آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۸

چکیده

در این نوشته تلاش شده است تا محور نخست اندیشه فوکو یعنی دانش بر اساس دو عرصه تشکیل دهنده آن یعنی کردارهای گفتاری و کردارهای غیرگفتاری، رابطه آنها با یکدیگر، نحوه مفصل بندی شان و در نهایت چگونگی زایش معنا بررسی گردد. بنابراین پرسش اصلیِ این نوشته این است که بر اساسِ تحلیل های دیرینه تبارشناسانه معنا چگونه به وجود می آید؟ این پژوهش تلاش کرده است تا نشان دهد که مفصل بندیِ دو عرصه ذاتاً نامتجانس کردارها چگونه دانش را شکل داده و آن را ضرورتاً پارادوکسیکال می کنند و شکافی را در دانش می سازند که هرگز پرشدنی نیست. بر این اساس، معنا که وجه ظهور جدید یا نحوه جدید پدیدارشدنِ بدن هاست محصول همین فرآیند مفصل بندی است. روش این پژوهش کتابخانه ای و تحلیلی و توصیفی است. این مقاله نشان می دهد که این مفصل بندی منوط به هیچ اشتراک یا مطابقتی میان این دو عرصه نیست جز آنچه فوکو «انطباق استراتژیک» می نامد. از زاویه جامعه ایران، همین روش شناسی فوکو در بررسی تحولات معنا شاید به «ما» ایرانیان که همچنان درگیر مسأله سنت و مدرنیته و رابطه با آنها هستیم در تحلیل وضعیت مان کمک کند و نشان دهد که بر اساس چه منطقی اجزایی از گفتمان مندی های سنت حفظ شده و همچنان بر روی بدن ها چفت وبست می شوند و اجزایی دیگر فراموش شده، نادیده گرفته شده و یا حتی کتمان می گردند. از سوی دیگر این مقاله می تواند بنیادی باشد برای توضیح نحوه پدیدارشدنِ دولت در تحلیل های فوکویی، پدیدارشدن دولت به منزله شبان، به منزله کشتی بان، به منزله دادگاه یا هر چیز دیگر.

تبلیغات