چزاره پاوزه (1950-1908) یکی از چهره های سرشناس ادبیات ایتالیا در قرن بیستم است. جوهره فعالیتهای ادبی وی از لحاظ زمانی میان دو جریان فکری و هنری سمبولیسم جادوئی و نئورئالیسم قرار دارد. پاوزه شاعر و داستانسرای پرضدونقیضی است که هماره به دنبال خلق اثری متفاوت و یگانه است و تمام زندگی خویش را صرف این غایت می نماید هرچند که آشفتگی روحی و روانی و تشویش بیش از حد در زندگی شخصی وی هماره بر آثارش نوعی سایه بدبینی افکنده است. در آثار او خیلی از عناصر موجود در طبیعت سخاوتمند خداوند به سان معرف و سمبل برخی معانی حقیقت زندگی انسان مورد استفاده قرار گرفته اند. در این مقاله بخصوص به بررسی معنی "دریا" در برخی اشعار و داستانهای او پرداخته می شود. دریا گاه نماد عدم، نیستی، پوچی و مرگ است و گاه به معنای کنجکاوی ذاتی انسان و در پی آن مبدل به حقیقتی می شود که آدمی را به زندگی هرچه بیشتر متصل نگه می دارد.