آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۹

چکیده

پدیده مهاجرت و مخصوصا هویت فراملی مهاجر در مطالعات پسااستعماری جایگاه ویژه ای دارد. دور افتادن مهاجر از وطن و قرار گرفتن او در بطن فرهنگ بیگانه باعث می شود در وی هویتی ”در هم آمیخته“ شکل بگیرد که تقابل بین خودی و دیگری و دیگر تقابل های دوگانه را زیر سوال می برد. بنابراین، هویت ”در هم آمیخته“ مهاجر می تواند دیدگاه های سنّتی رایج درباره هویت را به چالش بکشاند و عامل تغییر و مقاومت در برابر ایدئولوژی های نژادپرستانه و ملّی گرایانه افراطی باشد. در این مقاله، با بررسی دیدگاه دو متفکر پیشرو در مطالعات پسااستعماری، هومی بابا و ادوارد سعید، به شباهت ها و تفاوت های نظرات آن ها درباره قابلیت های ضد استعماری هویت مهاجر و امکان مقاومت و عاملیت از سوی او پرداخته ایم. این بررسی نشان می دهد، نگاه پساساختارگرا و خوش بین بابا درباره نحوه شکل گیری هویت مهاجر همخوانی چندانی با واقعیت های زندگی مهاجران و میزان مقاومت از سوی آن ها ندارد. اما سعید رویکردی التقاطی به پدیده مهاجرت دارد و قابلیت های هویت مهاجر را بیشتر از منظر انسان گرایی مورد بررسی قرار می دهد. از همین روی دیدگاه های وی کاربردی تر و در انطباق نزدیکتری با واقعیت هستند.

Homi Bhabha and Edward Said on the Migrant’s “Hybrid” Identity and the Possibility of Resistance and Human Agency

Migration and particularly migrant’s identity occupy a special place in post-colonial studies. Separation from homeland and living in an alien culture make the migrant develop a “hybrid” identity that undermines the self/other binary opposition and other oppositions which have served as the basis of different forms of colonialism throughout history. Migrant’s “hybrid” identity, accordingly, questions the traditional views on identity and serves as an agent of change and resistance against fanatical nationalist and racist ideologies. In this study, the viewpoints of Edward Said and Homi Bhabha, two of the leading thinkers in postcolonial studies, have been studied to see the points of convergence and divergence in their views about the anti-colonial potentialities of the migrant’s hybrid identity and his capacity for showing agency and resistance. This investigation shows that whereas Bhabha relies on poststructuralist principles in his upholding of the migrant’s hybrid identity, Said adopts an eclectic approach and discusses the potentialities of the migrant’s hybrid identity mainly from a humanistic viewpoint.

تبلیغات