مطالب مرتبط با کلیدواژه

شعر عصر مشروطه


۱.

آزادی به مثابه اصل حاکم بر مردم سالاری در اندیشه فرخی یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۰۴ تعداد دانلود : ۱۴۸
هدف این نوشتار بررسی مفهوم آزادی و مقوله های مختلف آن، به ویژه آزادی بیان در اشعار فرخی یزدی با رویکردی بین رشته ای و از منظری حقوقی است؛ از این منظر، مفهوم آزادی با مفهوم «حق داشتن» گره می خورد و آزادی عبارت می شود از: نبودِ مانع و فقدان محدودیت. آزادی همانند مفاهیمی چون عدالت و نظم عمومی، انتزاعی است که به ویژه در علوم مختلف مورد مناقشه و تفاسیر متعدد قرار گرفته است. از طرفی آزادی به عنوان یکی از اصول حاکم بر مردم سالاری به شمار می رود و از سویی دیگر این آزادی در اشعار شعرا دارای جایگاهی سترگ و والاست؛ پس آدمی در برابر اندیشه ای که خواهان گرفتن  حقوق اساسی وی بوده است، دست به رویکردی متنازع می زند؛ از این رو آزادی امری مهم و بنیادین تلقی می شود؛ چراکه انسان را به امری سوبژکتیو بدل می کند. شروع سویه های این تقابل در ایران را می توان در دوره مشروطه یافت. متفکرین عصر مشروطه که تحت تأثیر این نگرش قرار داشتند، سعی در اثبات مفهوم آزادی به عنوان یک حق کردند. یکی از متفکرین دوره مشروطه که در بطن این مناقشه قرار داشت، فرخی یزدی بود. اگرچه فرخی در باب بیان آزادی و ضرورت آن برای دموکراسی در اشعار خود به گونه مستقیم نپرداخته است؛ اما درصدد دست یابی به نوعی از دموکراسی در زمانه خویش بوده است که لازمه تحقق آن، رسیدن به انواع آزادی هایی است که امروزه در اسناد متعدد بشری در زمره آزادی های بنیادین بشری قرار گرفته است. حال پرسش  اینجاست که منظور فرخی یزدی از آزادی، کدام مصادیق از آزادی است؟ برای یافتن پاسخی درخور، به استفاده از روشی توصیفی و تحلیلی روی می آوریم و تلاش برای یافتن پاسخ را با پرداختن به مفهوم آزادی و انواع آن در قالبی حقوقی گره می زنیم. این گونه پیوندی نیک و میان رشته ای میان ادبیات و حقوق برقرار می شود.
۲.

مستزاد از صنعت تا قالب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شعر فارسی شعر عصر مشروطه قالب های شعری صنایع ادبی مستزاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸ تعداد دانلود : ۳۳
تصور عموم چنین است که مستزاد از نخست به عنوان قالب شعری وارد حوزه ادبیات شده است، قالبی که تا دوره مشروطه چندان توجهی به آن نمی شد. امروزه این امر باعث برخی دشواری ها در تعریف و طبقه بندی انواع آن می شود. بررسی های ما نشان می دهد تا قرن نهم در هیچ یک از متون ادبی نامی از مستزاد به میان نیامده است؛ اما جالب است که پس از این تاریخ اصطلاح مستزاد تنها در کتاب های مربوط به بدیع و در کنار دیگر صنایع ادبی معرفی می شود و برخی از نویسندگان به تقسیم بندی آن دست می زنند. تا جایی که دریافته ایم نخستین بار در کتاب درّه نجفی (1362) مستزاد به عنوان یک قالب شعری در کنار قالب هایی چون قصیده، غزل و ... قرار گرفته است. دقیقاً پس از این کتاب اصطلاح مستزاد از مباحث بدیعی وارد قلمرو قالب های شعری می شود. اغلب نویسندگانی که پس از نجف قلی میرزا دست به نگارش کتاب های بلاغی زده اند راه دره نجفی را پیش گرفته اند که تا دوره حاضر نیز ادامه یافته است. با این توضیح که در جایی از این آثار اشاره ای به سابقه و خاستگاه مستزاد دیده نمی شود. ما در پژوهش حاضر، در حد وسع، با بررسی منابع کهن و معاصر، بر آنیم تا صحت این ادعا را اثبات کنیم که مستزاد از یک صنعت ادبی به یک قالب شعری دگرگون شده است. همچنین تلاش می کنیم سیر این تحول را نشان بدهیم