مقالات
حوزه های تخصصی:
مانی نقاش، خطاط و پیام آور ایرانی در سومین سده میلادی، مسیحیت ثنویت گرای ملهم از آرای ایران باستان را گسترش داد. بر این مبنا، دو نیروی خیر و شر، به گونه ای مجزا و مستقل مدّ نظر قرار می گیرند که در این باور، نور و روشنی، «خیر»، و ظلمت و جهل، «شر» محسوب می شوند. ازآنجاکه در آئین وی نور مقدس است، حس بینایی جایگاهی ویژه دارد. زیرا در فقدان نور، بینایی مؤثر نیست. به عبارتی نور آشکار کننده حقیقت است و چشم دریافت کننده آن. مانی نخستین پیام آوری است که خود اقدام به مکتوب نمودن آراء آیین نموده و به نقاشی مزین ساخته است. بنابراین نقاشی و کتابت در میان مانویان واجد پایگاهی اساسی بوده است. کتب مصور میراث مانی پیام آور آن آیین بود که میان آنان فرهنگ هنری را رواج داد. این مقاله با رویکردی فلسفی بر اساس آرای مانی مدلل می دارد که بهره گیری از نقاشی در آئین وی، تنها، وسیله انتقال اندیشه اش به افرادی فاقد آشنایی به نوشتار و خواندن و ابزاری جهت تبلیغ دین نبوده، بلکه دلایلی غامض و پیچیده در ورای آن را شامل می شده است که برخاسته از تفکر ثنویت گرا است. در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است و نتیجه پژوهش حاکی از آن است که در اندیشه ثنویت گرای مانوی-گنوسی نور از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ لذا در این تفکر حس دیداری بر حس شنیداری ارجح است. بر این اساس مانی برای تبلیغ آیین خود از نقاشی سود جسته است.
مطالعه مقایسه ای اصول هفتگانه تزیینی هنر نگارگری ایران در نگاره های خمسه نظامی 846 هجری قمری موجود در کتابخانه بریتانیا (کد Add.MS.25900)
حوزه های تخصصی:
تزیین یکی از جنبه های مهم ساختار بصری هنر نگارگری و کتاب آرایی ایران است و همواره به عنوان یک اصل مهم مطرح بوده است. این وجه در مکتب های هنری مختلف، فرم های گوناگونی پیدا کرده است و درنهایت با تدوین هفت اصل تزئینی هنر نگارگری ایران در دوره صفوی شکل مدونی به خود گرفته است. محور کار این پژوهش مطالعه کاربرد اصول هفت گانه تزئینی هنر نگارگری در نسخه شکوهمند خمسه نظامی، محفوظ در کتابخانه بریتانیا است که می تواند اطلاعات ارزشمند و زیادی از ویژگی های نگارگری مکتب متأخر هرات ارائه دهد. هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی کاربرد هفت اصل تزئینی هنر نگارگری ایران در نگاره های خمسه نظامی متعلق به سال 846 ه . ق. است. سؤال اصلی این پژوهش این است که اصول هفت گانه تزیینی هنر نگارگری ایران در مکتب متأخر هرات در نگاره های خمسه نظامی 846 ه . ق. چگونه به کار رفته است؟ این پژوهش به روش توصیفی تطبیقی انجام شده و گردآوری اطلاعات نیز به شیوه کتابخانه ای اسنادی و بررسی نگاره های نسخه خمسه نظامی 846 ه . ق. صورت گرفته است. بر اساس یافته های پژوهش اصول اسلیمی، ختایی، نیلوفر و گره بیشترین کاربرد را در نگاره های مورد بررسی داشته اند. اصل ابر در هفت نگاره استفاده شده و اصل واق نیز کم ترین کاربرد را در نگاره ها داشته است. در حقیقت نگارگران خمسه نظامی به سنت تزیین گرایی هنر نگارگری ایران پایبند بوده اند. آنها ضمن نشان دادن مهارت خود در این اثر، شاخصه های کتاب آرایی مکتب متأخر هرات و مکتب تبریز اوایل دوره صفوی را نیز نشان می دهند.
