آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۷

چکیده

 طرح تحول نظام سلامت در اردیبهشت 1393 با اهداف افزایش دسترسی به خدمات سلامتی و کاهش پرداخت از جیب (فرانشیز) آغاز شد. منتقدین این طرح از صرف بودجه هنگفت با آثار تورمی و همچنین اثر القایی در نظام سلامت سخن گفته اند. در این پژوهش، فرضیه اثر القایی ناشی از طرح تحول با استفاده از مدلسازی کمی ارزیابی می شود. داده های مورد استفاده شامل پیمایش بهره مندی از خدمات سلامت سال 1387 (قبل از اجرای طرح تحول سلامت) و سال 1394 (بعد از اجرای طرح تحول) برگرفته از موسسه ملی سلامت می شوند. نظر به آنکه طرح تحول در کل کشور اجرا شده است، گروه کنترل به مثابه گروه خارج شده از طرح وجود ندارد؛ بنابراین، از خانوارهایی که دارای دانش پزشکی هستند به منزله افرادی که عدم تقارن اطلاعات در مورد ایشان وجود ندارد به عنوان گروه کنترل استفاده می شود. سایر افراد که به دلیل فقدان دانش پزشکی تحت اثر القا شده از سوی پزشک قرار می گیرند، گروه هدف را تشکیل می دهند. مدل سازی به صورت «تفاضل در تفاضل» است و استحکام نتایج در گروه بندی های مختلف و با بررسی های تک متغیره و چندمتغیره سنجیده شده است. نتایج برای افراد فاقد بیمه و یا افراد ساکن در مناطق محروم نشان می دهد، تعداد مراجعات خدمات سرپایی برای گروه هدف نسبت به گروه کنترل به میزان ۱۰ درصد پس از طرح تحول افزایش یافته است. همچنین مخارج سرانه خدمات سرپایی به میزان ۵۴ درصد افزایش می یابد که معادل با 10.650 تومان هزینه سرانه بیشتر است. این نتایج موید آن است که اثر القایی ناشی از طرح تحول وجود داشته است.

Quantifying Supplier Induced Demand Caused by the 2014-Health Reform Plan

 The Health Reform Plan was initiated in 2014 aiming to increase health utilization and to reduce the out-of-pocket payment. The plan was criticized for its inflationary effects and also its health induced demand. This study examines the induced demand hypothesis using the health datasets of the year  2008 (before the reform) and the year 2015 (after the reform). The data is collected every four years by the National Institute of Health Research. As the control group, we consider individuals who have accessed to medical knowledge among their family members and are less exposed to the asymmetric information; thus they can be considered as the control group for whom there is no induced demand.  Individuals without medical knowledge are more likely to be exposed to induced demand by physicians, and are considered as the treatment group. We use Difference-in-Difference methodology. The robustness of results are tested using variety of subgroups and controlling for many observation. Results indicate that individuals without medical knowledge has an average of 10% more referrals compared to those who have medical knowledge. Also, their per capita cost has been increased by 54%, which is equivalent to extra 10650 tomans after the reform. Our results confirm that the reform has significantly induced demand.

تبلیغات