مقالات
حوزه های تخصصی:
تحلیل کهن الگوی مادر (مام وطن) در رمان جای خالی سلوچ
حوزه های تخصصی:
داستان نویس مهر با پردازش سایر عناصر داستان، عنصر «شخصیت» را به گونه ای بارز نمود می دهد تا قدرت داستان پردازی خود را به شکل مشخصی به نمایش بگذارد. دولت آبادی از جمله نویسندگان واقع گرا دوره معاصر است که در زمینه رمان، داستان کوتاه و نمایشنامه آثار بسیار برجسته ای دارد. در رمان «جای خالی سلوچ» شخصیت مردگان به عنوان مادر بسیار چشمگیر است، دولت آبادی شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و خصوصاً تحولات اجتماعی بعد از انقلاب سفید و اصلاحات ارضی را در تغییر سبک زندگی و عملکرد اجتماعی روستائیان بسیار اثربخش دانسته و زمینه بروز شخصیت مرگان به عنوان مادر، بستر جامعه ای است که با همه شرایط ایجاب می کند. مرگان تمثیلی از مادر که این صورت مثالی با حرمت، خدمتگزاری، فداکاری و تقدس همراه است و به عنوان یکی از قدیمی ترین کهن الگوهایی که در ناخودآگاه ضمیر تأثیری عمیق دارد و در داستان به صورت نمادین مورد کم لطفی قرار می گیرد و می تواند در همین مفهوم «مام وطن» را تداعی نماید.
بازتاب تغییرنقش های جنسیتی در رمان نویسی دهه هفتاد
حوزه های تخصصی:
رمان و رمان نویسی پس از انقلاب اسلامی به عنوان ژانر ادبی مطرح از دهه شصت، اغلب با رویکردی اجتماعی مسائل و چالشهای روز جامعه را به عنوان دغدغه های اصلی نویسندگان، طرح کرده است. از دهه هفتاد، گرایش زنان به رمان نویسی، گرایشی چشمگیر است. یکی از مهمترین ویژگی های این نوع ادبی در دهه هفتاد، توجه به مسائل زنان و طرح حساسیت های خاص آنان در ارتباط با مضامین مربوط به خود و از جمله در حیطه ارتباطات میان فردی و خانوادگی است. نویسندگان زن در رمان های خود از گفتمان مسلط و جمع گرا فاصله گرفته و مسائل شخصی و زنانه را وارد رمان ها کرده اند و اغلب در نقش های پذیرفته شده جنسیتی تشکیک کرده اند. در برخی از رمانهای مردان نیز تغییر نقشهای کلیشه ای جنسیتی به چشم می خورد. ارتباط عاطفی میان زن و شوهر، ارتباط میان والدین و فرزندان، مسائل والد(زن) در خانواده تک سرپرست، زنان شاغل، تغییر دیدگاه زنان به ارتباطات درون خانواده، طرح چالش های بین نسلی و چالش در معیار های سنتی همسر گزینی نمونه هایی از گرایش به طرح مضامین تازه در رمان های این دهه است. می توان گفت الگوی مناسبات سنتی خانوادگی در رمان این دهه به تدریج به چالش کشیده می شود و توجه به نیازهای نسل جدید و تفاوت دیدگاه آنان با نسل پیشین و زمینه های تغییر در نقش های سنتی در رمان بازتاب می یابد.
