مقالات
حوزه های تخصصی:
نخستین بار ونزبرو، سیره ابن اسحاق را به مثابه گونه ای داستانی از تفسیر قرآن برشمرد؛ گونه ای که در آن داستان نقشی محوری و اساسی دارد. در این پژوهش با الهام از این نوع نگاه و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی توأم با نقد، ضمن ارزیابی دیدگاه ونزبرو درباره نسبت سیره ابن اسحاق با سنت تفسیر قرآن، به واکاوی چگونگی کاربست آیات در این اثر پرداخته ایم. نتایج تحقیق نشان می دهد در این اثر 127 مورد طرح آیات قرآن در خلال مباحث مختلف دیده می شود. تبیین اسباب نزول با 75 مورد، بخش عمده روایات سیره با محوریت آیات قرآن را تشکیل می دهد. به رغم آنکه ونزبرو ذکر اسباب نزول را عنصری از تفاسیر فقهی برمی شمارد، یافته های این پژوهش نشان می دهد این عنصر چنانکه ریپین هم گفته است، خصیصه ای از گونه داستانی تفسیر بنابر تقسیم بندی گونه های تفسیری پیشاطبری از دید ونزبرو است. ذکر آیات در قالب سخنان و نوشته های شخصیت های داستان، غنابخشی و مزین ساختن کلام راوی به آیات الهی، تبیین معنای واژگان به خصوص الفاظ تَکامَد، دخیل و غریب، بیان مصادیق آیات و تفسیر آیات قرآن با استشهاد به سایر آیات از دیگر انواع کاربست های آیات در سیره ابن اسحاق به شمار می آید.
بازتحلیلی بر موضوع شناسی و شخصیت پژوهی دایره المعارف قرآن لیدن بر اساس روش تحلیل محتوا
حوزه های تخصصی:
دایره المعارف قرآن (EQ)، در سال های 2001 تا 2006 در لیدن هلند در شش جلد به چاپ رسید. این پژوهش در راستای کشف رویکرد کلی این دایره المعارف، به دو سوال پاسخ می دهد؛ اول اینکه نمای کلی موضوعات مندرج در دایره المعارف قرآن چه مواردی را نشان می دهد و دیگر اینکه گستره دینی و ملیتی نویسندگان چه تاثیری بر رویکرد نظری کلی دایره المعارف داشته است و برای حصول نتیجه از روش تحلیل محتوا و نرم افزارهای آماری ایکس مایند و اکسل بهره برده است. موضوع مدخل ها در تقسیم بندی اولیه به دو بخش معارف قرآن و علوم قرآن و سپس هر یک به شاخه های جزئی تری تقسیم شدند. اکثر مدخل های بخش معارف قرآن مربوط به علوم انسانی است، که در این حوزه، 24% به مسائل اعتقادی، اعم از اسلامی و ادیان دیگر، 22% به تاریخ، 14% به احکام عبادی و 14% به غیر احکام عبادی اختصاص دارند. در بخش شخصیت شناسی، مشخص شد که ملیت بیشتر نویسندگان، آمریکایی بوده و از نظر مذهب تنها 20% مسلمان هستند. همه نویسندگان اعم از اقلیتِ مسلمان و اکثریتِ غیرمسلمان دارای مبانی و پیش فرض های مشترکی هستند و حاصل تولیدات علمی آن ها در قالب علمِ سکولار انجام می شود و در یک نظامِ طراحی شده واحد از سوی مدیران این اثر، به ایفای نقش می پردازند.
نقد و بررسی دیدگاه آلفورد تی ولچ پیرامون منبع وحی و جمع قرآن
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم، به عنوان منبع اصلی شریعت اسلامی، مورد توجه و اهتمام خاص خاورشناسان بوده است. سرعت انتقال اطلاعات در عصر حاضر و گستره وسیع مطالعات مستشرقان پیرامون قرآن از سوی دیگر ضرورت تبیین دقیق آراء و نظرات آنان را دو چندان می سازد. در این بین می توان به آلفورد تی ولچ خاورشناس آمریکایی تبار اشاره کرد. در پژوهش حاضر تلاش شده با روش توصیفی-تحلیلی و تمرکز بر موضوع جمع و تدوین قرآن و نیز مصدر وحی، به بازخوانی و بررسی نظرات آلفورد ولچ پرداخته شود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که از دیدگاه ولچ، جمع و تدوین قرآن در زمان پیامبر(ص) آغاز شده و پس از حیات ایشان ادامه یافته است. او معتقد است مشخص نبودن گوینده و منبع وحی در سور مکی قرآن، عدم وجود نشانه ای برای اثبات الهی بودن پیام و تنوّع در نزول وحی، دلایلی هستند که وجود عامل انسانی (پیام رسان) در شکل گیری قرآن را تقویت می کند، رویکردی که سبب تمایز رهیافت غربی در مطالعات قرآنی می شود، رویکردی که به دنبال شناخت تاریخ اسلام به مثابه پدیده ای فرهنگی بوده اند و قرآن یکی از نقاط عطف این پدیده فرهنگی است.
