آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۷

چکیده

 سبک شناسی می کوشد با شیوه ای روشمند به لایه های فکری و زبانی نویسنده و اثر راه یابد. از این رو، در این پژوهش با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و همچنین با روش استقرایی و تحلیلی، مؤلفه های سبکی و ساختار زبانی دو اثر دوران تیموری، ظفرنامه و تاریخ رشیدی در لایه های واژگانی و نحوی و تا حدودی بلاغی مورد ارزیابی قرار گرفته و با ذکر مثال هایی مختصات زبانی دو اثر نشان داده شده است. یکی از جریان های رایج دورۀ تیموری، تقلیدگری در نثرنویسی است که یکی از مصداق های شاخص آن ظفرنامۀ علی یزدی است که در نام و مطالب، تقلید کاملی از ظفرنامۀ شامی است. میرزا محمدحیدر دوغلات نیز در نگارش تاریخ رشیدی از آثار متعددی اقتباس و عیناً نام اثر را ذکر کرده است. او علاوه بر استفاده از تواریخ مکتوب بر مشاهدات و استماعات خود تکیه کرده و جهت مستندسازی روایت خود، نوشته های کتیبه های قدیمی و رونوشت یا محتوای کامل برخی نامه ها را ثبت کرده است. مقایسۀ بلاغی و زبانی این دو اثر نشان می دهد که تکملۀ هم هستند و نوعی رابطۀ بینامتنی محتوایی و زبانی دارند. همچنین فراوانی ترکیبات و کلمات عربی، کاربرد فراوان صفت ها و فعل ها، اطناب و مترادفات از شاخصه های بارز ساختار نحوی و صرفی زبان دو اثر است؛ با این تفاوت که ظفرنامه با نثری فنی ضمن انتقال اطلاعات، زبانی عاطفی دارد، اما مؤلف تاریخ رشیدی با نثری ساده به عنوان شاهد آگاه بر امور، بسیاری از اطلاعات ظفرنامه را به نقد و چالش کشیده است تا اطلاعات دسته اولی را در اختیار مخاطب قرار دهد.  

A Study of Linguistic Structure in " Rashidi History" by Mirza Mohammad Haidar Doghlat and "Zafarnameh" by Ali Yazdi

Stylistics tries to reach the intellectual and linguistic layers of the author and the work methodically. Therefore, in this study, two works of the Timurid period, "Zafarnameh" and "Rashidi History" have been evaluated stylistic and linguistic structure in vocabular and syntactic layers relying on library and documentary studies, as well as inductive and analytical methods, and to some extent Rhetoric and the linguistic coordinates of the two works are shown by giving examples. One of the common currents of the Timurid period is imitation in prose writing. Mirza Mohammad Haidar Doghlat has also adapted several works in writing Rashidi's history and has mentioned the exact name of the work. In addition to using written chronicles, he relied on his observations and hearings, and in order to document his narration, he recorded the writings of old inscriptions and copies or the complete content of some letter. The rhetorical and linguistic comparison of these two works shows that they are complementary and have a kind of intertextual content and language relationship. Also, the frequency of Arabic compounds and words, the frequent use of adjectives and verbs, redundancy and synonyms are obvious features of the syntactic and morphological structure of the language of the two works; The difference is that Zafarnameh has an emotional language with technical prose while transmitting information, but the author of Rashidi history with a simple prose as a knowledgeable witness, has criticized and challenged a lot of Zafarnameh information to provide the first category information to the audience.    

تبلیغات