بررسی جایگاه زبان شناختی بافت در سوره مبارکه کهف از دیدگاه جرجانی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
بافت را می توان مطمئن ترین و مهم ترین ابزار مفسّر برای ورود به تحلیل متون به ویژه سوره های قرآن دانست. تعابیری چون: زمینه، بافت، بافت موقعیتی و بافتار و اصطلاحاتی چون مقام، شأن نزول و اسباب نزول در سنت تفسیر قرآن مواردی هستند که در ذیل معنایی سیاق یا بافت قرار می گیرند. «جرجانی» (471ق) از جمله افرادی است که بیش از هزار سال پیش، نظریاتی در عرصه بافت شناسی متن ارائه داد؛ که دانشمندان غربی متاخر از او بدان دست یافتند و در زبان شناسی همان نظریات را به مثابه نظریه علمی جدید ارائه دادند. این مقاله می کوشد تا با شیوه توصیفی – تحلیلی به معرفی برخی از نظریات جرجانی در باره مقوله بافت بپردازد و با تطبیق آن با سوره مبارکه کهف به راستی آزمایی نظریات وی بپردازد. از رهآورده های این پژوهش آن است که در سوره کهف به کارگیری الفاظ و ارتباطات معنایی آن با سایر اجزاء جمله، ترکیب-های نحوی و دلالی، تقدیم و تاخیر و همچنین حذف از جمله موارد بافت ساز این سوره اند، بافت هایی که با موقعیت های اجتماعی و رخدادهای تاریخی و ویژگی های روحی و روانی شخصیتهای سوره کهف همسو هستند و با اهداف اصلی این سوره یعنی طرح گفتمان توحید و معاد همردیف شده اند. همچنین «اقتضای حال و مقام » -که در نظریه بافت شناسی معاصر به بافت موقعیت متن اشتهار دارد- با مقوله وصل و فصل مورد نظر جرجانی همسان است.Examining the linguistic position of texture in Surah cave from Jorjani's point of view
The context can be considered as the most reliable and important tool of the commentator to enter the analysis of texts, especially the surahs of the Qur'an. Expressions such as: context, situational context, and terms such as position in the tradition of Qur'anic interpretation and the dignity of revelation, or the cause of revelation, are items that fall under the meaning of context. Jorjani is one of the people who presented theories in the field of text histology more than a thousand years ago;, achieved, and by purposefully presenting the same issues, reintroduced it into linguistics in the form of scientific theory. This article tries to introduce some of the textural components to Jorjani in a descriptive-analytical manner and reflects his histological approach to the text by comparing it with Surah Al-Kahf. The use of words and its semantic connections with other sentence components and syntactic and semantic text-making combinations are among the textual cases that have been presented in Surah Al-Kahf in line with the main purpose of this surah, which is to express the discourse of monotheism and resurrection. "The necessity of the present and the position" - which in contemporary histological theory is known as the context of the position of the text - can be equivalent to the discussion of deletion, presentation and connection that Jorjani has dealt with, and we can boldly say that these cases are objective manifestations. The context of the situation is considered by Jorjani.