از نظر برخی اندیشمندان مسلمان، شیوه زیستن منحصر در زندگی مدرن (بدون نظر به سنت های پیشین) نیست؛ همچنان می توان به سراغ فقه رفت، سخن پیامبر| را یافت و بر اساس آن زندگی کرد. حقیقت فقه و آنچه به مثابه روح آن محسوب می شود، کشف آموزه های عملیِ دین اسلام (احکام) است. در این مسیر، فقیه قانون گذار نبوده، بلکه کاشف است. عملیات اجتهادِ فقیه با استنباط از طریق یک گزاره که حاکی از حکم است پایان می یابد. از میان نحله های شاخص فکری شیعه، هر دو گروه اخباری و اصولی در مبنا قائل به واقع گرایی متافیزیکی در حوزه احکام الهی هستند. مسئله اصلی که این تحقیق به آن پرداخته، ارزیابی و نقد سازوکار واقع نمایی استنباط های فقهی در اصول فقه امامی است. طبق یافته های این پژوهش، از طریق توصیف و تحلیل محتوا، اگرچه واقع گرایی جزو مسلم مبانی اصولی های امامی است، اما راهکارهای مطرح شده برای نیل به این هدف به دلیل خلط بین آثار تکوینی و شرعی قطع، وافی به مقصود نبوده و تأمین کننده دغدغه اخباری ها در رسیدن به واقع نیست. از همین روی، تبیین سازوکاری کارآمدتر در خصوص چگونگی واقع گرایی از طریق بازنگری در عناصر مشترک استدلال های اصولی و نحوه رسیدن به حجت، ضروری است. به نظر می رسد با انتقال موطن منجزیت و معذریت از ذات قطع به اسباب حصول قطع و کاهش تأثیر حالت های روانی در استنباط، زمینه برای واقع گرایی و توجیه هرچه بیشتر گزاره های اصولی فراهم شود.