مدیریت اسلامی واجد معانی، مفاهیم و تعاریف گوناگونی است که هر محققی از ظن خود بخشی از آن را روشن ساخته است. آنچه به طور غالب در تحقیقات مرسوم مغفول مانده، بررسی این دانش از حیث موضوع، هدف و روش است. در این مقاله پس از بررسی معنای مدیریت، اسلام، علم و دانش، لزوم ارتباط اسلام و مدیریت از دو منظر انتظار از دین و دانش مدیریت بررسی شد و سپس براساس تعریف برگزیده مدیریت اسلامی، ماهیت میان رشته ای آن تبیین گردید. نتیجه بررسی ها گویای آن است که این دانش از سویی متکی بر دانش عقلایی و از سوی دیگر برآمده از علم تجربی است، موضوع آن سازمان است و هدف آن بهره وری سازمان در طول هدف خلقت و روش آن در دیالیکتیک میان دانش و علم تجربی هویت می یابد، مدیریت ژاپنی نمونه ای موفق از تبدیل گزاره های یک مکتب فکری و فرهنگی به گزاره های علمی و تجربه پذیر است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که سبک ها و روش های مبتنی بر مکتب، سازنده اصول نظری کاربردی دانش مدیریت اسلامی است و برای دستیابی به آن باید از مکتب مدیریت اسلامی (جنبه ذهنی) به علم مدیریت اسلامی (جنبه عینی) در رفت و برگشت بود. مجموعه ای که در نهایت از این سیر حاصل می شود را می توان دانش مدیریت اسلامی نامید. از این رو مقاله پیش رو در مجموع تبیینی است از طرح کلی دانش مدیریت اسلامی که از منظر دانش، علم و مکتب مورد تدقیق قرار گرفته است.