نقدی بر آرای جیمز دارمستتر پیرامون باور مهدویت
حوزه های تخصصی:
یکی از آموزه های مهم دین اسلام که به طور ویژه در مکتب تشیع از جایگاه والایی برخوردار بوده و در مطالعات اخیر خاورشناسان نیز موردتوجه قرار گرفته، باور به مهدویت و ظهور منجی در آخرالزمان می باشد. جیمز دارمستتر از معدود مستشرقانی است که علاوه بر دیدگاه های منحصربه فردش در زمینه ی مهدویت، در این زمینه کتاب نیز نگاشته است. اگرچه اندیشمندان معاصر تا حدودی به بررسی و نقد دیدگاه های برخی از خاورشناسان در زمینه ی مهدویت پرداخته اند، اما این نوشتار، با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و به صورت متمرکز، دیدگاه های جیمز دارمستتر را پیرامون مهدویت به چالش کشیده و به نقد آنها پرداخته است. از بررسی دیدگاه-های دارمستتر برمی آید که میزان دسترسی او به منابع اصیل اسلامی همچون قرآن کریم و حدیث، در نظریه-پردازی او در زمینه ی مهدویت تأثیر زیادی گذاشته و سبب شده تا نتواند تصویر درستی از مهدویت ارائه کند. او عقیده ی مهدویت را چیزی بیش از یک داستان خیالی و توهمی که برخاسته از داستان های اساطیری ایرانیان باستان است، ندانسته و آن را ابزاری در دست حیله گران برای رسیدن به قدرت معرفی کرده است؛ در صورتی که طبق تصریح قرآن کریم و روایات معصومان(علیهم السلام) و همچنین منقولات تاریخی، حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از نسل پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بوده و در آخرالزمان ظهور کرده و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.
راستی آزمایی ادعای انصاف علمی در EQ (دایره المعارف قرآن لایدن) بررسی و نقد موضوع اثر پذیری قرآن از فرهنگ زمانه
حوزه های تخصصی:
خاورشناسان در دهه های اخیر و از جمله متولیان تدوین دایره المعارف قرآن لایدن(EQ) مدعی اند که در باره قرآن کریم به خلاف اسلاف خود, رویکردی تعدیل یافته، منصفانه, و عاری از غرض ورزی دارند. و مباحث را به دون هر گونه پیش فرضی دنبال کرده اند. این ادعا اغلب از سوی مخاطب و از جمله مخاطب مسلمان، به ویژه هنگامی که متن مکتوب حاوی جملات محترمانه و نرم باشد، پذیرفته می شود و می تواند به قبول محتوای بر آمده از مقالات به دون هر گونه کنکاش بینجامد. این مقاله در صدد است که در باره صحت سنجی این ادعا به بررسی موضوع اثر پذیری قرآن از فرهنگ زمانه در EQ بپردازد. انتخاب موضوع اثر پذیری از آن جهت است که مهم ترین پیش فرضی که خاورشناسان پیشین در مطالعات قرآنی داشته اند پیش فرض وحیانی نبودن قرآن است و شبهه بر آمدن قرآن از فرهنگ زمانه بر اساس همین شبهه شکل گرفته است؛ بنا بر این لازم است راستی آزمایی ادعای متولیان EQ درd; موضوع مهم و چالشی انجام بشود. انتخاب EQ نیز از آن روست که این اثر اخیرا در ایران به زبان فارسی ترجمه و به دون هر گونه نقد منتشر شده است. راستی آزمایی ادعای فوق می تواند مخاطب را در نحوه مواجهه با محتوای مقالات EQ کمک کند.
بررسی تحلیلی دیدگاه خاورشناسان درباره نسبت دین و تمدن با رویکرد انتقادی بر دیدگاه ویل دورانت
حوزه های تخصصی:
نسبت دین و تمدن و نقش دین در پویایی و ایستایی تمدن، مسئله ای است که بسیاری از اندیشمندان و تمدن شناسان را به ارزیابی آن واداشته است. بررسی دیدگاه خاورشناسان به دلیل گستردگی دامنه تأثیرگذاری دیدگاه آنان بر دیگر اندیشمندان و مراکز علمی درخور توجه است. این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی و با روش مقایسه تطبیقی و از راه مطالعات کتابخانه ای به ارزیابی و مقایسه دیدگاه ویل دورانت به عنوان نماینده واگرایان با برخی خاورشناسان تمدن پژوهی چون فون گرونباوم، هنری لوکاس، آنتونی حورانی در آثارشان پرداخته و دیدگاه دوگانه آنان درباره نسبت دین و تمدن را بررسی نموده است. دست آورد پژوهش نشان می دهد برخی خاورشناسان به نسبت هم گرایانه دین و تمدن باور داشته و دین را جوهر تمدن می دانند که به دلیل روزآمدی، فرهنگ سازی و برقراری پیوند بین زیست مادی و معنوی به بالندگی تمدن کمک می کند. در نظرگاهی دیگر ترس پنهان در دین، همسانی با جادوگری، داشتن خاستگاه بشری، ناسازگاری با دانش و آزادی، زمینه پسرفت و ایستایی تمدنی را فراهم کرده و نگرش ابزاری به دین را در باور واگرایان تقویت کرده است.