جایگاه هنرهای چوبی در تصویرهای شاهنامه بایسنغری
حوزه های تخصصی:
شاهنامه بایسنغری یکی از نفیس ترین نسخه های مصور شاهنامه فردوسی در تاریخ ایران است. اثری باقی مانده از دوره تیموری که در شهر هرات و توسط مجموعه ای از هنرمندان شاخص خلق شده است. نگاره های این نسخه در فضاسازی های خود مجموعه ای از ابزار و ادوات چوبی را نیز ترسیم کرده اند. مجموعه ای که اطلاعات مهمی از هنرهای چوبی عصر تیموری در شهر هرات را در اختیار مخاطبان قرار می دهد. این تحقیق با هدف شناسایی و تحلیل جایگاه هنرهای چوبی در نسخه مصور شاهنامه بایسنغری نگارش یافته است. در این تحقیق، سؤالاتی از قبیل میزان فراوانی آثار چوبی در نگاره ها، کاربری آثار چوبی، چگونگی تشخیص آثار چوبی از جنس های دیگر و جایگاه هنرهای چوبی در میان آثار هنری و آثار صناعی درون نگاره ها مورد پرسش قرار گرفته است. این مقاله به روش مطالعه توصیفی و تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای مورد تحقیق قرار گرفته است. آثار چوبی ترسیم شده در فضاسازی نگاره ها شامل تخت های سلطنتی، صندلی، در و پنجره، نرده، تابوت، کجاوه، انواع سازها، دستگاه ریسندگی و بافندگی است. تشخیص این آثار در نگاره ها نیز در ابتدای امر به واسطه شناخت کاربری آثار و در مرحله بعد بر اساس نقش و رنگ آنها بوده است.
تحلیل فرهنگی نقش «گل سرخ» در پوشش ستوران نگاره های عصر زندیه محفوظ در موزه بروکلین
حوزه های تخصصی:
رو کپلی و زین پوش با توجه به اهمیت چهارپایان از بافته های پررونق در ادوار گوناگون بوده است. تاریخ فرش بیشتر به زیراندازها پرداخته و سایر بافته ها کمتر مورد توجه بوده است. اسب به عنوان مرکب در نگاره های بسیاری دیده می شود و اسب پوش و اسامی مرتبط دیگری چون جُل، زین پوش، رو کپلی، رو اسبی و غاشیه بر روی جانور دیده می شود. متناسب با تحول نقش و طرح آثار هنری در عصر زندیه، پوشش ستوران نیز متحول شده است. سبک شناسی رو کپلی به عنوان یکی از جامگان پرکاربرد ستوران در نقاشی های مکتب شیراز عصر زندیه، از اهداف مقاله است. به نظر می رسد «گل سرخ» به مثابه نشانی معنادار بر پوشش فاخر ستوران عصر زندیه نقش بسته است. نقش «گل سرخ» چگونه به مثابه نشانی درباری، بر پوشش ستوران عصر زندیه جای گرفته است؟ آثار نقاشی محفوظ در موزه بروکلین نمایانگر نقش «گل سرخ» یا به عبارتی دیگر طرح «گل فرنگ» در عصر زندیه است. لایه های صریح و ضمنی نقش «گل سرخ» بر بستر پوشش ستوران عصر زندیه چگونه تحلیل می شود؟ معیار اطلاق صفت «فاخر» مضامین آثار است؛ آبتنی شیرین و نظاره خسروپرویز، رفتن شیرین به بیستون برای دیدن فرهاد، بهرام گور و آزاده، دادخواهی پیرزن نزد سلطان سنجر و شاهزادگان و رجال عصر زندیه. نقش «گل سرخ» یا «گل فرنگ» در رو کپلی های 6 نمونه مطالعاتی موجود در موزه بروکلین دیده می شود. پژوهش از انواع کیفی بوده و روشی توصیفی تحلیلی بر بستری تاریخی دارد. اطلاعات گردآوری شده، محصول مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات اسناد تصویری در تارنمای برخط موزه بروکلین است. دستاورد تحقیق آن که «گل سرخ» یا به اصطلاح مرسوم پژوهشگران حوزه بافته ها؛ «گل فرنگ» اصلی ترین نقش در میان پوشش فاخر ستوران عصر زندیه بوده است. به عبارتی دیگر نقش «گل سرخ» به مثابه نشانی تشریفاتی بر پوشش ستوران قرار گرفته و ارتباط معناداری با مضامین نگاره ها دارد. بنابراین در دوره زندیه، نقش گل سرخ(گل فرنگ) بر جامگان اسبان درباری بافته می شده است. نتیجه دیگر آنکه گل فرنگ نقشی وارداتی در میان نقوش بافته های ایرانی نبوده؛ بلکه همان گل سرخ است که متأثر از طراحی اروپایی تغییر نام یافته است.
