هدف این پژوهش بررسی حقیقت علم و رابطه آن با خدا در فلسفه افلاطون است که ضمن آن به تبیین مسایلی نظیر علم حقیقی، ایده بودن علم و مشکلاتی که به تبع آن ظاهر می شود و پاسخ افلاطون به این مشکلات می پردازد.
افلاطون علم را به عنوان حقیقت وجودی می نگرد و علمی که توسط نفس کسب می شود، به سبب بهره مندی از این حقیقت است و این بهره مندی در بالاترین مرتبه به صورت شهود در فیلسوف محقق می گردد. این پژوهش در راستای تبیین برخی ابهامات موجود در بحث افلاطون درباره حقیقت علم این مدعا را مفروض می دارد که ایده علم با ذات خداوند وحدت دارد.