تطبیق وجود از دیدگاه فارابی و هایدگر و دلالت های آن در تعلیم و تربیت (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
تحقیق حاضر باهدف بررسی تطبیقی مبحث وجود از دیدگاه فارابی و هایدگر، و استنتاج دلالت های آن در تعلیم و تربیت به انجام رسیده است. برای رسیدن به هدف فوق، چهار سؤال پژوهشی به این شرح صورت بندی شده است: الف)نوآوری های فارابی در مبحث وجود در فلسفه اسلامی چه می باشند؟ ب) نوآوری های هایدگر در مبحث وجود، در فلسفه غرب چه می باشند؟ ج)وجوه اشتراک و افتراق وجود شناسی از دیدگاه فارابی و هایدگر چه می باشند؟ د)دلالت های تربیتی وجود شناسی از دیدگاه فارابی و هایدگر چه می باشند؟ روش های مورداستفاده در تحقیق حاضر شامل روش توصیفی – تحلیلی (تحلیل تطبیقی)، و استنتاجی می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که وجه اشتراک اصلی فارابی و هایدگر، در مبحث وجودشناسی بازگشت به «وجود» به جای موجود در فلسفه می باشد. البته برای فارابی، وجود سلسله مراتبی و ارزش مدار می باشد. همچنین تعلیم و تربیت برای هر دو فیلسوف، راه رسیدن به وجود است. البته برای فارابی، وجود درنهایت، وجود واجب (باری تعالی) می باشد درحالی که هایدگر به وجود خود اهمیت می دهد.A comparison of Farabi’s and Heidegger views concerning being and implications for education
This research was an attempt at comparing Farabi’s and Heidegger’s views on being and their implications for education. Based on the research objective , four research questions were formulated as follows: What are Farabi's innovations in the interpretation of Being in Islamic philosophy? What are Heidegger's innovations in the analysis of Being in western philosophy? What are the commonalities of and differences between the views of these thinkers regarding being? What are the implications of the results of this comparison for education? The methodology used was descriptive – analytic (comparative analysis) and deductive. The findings show that the main commonality of Farabi’s and Heidegger’s points of views about Being is return to Being (existence) as against existents. Of course, for Farabi, Being is hierarchical and value – laden. Also education for both Farabi and Heidegger comsists in the realization of Being. Of course, for Farabi, the ultimate Being is God's being, whereas for Heidegger it is the ‘self’ that is considered important.