بخش دیالکتیک استعلایی کتاب «نقد عقل محض» بر آن است تا با الحاق به بخش تحلیل استعلایی، تصویر دقیق و روشنی از نظام معرفت شناسانة کانت ارایه کند. از این رو، نقد کانت از آرای معرفت شناختی فیلسوفان تجربی مسلک و دفاع از نظریات عقل گرایان در بخش تحلیل استعلایی کتاب سنجش خرد ناب را باید در کنار دفاع او از تجربه گرایان و نقد فیلسوفان عقل گرا در بخش دیالکتیک استعلایی مطالعه نمود؛ زیرا بخش اخیر در واقع پایة دیگر نظریة شناخت کانت است.
کانت در این بخش سه ایدة «خدا»، «نفس» و «جهان» را به عنوان ایده های استعلایی عقل محض به کار میبرد و معتقد است از آنجا که عقل میل بیحد و حصری به فراروی از قلمرو مشروط به سمت امور ناشناخته و نامشروط دارد، در حالی که منطقاً او را یارای این تعالیجویی نیست، لذا گرفتار مغالطه و تعارض میگردد.
در این نوشتار، ضمن بیان روایت های مختلف کانت از کارکرد(های) ایده های استعلایی عقل محض، اولاً نشان داده خواهد شد که ایده های خدا، نفس و بویژه با استعانت از تجربه و داده های حسی و به نحو «تنظیمی»، فاهمه را در رسیدن به کمال خود مدد رسانده و به وحدت و سامان بخشی ذهنی احکام و مبادی فاهمه می پردازند.