان احکام پرداخته است و مى تواند الگوى مناسبى براى فقیهان جهت بیان احکام باشد.
مطالب کتاب در دو بخش, سامان یافته است:
در بخش نخست, با عنوان: (المعارف الالهیة) نویسنده, اصول دین و مذهب را مى نمایاند و ثابت مى کند. آنچه در این بخش جلوه اى ویژه دارد, گزیده گویى و بیان ساده نویسنده است که وى با همین روش, هم یک یک اصول دین را مى شناساند و هم دیدگاههاى مخالفان را به بوته نقد مى گذارد.
بخش دوم, با عنوان (فى الاحکام شرعیة) بیان کننده احکام شرعى از طهارت تا دیات است. اگر چه این بخش در واقع رساله عملیه است و فقه استدلالى نیست; اما شیوه بیان مطالب با آنچه در رساله هاى عملیه معمول است, فرق دارد. همه مسائل در قالب تقسیم بندى و دسته بندى ویژه اى ارائه شده و با قلمى ساده و امروزین, تنها مسائلى تبیین شده که مردمان و دینداران به آنها نیاز دارند و از بیان مسائلى که کم تر به آنها نیاز مى افتد, خوددارى شده است.
او, دانشهاى حوزوى را در سالهاى جوانى به درجه عالى رساند و دانشهاى جدید را نیز در این دوران فرا گرفت. زمانى که جنبشهاى مشروطه خواهى در ایران به اوج رسیده بود, در کنار آخوند خراسانى در صحنه سیاست حضور یافت و نقش ماندگارى در این کار زار از خود به جاى گذاشت.
او, هر جا ستمدیده اى بود, در کنارش حضور مى یافت, در حرکتهاى ضد انگلیسى و روسى, با مردم ستمدیده همراه شد و قهرمانانه از مردم, کیان اسلام و قلمرو سرزمینهاى اسلامى دفاع کرد. در سال 1914م. در کنار پدر در جبهه هویزه حضور یافت و در جهاد بر ضد انگلیس شرکت جست.
در سال 1923, به دستور یکى از فرمانروایان انگلیسى در عراق, به ایران تبعید شدو بیش از ربع قرن, در تبعیدگاه به سر برد. در تبعیدگاه نیز آرام نگرفت و با دستگاه ستم رضاخانى در افتاد و رضاخان او را به زندان افکند و او در بند ستم, نفسرد و از پاى درنیامدو زانوانش نخمید که با قرآن دمساز بود و جانش را هر آن و هردم, با آیات نورانى این کتاب نور, صیقل مى داد و در همین جا بود که قرآن را به ذهن سپرد, تا همیشه بر قلبش جریان یابد و زندگى اش را شاداب نگهدارد آفتاب عمرش رو به افول داشت که حزب بعث عراق, بى باکانه بر ارزشهاى دینى و معارف بلند قرآنى مى تاخت و در این حال نیز, آن مرد بیدار از حرکت و از مبارزه و از یورش به سنگرهاى دشمن, باز نایستاد و با همه ناتوانى, توان مندانه علیه حزب بعث, به نبرد علمى, فرهنگى و سیاسى برخاست, تا این که سازمان امنیت عراق, او را در خانه اش محبوس کرد; امّا او از این بند نیز با مردم در بند همراهى مى کرد, تا این که خدایش او را به جوار رحمت خود فراخواند و از اندوه رهاییش داد.
وى راه اصلاح جامعه را در گرو اصلاح حوزه هاى علمیه مى دانست; از این روى بر اصلاح حوزه هاى علمیه پاى مى فشرد و خود در این راه گامهاى ارزنده اى از جمله تدوین کتاب درسى برداشت.
فقهاى اسلام, با شیوه هاى گوناگون, در طول تاریخ احکام فقهى را براى مردمان متدین, بازگو مى کردند و شمارى از فقیهان جهت رساندن احکام دین, از شیوه هاى ویژه اى بهره مى بردند. کتاب الاسلام سبیل السعادة والسلام از جمله رساله هاى عملیه اى است که با شیوه خاصّى نگارنده آن, به بیان احکام پرداخته است و مى تواند الگوى مناسبى براى فقیهان جهت بیان احکام باشد.
مطالب کتاب در دو بخش, سامان یافته است:
در بخش نخست, با عنوان: (المعارف الالهیة) نویسنده, اصول دین و مذهب را مى نمایاند و ثابت مى کند. آنچه در این بخش جلوه اى ویژه دارد, گزیده گویى و بیان ساده نویسنده است که وى با همین روش, هم یک یک اصول دین را مى شناساند و هم دیدگاههاى مخالفان را به بوته نقد مى گذارد.
بخش دوم, با عنوان (فى الاحکام شرعیة) بیان کننده احکام شرعى از طهارت تا دیات است. اگر چه این بخش در واقع رساله عملیه است و فقه استدلالى نیست; اما شیوه بیان مطالب با آنچه در رساله هاى عملیه معمول است, فرق دارد. همه مسائل در قالب تقسیم بندى و دسته بندى ویژه اى ارائه شده و با قلمى ساده و امروزین, تنها مسائلى تبیین شده که مردمان و دینداران به آنها نیاز دارند و از بیان مسائلى که کم تر به آنها نیاز مى افتد, خوددارى شده است.