این مقاله به بررسی رمان «زمستان ۶۲» اثر اسماعیل فصیح با استفاده از رویکرد ساخت گرایی تکوینی لوسین گلدمن می پردازد. با توجه به فرضیه بنیادی ساخت گرایی تکوینی، خصلت جمعی آفرینش های ادبی حاصل آن است که ساختارهای این آثار با ساختارهای ذهنی برخی گروه های اجتماعی همخوان اند؛ بر این اساس، این پژوهش به این پرسش اصلی پاسخ می گوید که ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران در دهه 60 در شکل گیری ساختارهای ذهنی نویسنده و پیدایش این رمان چه تأثیری گذاشته و چه پیوند و رابطه ای میان ساختارهای جامعه با ساختار رمان وجود دارد. یافته ها نشان می دهد که این رمان یک اثر کاملاً اجتماعی و محصول ذهنیت و تفکر ایدئولوژیک نویسنده ای از طبقه متوسط شهری و تحصیل کرده آمریکا است که بنابر جهان بینی و خاستگاه اجتماعی خود بر کارکردهای منفی جنگ تأکید دارد. او با قرار دادن راوی در صحنه های جنگ، دیدگاه های طبقه خود را درباره مسائل اجتماعی و سیاسی آن دوره از تاریخ ایران منعکس کرده است. رمان زمستان ۶۲ براساس تضادها شکل گرفته است. فصیح با در نظر گرفتن یکی از مهم ترین مضمون های اجتماعی؛ یعنی جنگ، ساختاربندی حاکم بر جامعه یک دوره در ایران را به نمایش گذاشته است.