علمای علم کلام وظیفه خود را دفاع از ضروریات دین تعریف کرده اند. ایشان در دوره ای، که هنوز بسیاری از مباحث فلسفی و کلامی دقیقاً شکل نگرفته بود، برای تبیین عقاید خود توجیهات خاصی ارائه می دادند. این توجیهات اغلب با بیان نظرات ابتکاری همراه بود. معتزله برای توجیه کیفیت اتصاف ذات باری به صفات و همچنین برای توجیه نحوه تعلق علم باری به موجودات، نظریه ابتکاری «احوال» و «ثابتات ازلیه» را ارائه کرده اند. فلاسفه و متکلمان بعدی نیز به طور مفصل این دو نظریه را مورد بررسی قرار دادند و گاه آنها را به دلیل برخی شباهت ها با هم یکی گرفته اند. این نوشته در صدد نشان دادن این مطلب است که دو نظریه فوق الذکر، چه به لحاظ موضوعاتی که مستقیماً به آنها می پردازند و چه به لحاظ نتایج و لوازمی که به بار می آورند، با هم متفاوت اند و در دوره های بعد است که با هم خلط و یکی قلمداد شده اند.