توهم منفی به پدیده ی خاصی اشاره دارد که غالباً هم در زندگی روزمره و هم درمان بالینی اتفاق می افتد. این پدیده دال بر غیبتی بسیار مجازی و و در عین حال آشکار است و به طور ضمنی، به عاطفه ای ابرازنشده و تجربه ی غیرمعمولی که تحت تأثیر احساسات منفی است اشاره دارد. این پدیده نخستین بار توسط زیگموند فروید و ساندور فرنزی، به عنوان بخشی از طیف روان پریشی، شناسایی شد و سپس، عمدتاً توسط آندره گرین، خصوصاً در کارکرد امر منفی مطالعه شده است. تمرکز این مقاله بیشتر بر اظهارات گرین در مورد توهم منفی به مثابه ی پیامد تناقض توهم منفی در رابطه با بازنمایی فقدانِ غیرقابل بازنمایی خواهد بود. هدف از مقاله حاضر مروری نظری بر مفهوم توهم منفی در نظریه و رویکردهای مختلف در جهت آشنایی بیشتر متخصصان سلامت روان با این مفهوم است. امید است با افزایش دانش درباره این مفهوم، زمینه پژوهش های مفصل تر در راستای سنجش و درمان آن فراهم گردد.