مقولۀ «شکاف اجتماعی» از مفاهیم مهم علوم اجتماعی است. این مفهوم که در آغاز برای تحلیل مکانیسم رأیدادن شهروندان در دموکراسیهای غربی به کار میرفت، بهمرور کاربرد بیشتری یافت و به ابزار تحلیلی مهمی در تحلیل پدیدههای اجتماعی بدل شد. شکاف اجتماعی، در سنت نظری اصلی آن، بهمعنای تأثیر تضادهای اجتماعی بر نحوۀ رأیدادن شهروندان است. چون در لیبرال دمکراسیهای غربی، نظام حزبی مبنای کنش سیاسی است، این سؤال اهمیت زیادی دارد که چه عواملی بر گرایش حزبی و نحوۀ رأیدادن شهروندان مؤثرند؟ مفهوم شکاف اجتماعی الگویی تحلیلی برای بررسی این عوامل است؛ مثلاً جنسیت و نژاد و زبان، طبقۀ اجتماعی، تحصیلات و... چه تأثیری بر گرایش شهروندان به احزاب مختلف ایجاد میکنند. همانطور که در کتاب شکافهای اجتماعی در ایران ذکر شده است، سیمور مارتین لیپست و استین روکان در تثبیت این مفهوم به معنای اشارهشده نقش زیادی بر عهده داشتند.