مطالعه تطبیقی فرم و تزئینات شمشیرهای دوره صفوی و قاجار
حوزه های تخصصی:
شمشیر همواره در جنگ های باستانی مورد توجه بوده است. فرم، تزئینات و کاربری آن در طول زمان دچار تغییرات فراوانی گشته است. در دوران صفوی و قاجار تغییرات محسوسی در آن پدیدار آمده که بر همین اساس اصلی ترین سؤال مطرح شده این است که شمشیرهای دوره ی صفوی و قاجار واجد چه ویژگی هایی هستند؟ هدف در مرحله نخست شناخت عناصر تزئینی بکار رفته در شمشیرهای دوره صفوی و قاجار بوده و در مرحله بعد بررسی تفاوت ها و شباهت های نمونه های پژوهش از لحاظ فرم و تزئینات است. ازاین رو با روش توصیفی تحلیلی و تاریخی با رویکرد تطبیقی، با تکیه بر منابع اسنادی و گردآوری اطلاعات به شیوه میدانی (مشاهده ای) به بررسی شمشیرهای دوران صفوی و قاجار پرداخته شده است. روش نمونه گیری مورداستفاده در این تحقیق به شکل طبقه ای است. جامعه آماری بر اساس نام پادشاهان به چند زیرجامعه تقسیم شده و از هرکدام از زیر جامعه ها به شکل تصادفی دو شمشیر انتخاب شده است. از نتایج حاصل چنین برمی آید که جنس تیغه و برخی تکنیک های تزیین همانند طلاکوبی و حکاکی در هر دو دوره ثابت بوده است. در ارتباط با تفاوت ها می توان به این موارد اشاره کرد: افت کیفیت مواد اولیه، تغییر فرم تیغه، افزایش تکنیک های تزیین به خصوص در دسته شمشیرها. در کل شمشیر سازی دوران قاجار را می توان تداوم شمشیر سازی صفویه، با تأثیر از غرب دانست که در آن صنعتگر به قدری در این تأثیرپذیری غرق گشته که به روز کردن کاربری آن، بر طبق نیازهای روز را از یاد برده و همین امر سبب زوال این صنعت گران قدر گشته است.
بازخوانی پرده غمنامه رستم و سهراب حسین قوللر آغاسی از منظر هرمنوتیک گادامر
حوزه های تخصصی:
خیالی نگاری اصطلاحی است که برای توصیف نوعی نقاشی به کار می رود که با تکنیک رنگ روغن و با محتوای مذهبی، حماسی، بزمی و رزمی و عامیانه به سفارش و خواست مردم کشیده شده است. حسین قوللر به عنوان یکی از بنیان گذاران این شیوه، با تکیه بر عنصر خیال و تصویرسازی های ذهنی خویش، روایت کشته شدن سهراب را به تصویر درآورده است. پژوهش حاضر با هدف بازخوانی نقاشی مذکور توسط دیدگاه هرمنوتیک گادامر، این اثر را در شش بخش مورد نظر این رویکرد، یعنی بافت و زمینه اجتماعی و تاریخی، زبان مشترک، گفتگو، پیش داوری و امتزاج افق ها، بررسی و خوانش می کند. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ ماهیت، توصیفی تحلیلی و از حیث هدف بنیادی است و رویکردی کیفی دارد. اطلاعات و داده های مورد نیاز این پژوهش از طریق منابع کتابخانه ای و به صورت اسنادی جمع آوری شده است. در این پژوهش به این سؤال پاسخ داده می شود که نقاشی قهوه خانه ای مرگ سهراب، اثر حسین قوللر آقاسی، از دیدگاه هرمنوتیک گادامر چگونه می تواند مورد خوانش قرار گیرد؟ و به چه نتایجی منجر خواهد شد؟ نتایج نشان می دهد که مفهوم مکالمه در اندیشه گادامر، کمک شایانی در جهت توصیف هرچه بهتر چگونگی خلق پرده غمنامه رستم و سهراب اثر حسین قوللر آقاسی با توجه به نیاز روز جامعه مخاطب دارد. حسین قوللر آقاسی به عنوان یک طرف مکالمه، با دانش بر این موضوع که تمام حقیقت را نمی داند و بهره گیری از هنر سنتی ایرانی و زبان مشترک فارسی، بر اساس پیش داوری هایی که نتیجه افق معنایی روزگار اوست، به مکالمه و گفتگو با اشعار فردوسی و نگارگری ایرانی می پردازد و با اخذ تأثیرات از آن، از دریچه افق معنایی خویش که رواج پهلوانی ها و مشروطیت طلبی مردم است، سعی دارد این فاصله را از میان بردارد که در انتها به خلق اثری منجر می شود که در راستای هویت ملی و متعلق به عصر اوست.