هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه بین سبک زندگی ایرانی-اسلامی و الگوی ارتباطی باکیفیت زندگی زناشویی انجام شد. روش: پژوهش حاضر ازنظر هدف، جزء پژوهش های کاربردی و ازلحاظ نوع ماهیت داده، جزء پژوهش های کمی و ازنظر روش گردآوری توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متأهل شاغل فرهنگی شهر نهاوند در سال 1403-1402 به تعداد 682 نفر بود که با استفاده از جدول مورگان 248 نفر به روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه الگوهای ارتباطی زوجین کریستنسن و سالاوی(1984)، مقیاس کیفیت زناشویی باسبی و همکاران(1995) پرسشنامه سبک زندگی اسلامی کاویانی (1390)، و پرسشنامه الگوهای ارتباطی زوجین کریستنسن و سالاوی (1984) بود. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج همبستگی پیرسون نشان داد بین کیفیت زندگی زناشویی با سبک زندگی اسلامی (799/0=r)، و ارتباط سازنده متقابل (232/0=r) رابطه مثبت و معنی دار و بین کیفیت زندگی زناشویی با ارتباط توقع/کناره گیری (248/-=r) و ارتباط اجتناب متقابل (110/0-=r) رابطه منفی و معنی داری وجود دارد (01/>p). همچنین رگرسیون چندگانه نشان داد که متغیرهای سبک زندگی اسلامی 74/0 درصد، ارتباط سازنده متقابل 24/0 درصد، ارتباط توقع/کناره گیری 22/0 درصد منفی و ارتباط اجتناب متقابل 11/0 درصد منفی کیفیت زندگی زناشویی را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: زنان متأهل شاغلی که سبک زندگی اسلامی را انتخاب کردند و الگوهای سازنده ارتباط را در روابط زناشویی خود بکار می گیرند در زندگی زناشویی خود به درجه بالاتری از کیفیت زندگی دست خواهند یافت.