الهیات

الهیات

الهیات سال دوم پاییز و زمستان 1398 شماره 3

مقالات

۱.

فرایند تکون علم اسلامی در عصر طلایی اسلام

کلید واژه ها: اسلام قرآن علم اسلامی جهان بینی توحیدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 644 تعداد دانلود : 277
چگونگی تکون علم اسلامی در عصر طلایی اسلام از مهمترین پرسشهای پیشرو بررای بازاندییری تنردن اسلامی است. در این زمینه به نظر می رسد میتوان به نقش سه مولفه زیر توجه داشت: )الف( میراان و نورو تأثیرپذیری مسلنانان از احادیث و آموزه های قررآن )ب( میراان اسرافاد مسرلنانان از دسرااوردهای علنری تندنهای دیگر )ج(. میاان تغییراتی که مسلنانان در علوم ماخوذه ایجاد کردند، یا به تعبیر دیگرر، میراان و نوع خلاقیت و نوآوری علنی مسرلنانان . واقعیرت اساسری ایرن اسرت کره مهر م تررین عامرو و جهرت دهنرد مسلنانان به سوی کسب دانش، آموزه های معرفای اسلام و قرآن بود، زیرا در جایره العررب و سررزمین هرای اسلامی، فقط پس از ظهور اسلام بود که چنین نهضرای آاراز شرد و نارایخ درخیرانی بره برار آورد . درواقر عرضه جهان بینی توحیدی به مسلنانان و نیا گااره های علنی معرفت بخش دربار جهان، انسان و موجرودات هسای و دعوت از مسلنانان برای تأمو دربار آنها ثنرات علنری بسریاری درپری داشرت . بنرابراین، هرچنرد بخیی از دانش تولیدشد مسلنانان، علومِ ماخوذه از ملو دیگر برود، امرا آن علروم در چهرارچوب و بسراری اسلامی اخذ و بازتولید شدند. به بیان دیگر، اگرر ماغیرهرای شرکو دهنرد علرم را در مرواردی چرون مبرانی، پیش فرض ها، روش ها، موضوعات، نظریه ها، قوانین، اهردا و کاربردهرای آن بردانیم، مسرلنانان ایرن قبیرو ماغیرها را در علوم اقاباسی از یونان، هند، ایران، مصر و ملو دیگر تغییر دادند و ویژگی اسلام یرا بره آن هرا اضافه کردند. بنابراین، می توان گفت آنچه مسلنانان با هوش و خلاقیت خود از طریق ترکیب و تألیف علوم بود، زیرا در تعیین هویت علرم اسرلامی » علم اسلامی « اخذ شده با معار قرآن و حدیث تولید کردند، یقیناً عوامو تعیین کنند علوم اخذ شده تأثیر اساسی نداشاند، بلکه این ساخاار و جهان بینی اسلامی بود کره علروم ماخوذه در درون آن شکو گرفت و برای مؤلفه های آن ویژگی های جدیدی رقم زد. این خصوصریت بعینره در علم اسلامی عصر طلایی اسلام وجود داشت.
۲.

مرگ در فلسفه ویتگنشتاین متقدم

نویسنده: مترجم:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 297 تعداد دانلود : 71
ویتگنشتاین در آثار متقدم خود به ویژه در «رساله» و «یادداشتها» به اشاره و مختصر به مسئله مرگ پرداخته واز زاویههای متفاوت به آن نگریسته است. نویسنده مقاله سعی کرده است نخست دیدگاه او را در خصوص مرگ واکاوی و تبیین نماید آنگاه ناهماهنگی آن را آشکار سازد. او تلاش می کند کشمکش میان رویکرد تحصل گرایی حاکم بر رساله و ایده آلیسم استعلایی مضمر در آن را توضیح دهد و معتقد است که آراء ویتگنشتاین در باره مرگ متضمن نوعی مابعدالطبیعه بسیار بنیادی است که به کلی متمایزاز تحصل گرایی رساله است.
۴.

موضع ویتگنشتاین در باب دوگانه واقع گرایی - ناواقع گرایی در زبان دین (بر اساس تفسیر دی. زد. فیلیپس)