آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۲

چکیده

بدون شک در جهان پیرامون ما همواره شر و فساد و ناگواری های متعددی از قبیل جهل، فقر و ناتوانی و حوادثی همچون زلزله و سیل به چشم می خورد که هیچ گونه تردیدی در هستی و وجود آنها نمی توان داشت. چرایی و چگونگی راهیابی این گونه شرور در نظام آفرینش، ازجمله پرسش هایی است که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول داشته؛ به گونه ای که پاسخ به آن از دغدغه های اساسی ادیان و مکاتب مختلف فلسفی به شمار می رود. در عرفان نظری، سابقه بحث از مسئله شر به محیی الدین ابن عربی در قرن هفتم برمی گردد. اصلی ترین پرسشی که در این تحقیق مطرح است اینکه، آیا شر در مکتب ابن عربی امری وجودی است یا عدمی؟ در صورت نخست، چگونه با خیر محض بودن مبدأ هستی سازگار است و خاستگاه آن چیست؟ ابن عربی از حیث وحدت شخصی وجود و نظام احسن، شر را به طور مطلق در نظام هستی به مفاد سلب بسیط تحصیلی منتفی دانسته است؛ ولی از حیث تعینات، امور عدمی را شر بالذات دانسته و در امور وجودی نوعی شر نسبی را در نظام تکوین و نوعی شرور ذاتی سلوکی را در نظام تشریع پذیرفته است.

تبلیغات