کیفیت مشارکت زنان در زندگی سیاسی تحت تأثیر ساخت های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، تاریخی و پایه های ایدئولوژیکی روابط اجتماعی می باشد. با توجه به این که زنان دارای نقش دوگانه ای در حوزه های تولیدی و بازتولیدی می باشند، اما هنوز مشارکت آنها در ساختار رسمی سیاسی و فرایندهای آن، جایی که تصمیمات با در نظر گرفتن استفاده از منابع اجتماعی تولید شده به وسیله مردان و زنان گرفته می شوند، مهم تلقی نمی شود. بنابراین، بررسی جایگاه زنان در سیاست، مستلزم توجه به کلیت سیستم و ساختار اجتماعی و دگرگون نشدن روابط ساختاری می باشد. روش پژوهش این مقاله پیمایش بوده و اطلاعات از راه ابزار پرسشنامه جمع آوری شده است. جامعه آماری زنان 18 سال به بالای شهر برازجان می باشد. تعداد 273 نفر با استفاده از جدول لین به عنوان نمونه به شیوه تصادفی ساده برای مطالعه انتخاب شدند. از اعتبار صوری برای سنجش روایی و آلفای کرونباخ برای سنجش پایایی گویه ها استفاده شد .میزان آلفای کرونباخ برای مشارکت سیاسی 86% می باشد. از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس برای آزمون فرضیه ها و روش رگرسیون برای سنجش مدل پژوهش استفاده شد. یافته ها نشان می دهند که محل تولد، تحصیلات، شغل، طبقه اجتماعی، جهت گیری مذهبی، درآمد، استفاده از رسانه های جمعی، سیاسی بودن خانواده، سیاسی بودن دوستان و علاقه به برنامه های سیاسی با مشارکت سیاسی زنان رابطه معناداری دارند. بین سن، وضعیت تأهل و قومیت با مشارکت سیاسی رابطه معناداری مشاهده نشد. تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که پنج متغیر جهت گیری مذهبی، سیاسی بودن دوستان، علاقه به برنامه های سیاسی، استفاده از رسانه های جمعی و تحصیلات در مجموع 47 درصد از تغییرات در متغیر وابسته را تبیین کردند