بازنمایی جنسیت در خاطره نگاری (مطالعه موردی:خاطرات زنان مبارز دوره پهلوی)
حوزه های تخصصی:
نقش آفرینی پررنگ زنان مبارز ایرانِ دوره ی پهلوی،در شکل گیری و تسریع جریانات منجر به انقلاب1357،جایگاه تاریخی ویژه ای را برای ایشان رقم زده است.آگاهی از این جایگاه برجسته،بدون شک در روی آوری بخشی از ایشان به ثبت تجربیات زیسته ی خویش،به شکل خاطره نگاری موثر بوده است.با پذیرش خاطره نگاری،به عنوان عرصه ای جهت بازنمایی هویت و روایت خویشتن،که جنسیت پایه و اساس آن است،در این پژوهش بر آنیم تا با رویکرد توصیفی-تحلیلی در چارچوب مفهومی مباحث مربوط به« هویت جنسیتی» در پی پاسخ به پرسش چگونگی بازنمایی«جنسیت» در روایت زنان مبارز تاریخ عصر پهلوی باشیم.حضور نه زن در گفتمان مبارزاتی چپ و سه تن در زیر مجموعه ی ایدئولوژی اسلامی و بازتاب هویت و دغدغه های جنسیتی در زیر مجموعه ی گفتمان های ذکر شده،به خوبی نشانگر سیطره ی گفتمان مبارزاتی و ایدئولوژی سازمانی برهویت جنسیتی زنانه، این خاطره نگاران است.
بررسی عملکرد و مشارکت گوهرشاد بیگم در ساختار سیاسی امپراطوری تیموری
حوزه های تخصصی:
امپراطوری تیموری با توجه به جایگاه سیاسی و نظامی اش، همچنین تاثیر پذیری از سنن قبیله ای و ایدئولوژیکی و ایرانی – اسلامی شاهد تکاپوی زنان در روند حوادث و رویدادهای سیاسی –اجتماعی زمان خود بوده است .در این دوره زنان خاندان تیموری چه به لحاظ نسبی و چه به لحاظ سببی از همان ابتدای تاسیس سلسله با ایفای نقش در اتحاد – مشارکت و مداخله در امور سیاسی دربار ،توانستند بر تصمیم گیریهای مهم تاثیرگذار باشند. از این نظر مهد علیا گوهر شاد بیگم از اشراف خراسان و همسر شاهرخ امپراطور تیموری با مشارکت در امر سیاست در اداره امور دولتی و حکومتی سهم ویژه ای ایفا کرد به گونه ای که در حسن تدبیر و سیاست مقامی والا داشت . این مقاله با روش پژوهشی توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر مستندات تاریخی به بررسی عملکرد و مشارکت ملکه ماورءالنهر و خراسان گوهر شاد بیگم در ساختار سیاسی عصر تیموری می پردازد.
بررسی مقایسه ای جایگاه زنان در اندیشه های عبده، رشیدرضا، سید احمد خان هندی
حوزه های تخصصی:
نگاه به زن، در طول تاریخ و در تمدن ها و آیین های مختلف بشری، گاهی توأم با تحقیر بوده است. با ظهور اسلام، زن مسلمان از حقوق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بهره مند گردید. با شروع عصر رنسانس و تعامل تمدنی بین اسلام و غرب، برخی مسائل دینی و فقهی زنان در اسلام مورد تردید روشنفکران غربی قرار گرفت. در این راستا، اندیشمندان اسلامی سعی نمودند تا از قوانین اصیل اسلامی، گرد و غبار زدوده و به پاسخ گویی به این شبهات برآیند. پژوهش پیش رو سعی کرده است تا بدین سؤال پاسخ دهد که جایگاه زنان در اندیشه های عبده، رشید رضا، سید احمد خان هندی چه تشابهات و تفاوت هایی دارد؟ نگارنده فرضیه خود را با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی، بر این پایه قرار داد که هر سه این اندیشمندان معتقد به حضور اجتماعی زنان بودند، اما تأکید سید احمد خان و عبده بر تعلیم و تربیت زنان بیشتر بود در حالی که رشیدرضا مشاغل زنان را تحت توجه قرار می داد. یافته های پژوهش نشان می دهد که همه اندیشمندان به دنبال تبیین جایگاه واقعی زن در جامعه هستند. تأثیرات هر کدام از سنت و مدرنیته و شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه آنان، باعث تغییر در آراء آنان در حوزه مسائل زنان گردیده است.