آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۲

چکیده

آیا می توان در حکمت اسلامی از طریق به کارگیری قواعد منطقی به تعریف حدی و حقیقی واجب تعالی نایل شد؟ شمار پرشماری از پژوهش گران بر این باورند که ارائه «تعریف حدی حقیقی» برای واجب تعالی ممکن نیست؛ زیرا تعریف حدی مختص به امور ماهوی است و واجب تعالی امری ماهوی نیست. برخی عبارت های ابن سینا نشان می دهد که او در پاره ای موارد مانند حیثیت اضافی قوای نفس برای امور غیرماهوی «تعریف حدی حقیقی» درنظر گرفته است؛ در عین حال او برای واجب تعالی تعریف حدی حقیقی ارائه نکرده و در این مورد به «شرح اسم» اکتفا کرده است. ایده اصلی مقاله حاضر این است که ابن عربی و ملاصدرا از روزنه ای که در نظام منطقی ابن سینا برای تعریف حدی حقیقی امور غیرماهوی باز شده است استفاده کرده و نگرش او برای تعریف حد امور غیرماهوی را در نظام حِکمی خود امتداد داده اند. نتیجه ای که به دست آمده از قرار زیر است: ابن عربی دو راهکار را برای تعریف حدی واجب تعالی ارائه کرده و صدرالمتألهین نیز یک راهکار به شیوه های ابن عربی افزوده است.

The Essential Definition of the Necessary Being Logical and Epistemological Considerations of Ibn Sīnā, IbnʿArabī and Mullā Ṣadrā

Is it possible, in Islamic philosophy, to achieve a kind of definition by limit or an essential definition ( al-ta ʿrīf bi al-ḥadd ) for the Necessary Being through the application of logical rules? Many scholars’ answer is negative since they hold that an essential definition is limited to quiddity while the Necessary Being is not a kind of quiddity. Although some of Ibn Sīnā’s statements show that in some cases, like the relative aspect of the soul’s faculties, he has provided a real definition by limit for things that are not quiddity, he did not offer an essential definition for the Necessary Being and in this case, he was satisfied with a “conceptual definition”. The main idea of the present article is that IbnʿArabī and Mullā Ṣadrā have extended this Avicennan logical idea in their philosophical system. The result is as follows: IbnʿArabī has presented two solutions to define the Necessary Being and Mullā Ṣadrā has added one explanation to IbnʿArabī’s solutions.

تبلیغات