رمانتیسم از جمله مکتب های ادبی است که در سده هجدهم در مقابل تفکر خردگرای کلاسیسم به پاخاست. اشعارِ شهرآشوبیِ امیرخسرو دهلوی، شاعر و نویسنده ایرانیِ سرزمین هند، در قرن هفتم همانندی های ویژه ای با اصول و مبانی رمانتیسم دارد و همین مسأله زمینه بررسی نقدی رمانتیستی را درباره آن ها فراهم می آورد. به لحاظ معنایی وجود عواملی چون: توجه به احساسات شخصی و بیان آزاد آن ها، توجه به طبیعت و... و عوامل زبانی چون: برجسته کردن جنبه ادبیت متن، باتوجه ویژه به: تشبیه، استعاره، جناس، ایهام و... از جمله مواردی هستند که به اشعار امیرخسرو وجهه ای رمانتیستی بخشیده اند؛ نویسندگان این مقاله در پی پاسخ به این پرسش هستند که کدام شاخصه های رمانتیسم به اشعار شهرآشوبی امیرخسرو دهلوی جلوه و جلای رمانتیکی داده است؟ البته هدف، تزریق یا تحمیل اندیشه های یک مکتب به اشعار یا برعکس، با نگاهی اثبات گرا نیست؛ بلکه هدف، آن است تا به روش تحلیل متنی و گفتمانی( زمینه ای)ضمن برشمردن ویژگی های مشترک سبکیِ اشعار شهرآشوبیِ امیرخسرو با مکتب رمانتیسم و تکیه هم زمان بر ساحت درون متنی و بافت تاریخی( برون متنی)آن، زمینه ساز نگرشی نو به اشعاری کهن باشد.