آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۸

چکیده

تاریخ نگاری دوره قاجار، تحت تأثیر گفتمانِ تجدد و منطقِ درونی آن، یک تجربه تاریخی را پشت سر گذاشت که برآیندِ آن، ایجادِ خطِ حایلی آشکار میان دو چشم اندازِ تاریخی سنت و مدرن به مثابه دو پارادایم متمایز بود. بر مبنای این تحول گفتمانی، خوانشی دوگانه از مسئله صفویان نیز اتفاق افتاد که محصول اقتضائات گفتمانی و مرزبندی های پارادایمیک میان دو کلان روایتِ سنت و تجدد بود. در روایتِ نخست، تحت تأثیر تجربه های زیسته، اقتضائات ایدئولوژیکی و چشم اندازهای تاریخی همسو با پارادایمِ سنت، یاد و خاطره صفویان، با نوعی خرسندی، مباهات و البته به مثابه تکیه گاهی مشروعیت بخش با لحنی تفاخرآمیز و حماسی روایت شد و در نقطه مقابل، در چشمِ مورخانِ منتقد و تجددخواهِ همسو با گفتمانِ مدرن، تمامِ آن خصلت ها و معیارها وارونه شده و این بار، از یک چشم اندازِ نو، جایگاه صفویان به موقعیتی خُسران بار، منحط و ضد تجدد تقلیل یافت. مسئله این پژوهش، تأمل در چرایی ظهور و افول صفویان در این دو چشم انداز تاریخی است که به روشی تحلیلی و با تکیه بر نقدِ محتوایی روایت های مورخانِ دوره قاجار انجام خواهد شد. بر این مبنا، این فرضیه قابل طرح است که به تناسبِ گذار از گفتمانِ سنت به تجدد و سیطره تدریجی گفتمانِ مدرن در این دوره، موقعیت صفویان نیز از وضعیتی مشروعیت بخش، والا و تفاخرآمیز، به موقعیتی نازل درافتاد و به رکنی مهم در انحطاط شناسی مورخانِ این دوره مبدل شد.

From the emergence in the traditional paradigm to the decline in the modern paradigm:The position of the Safavids in the historiography of the Qajar period

The historiography of the Qajar period, under the influence of the discourse of modernity and its requirements, went through a historical experience. The result of this development was the creation of boundaries between the two historical perspectives of tradition and modern as two distinct paradigms. Based on this discursive development, a double reading of the Safavid issue also took place. In the first narrative of lived experiences, ideological requirements and historical perspectives aligned with the traditional historiographical paradigm, the memory of the Safavids was narrated with a kind of pride, and of course as a source of legitimacy with a proud and epic tone. On the opposite point and from the perspective of critical and modernist historians aligned with the modern discourse, all those previous characteristics and criteria were reversed from a new perspective, the position of the Safavids was reduced to a burdensome, decadent and anti-modern position. Based on these two approaches, the problem of this research is how did the rise and fall of the Safavids occur in these two historiographical perspectives? This question will be answered in an analytical way and based on the content criticism of the narratives of historians of the Qajar period. The hypothesis of this article is that in proportion to the transition from tradition discourse to modernity and the beginning of the gradual dominance of modern discourse in this period, the position of the Safavids also fell from a legitimizing, lofty and proud position to a low position and became an important pillar in the degeneration of the historians of this period. The course was converted.

تبلیغات