بررسی مهم ترین تألیف در حوزه عرفان نظری، یعنی فتوحات مکیه ابن عربی، گویای آن است که مؤلف این کتاب، روی کردهایی مختلف به احادیث پیامبر(ص) داشته است؛ چنان که در بیان موضوع های فقهی، به احادیث کاملاً توجه کرده و کنکاش هایی فقه الحدیثی، اعم از بررسی های سندی و متنی انجام داده است؛ اما درباره روایت های اعتقادی، هرگز چنین دقت هایی صورت نگرفته و مؤلف به انواع احادیث جعلی، ضعیف یا تقطیع و تأویل شده استناد کرده است؛ بدان سبب که از دیدگاه ابن عربی، مکاشفه های عرفانی اصالت دارد؛ تا بدانجا که ملاک تشخیص صحت و سقم احادیث نیز همین یافته های عارفان است؛ حال آنکه اموزه های پیامبر اکرم(ص) درباره راه هدایت از طرفی، مصون نبودن کشف و شهود عرفانی غیرمعصومان از خطا و انحراف از طرف دیگر و نیز شواهد دال بر کارآمد نبودن شیوه عارفان، دیدگاه و عمل کرد ابن عربی را درباره احادیث به چالش کشیده است.