آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۶

چکیده

این مقاله که به پرسش از واقع گرایی و ناواقع گرایی در هیدگر می پردازد از چهار بخش تشکیل شده است. در بخش نخست در مروری تاریخی تصویری کلی از سه دسته تفسیر متفاوت از واقع گرایی و ناواقع گرایی در فلسفه هیدگر در میانِ مفسرانِ انگلیسی زبانِ او عرضه خواهد شد. دسته نخست هیدگر را واقع گرا می دانند؛ دسته دوم تفسیری ایده آلیستی از او ارائه می کنند و دسته سوم او را نه واقع گرا و نه ایده آلیست به شمار می آورند. در بخش دوم تفسیرِ واقع گرایی حداکثری دریفوس –اسپینوزا از هیدگر و دو استدلال ایشان یعنی برهانِ جهان های چندگانه و استدلالِ پدیده شناختی در دفاع از آن روایت می گردد. در بخش سوم نقدهای سه نمونه از مهم ترین منتقدان این تفسیر، یعنی راتال، مالپس و رورتی، ارزیابی و نقاطِ ضعف و قوتِ آن نقدها آشکار می گردد. در بخش چهارم در ذیلِ ارزیابیِ نهایی بر پایه نقدهایی مستقل موضعِ دریفوس-اسپینوزا از دیدِ فلسفی از جهاتِ گوناگون به چالش کشیده می شود و نگرانی هایی تفسیری نیز در موردِ آن مطرح می گردد.

An Essay on Heideggerian Realism

The paper is devoted to discussing the question of whether Heidegger is a realist or anti-realist. In the first section, I try to show that Anglo-American proponents of Heidegger are divided into three camps: the first camp characterizes him as a realist, the second describes his philosophy as idealism, and the third camp inclines to say that Heidegger is neither realist nor idealist. Focusing on the robust realism pursued by Dreyfus and Spinoza in the second section, I discuss two arguments they present in favor of the robust version of Heidegger’s realism. The first argument, called the multiple world argument, is inspired by a Kantian insight, and the second argument is based on a phenomenological observation. In the third section, I examine critics’ objections to these arguments. I particularly discuss Wrathall, Malpas, and Rorty’s criticisms and show which of them is on the right track. I conclude that there are good reasons to doubt that Dreyfus and Spinoza’s robust realism would be a plausible philosophical account and an authentic interpretation of Heidegger.

تبلیغات