با تشکیل نهاد خلافت به خصوص در دوره عباسی، ایرانیان نیز با هدف بازیابی قدرت و هویت سیاسی خویش، نهاد سلطنت را تاسیس و با خلفای عباسی به رقابت و گاه دشمنی پرداختند. در دوره خوارزمشاهیان، خلفا و سلاطین با بهره گیری از عوامل مختلف از جمله سیاست های مذهبی، در پی بسط و توسعه قدرت و قلمرو خود بودند. عراق عجم مهمترین منطقه محل نزاع این دو نهاد در این دوره، به آوردگاه خلفای عباسی و خوارزمشاهیان و متحدان سیاسی آنان تبدیل شده بود. خلاء قدرت ناشی از اضمحلال سلاجقه بزرگ، طمع این دو قدرت را برای تصاحب میراث سلاجقه دو چندان ساخته بود. عباسیان در پی بازیابی قدرت سیاسی و خوارزمشاهیان به فکر تسلط بر بغداد و وادار نمودن خلفای عباسی به پذیرش سیطره سیاسی ـ نظامی سلاطین بودند که نتیجه این امر تلاش دو قدرت برای یارگیری در میان حکومت های محلی در ایران و درگیری های متعدد در عراق عجم و فرجام نهایی آن نیز شکست خوارزمشاهیان بود. مسأله مقاله پیش رو بررسی نقش و جایگاه مذهب در مناسبات و منازعات خلفای عباسی و سلاطین خوارزمشاهی از آغاز تا دوره سلطان محمد است. بر این اساس ابتدا داده های تاریخی با بهره گیری از منابع معتبر تاریخی جمع آوری؛ سپس با استفاده از آخرین یافته های پژوهشی، تحلیل و تبیین گردیده است.