چکیده

ویتگنشتاین در آثار متقدم خود به ویژه در «رساله» و «یادداشتها» به اشاره و مختصر به مسئله مرگ پرداخته واز زاویههای متفاوت به آن نگریسته است. نویسنده مقاله سعی کرده است نخست دیدگاه او را در خصوص مرگ واکاوی و تبیین نماید آنگاه ناهماهنگی آن را آشکار سازد. او تلاش می کند کشمکش میان رویکرد تحصل گرایی حاکم بر رساله و ایده آلیسم استعلایی مضمر در آن را توضیح دهد و معتقد است که آراء ویتگنشتاین در باره مرگ متضمن نوعی مابعدالطبیعه بسیار بنیادی است که به کلی متمایزاز تحصل گرایی رساله است.

تبلیغات