اختفای الهی از نظر جان شلنبرگ معنای خاصی دارد و ناظر به کمبود شواهدِ تجربی در تأیید وجود خداوند است. از نظر او وجود ناباورانِ منطقی یا لاادری گرایان بهترین شاهد بر این ادعا محسوب می شود. شلنبرگ بر این اساس اختفا را نقیضِ عشقِ مطلق الهی و در نهایت شاهدی بر نبود خداوند می داند. اما مفاهیم لاادری گری و عشق به عنوان دو نقطه ثقل این برهان در نظام الهیاتی هانری کربن دارای معانی متفاوتی است. توجه به این معانی و ارائه یک صورتبندی تحلیلی از آن، شاید سنگ بنایی برای تبیین اختفای الهی از منظری متفاوت و بدیع باشد و نقدی بر برهان اختفای الهی قلمداد شود. از نظر کُربن اِشکال خداباوری عقلی تقلیل قوای ادراکی به دو قوّه حس و عقل، در کنار بی اعتنایی به نقشِ شناختی قوّه خیال و حذف جهان واسطِ مثال از مراتب عالم است که این مسئله سبب شده است که بشر در فهم غیبِ (باطن) عالم - در اینجا خداوند- دچار لاادری گری شود. راه حل بدیع کربن برای غلبه بر این بحران معرفتی، احیای جایگاه شناختی قوّه خیال و عالم متناظر با آن بود. در این نوشتار تلاش می شود که از طریق معرفی اندیشه تجلی عرفای اسلامی در آثار کربن، مسیر بدیعی در شناخت خداوند ترسیم و از این طریق در کفایت تلاش های لاادری گرایان تشکیک شود.