آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۷

چکیده

با گذشت بیش از دو قرن از ورود مدرنیته و آثار آن به جوامع اسلامی و استقرار تعلیم و تربیت نوین غربی، همچنان نظام آموزش و پرورش جامع، کامل، روشمند و مبتنی بر مبانی و فلسفه تعلیم و تربیت و دارای چشم اندازی روشن در این کشورها دیده نمی شود. محمد عابد الجابری متفکر مراکشی، با تقسیم دوره های آموزشی کشور مغرب به سه دوره پیش از استعمار، استعمار و پس از استعمار، نقدهایی بر سیاست های آموزشی هر سه دوره وارد کرده است. نقد او متوجه سیاست های آموزشی پسا استعماری مغرب بر اساس چهار رکن اساسی است: تعمیم (آموزش همگانی)، توحید (یکسان سازی)، تعریب (عربی سازی) و المغربه (مغربی سازی). رویکرد جابری در تعلیم و تربیت، برگرفته از نظریه پداگوژی اجتماعی امیل دورکیم است که نوعی رابطه دیالکتیک میان جامعه و آموزش برقرار می کند. به نظر جابری، به جای مدرن سازی توده های اجتماعی می بایست، آموزش ها و مهارت ها را متناسب با اقتضائات و شرایط بومی تعریف کرد. هدف اصلی این پژوهش، بیان دیدگاه های جابری و تبیین آن در حوزه تعلیم و تربیت مدرن است.

تبلیغات