آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۱

چکیده

یکی از نمونه های جهانی، پربسامد و تکرارشونده کلان ژانر ِ ادبیات تعلیمی، اندرز و تعلیم والدین به فرزندان است که در مباحث نوع شناسی در پژوهش های ادبیات فارسی- شاید در ادبیات جهان- به صورت آکادمیک به آن توجّه نشده است. در این جستار تلاش شده است به روش کمّی و توصیفی، پس از بررسیِ نمونه های پرتکرار و کهن فرزندنامه ، شاخصه های برون متنی(عنوان، انگیزه تألیف، تقدیمیه، باب بندی و پیشینهاثر) و درون مایه ایِ آن (مقدمهعاطفی، نگرش ویژه به پسران، نگران از به کارنبستن اندرزها، تأکید در به کاربستن اندرزها، تجربه های والدین، تفاخر به خود و اجداد، بیان خاطرات دوران کودکیِ نویسنده، بیان سنّت اندرزگویی، سادگی و اختصار) ترسیم شود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که فرزندنامه نویسان ، در کل، با هدف تعلیم مباحثی چون؛ پزشکی، موسیقی، علوم غریبه، علوم ادبی، دین، مباحث اعتقادی، حکمت عملی(برنامه ای برای تهذیب اخلاق فردی، خانوادگی و سیاست یا همان شیوه درست زندگی) برای فرزندان خود(چه حقیقی و چه خیالی) کتاب یا رساله می نوشتند. از طرفی، با توجّه به بسامد بالای مباحث اندرزی و شیوه خاص بلاغی که صرفاً متوجّه متون اندرزی است، می توان فرزندنامه را ژانری سیّال در گونه اندرزنامه ها نیز به شمارآورد که ساختار و محتوایی مشخص دارد و متناسب با فرهنگ و مقتضیات زمان و انتظارات مخاطبان، دچار تغییرات می شود. آنچه در تشخیص فرزندنامه از سایر اندرزنامه ها اهمیت دارد این است که آفریننده اثر، به صراحت بیان کند که نامه یا کتاب را برای فرزند می نویسد و در سراسر متن، نشانه هایی از حضور فرزند و خطاب به او وجود داشته باشد.

تبلیغات